نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leeway: آزادی عمل، مجال، فرصت، سخت نگرفتن، ...
٦ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stammer: با لکنت حرف زدن to stutter speak w ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hardy: جان سخت Hardy means tough––if you'r ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
barrage: A barrage of یک سلسله، یک رشته I ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
altercation: درگیری لفظی، مشاجره a noisy argume ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at odds with: در تضاد با، در خلاف، مغایر، در تقاب ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow out of proportion: مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن Exag ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a hit: دستور ترور/قتل کسی را صادر کردن ? ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breakout role: یا: breakthrough role در صنعت فیلم ...
٢ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lurch: تلو تلو خوردن Stagger
٣ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's as may be: شاید اینطور باشه.
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nape: پس گردن The back side of the neck
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
small hat: Slang: یهودی . The small hats e ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cow into: Cow someone into با ارعاب کسی را م ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
just as well: بهتر! چه بهتر! چه خوب! چه خوب که! ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fluster: عصبانی کردن To agitate
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pedigree: اصل و نسب نسب نامه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
onset: شروع، آغاز چیزی ( معمولا ناخوشایند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foolproof: عاری از خطا یا اشتباه Impervious t ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quash: متوقف کردن stop ملغی کردن، غیر قان ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
importune: پیله کردن، Beg persistently and ur ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blather: چرند گفتن، دری وری گفتن چرت و پرت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is good for the gander is also good for the goose: کسی خونش رنگی تر از دیگری نیست و هی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
table land: فلات تعداد دیگری از اصطلاحات جغرافی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
visceral: Visceral feelings حس درونی احساس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nook and corner: گوشه و کنار • In every nook and c ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reservation: To have some reservations دلش رضا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
smut: Erotic
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اهنگ تنظیم کردن: To arrange music To arrange a song
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thwarted: نافرجام؟؟
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
telling: گویا واضح آشکار Telling details
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the cusp: در شرف on the verge of در آستانه ی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scruple: To have no scruples ابائی از انجام ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
on view: در معرض دید عموم در معرض نمایش
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اطراق کردن: توقف کوتاه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
odds and ends: خنزر پنزر, مجموعه ای از اشیا متفرقه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
die a nobody: To die a nobody بی نام و نشان از دن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
close quarters: تنگِ هم، خیلی نزدیکِ هم، فشرده a s ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
abound with: مملو از آکنده از پر از سرشار از
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play the fiddle: فریب دادن دغل بازی کردن To manipul ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
petite: خانم ریز جثه ی ظریف جذاب of a wom ...
١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wall hugger: شخص کم رو و خجالتی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stick around: بیشتر موندن و نرفتن، برای یه مدتی , ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bang the drum: To beat/bang/pound the drum با اش ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wart: زگیل
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break out in a cold sweat: عصبی یا نگران شدن، ترسیدن To become ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mobster: گانگستر، عضو گروه تبهکاری Gangster ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
step up: پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take actio ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thorny issue: مسائل بغرنج /پیچیده • Full of diffi ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run like clockwork: مثل ساعت کار کردن They fixed the ma ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
battered: آسیب دیده، صدمه دیده، physically, ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
entourage: ملازمان دار و دسته همراهان اصحاب ی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
honeybun: عسلم، عزیزم an affectionate term m ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
home in on: دقیقا روی شیء، محل، نقطه یا هدفی تم ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hairdo: آرایش مو، مدل مو The style of cutt ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take in: از نظر گذراندن؟؟
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pungent: 1 - تند و زننده smelling or tastin ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
marksman: Deadeye Crack shot dead shot تی ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
borrowed time: زنده موندن بیش از زمان مورد انتظار
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incidental: در درجه دوم اهمیت ؟ در اولویت دوم؟ ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
precedent: To set a precedent الگویی برای اتف ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heady: عجول، دم دمی مزاج، قوی، سرخوش و سرم ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mend fences: Restablish/restore friendly relatio ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fraught: دارای بار منفی: ۱ - مملو ، آکنده، ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
viability: ۱ - بقا، قابلیت بقا، امکان بقا، توا ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
smooth sailing: بر وفق مراد بودن، بدون مشکل بودن f ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flicker: ۱ - به سرعت ظاهر و ناپدید شدن A smi ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pin down: ۱ - سوال و پیچ کردن؟ کسی را وادار ب ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tousled: ژولیده، نامرتب، به هم ریخته, پریشان ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tear at: تکه پاره کردن، دربدن، حمله کردن Pu ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
taper off: تدریجا کاستن کم کردن محدود کردن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
holistic: جامع، همه جانبه ، کلی گرایانه Enco ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
outing: گردش علمی یا تفریحی، پیکنیک، اردو e ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pecking order: رتبه بندی، سلسله مراتب hierarchica ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ins and outs: Nuts and bolts زیر و بم ریز و درش ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
morose: • گرفته، غمگین، انگار که کشتی هاش غ ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
next to nothing: Almost nothing
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put in a good word for: تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کرد ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gag order: بایکوت خبری؟؟! prohibition against ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wail: شیون سر دادن، ناله کردن
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
profiling: تشکیل پرونده، دسته بندی، گروه بندی ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
patsy: • پخمه a gullible person • یازئخ ( ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jab: ۱ - به صورت ناگهانی و تند ضربه زدن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
writhe: از شدت ناراحتی یا درد به خو پیچیدن ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
small time: خرده پا، کم اهمیت Petty Insignifi ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
specific: Specifics= جزئیات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
contingent on: منوط به مشروط به نیازمندِ تابعِ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
double cross: نارو زدن، نامردی کردن، خیانت کردن، ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
faltering: توان خود را از دست داده، ضعیف fal ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unto itself: در نوع خود What they do is an art ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
neck of the woods: - حوالی - دور و بر - اطراف
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hawk: ۱ - قوش، باز ، پرنده شکاری A bird o ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gluttony: شکم بارگی شکم پرستی Excessive de ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snotty: از خودراضی گستاخ، پررو Stuck - up ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
competence: عُرضه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gawk: زل زدن، بر و بر نگاه کردن، خیره شدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
extant: منقرض نشده، باقی مانده، حفظ شده، مو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
devil's advocate: کسی که با مطرح کردن نظر مخالف یا غی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
downside: سختی، مشکل، مانع Drawback Trouble P ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nitpicking: ایراد بنی اسراییلی گرفتن engage in ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ditto: منم من هم همینطور من نیز هم Me t ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
redeem: 1 - جبران کردن اشتباه، compensate, ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of ear shot: دور چنان دور که صدا نمیرسه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cave: تسلیم شدن، کوتاه آمدن Give in Sud ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
doff: درآوردن ( لباس ) فرم کوتاه شده do ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chapped: ترک خرده، خشکیده, پوسته پوستهtypica ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
erudite: فاضل، دانا، اندیشمند، آموخته و فرهی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reticent: کم حرف، تودار Reticent means eithe ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wear your heart on your sleeve: آشکار کردن و بروز دادن احساسات درون ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick apart: سخت انتقاد کردن، to say all the thi ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow whistle: To whistle blow on somebody/somethi ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hubbub: هیاهو، داد و بیداد، جار و جنجال، C ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buzz off: گورتو گم کن، بزن به چاک، گم شو
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep tabs on: پائیدن حواست به کسی یا چیزی باشه T ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
zealot: طرفدار دو آتیشه طرفدار بسیار متعصب ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
garden variety: معمولی، عادی، رایج Usual Ordinary ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bummer: بدبیاری. چه بد بیاریی!! What a bum ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tangle: Tangle with در افتادن طرف شدن To f ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch: ??What's the catch جریان چیه؟ قضیه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instrumental: نقش بسزایی داشتن He was instrumen ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ruminate: نشخوار ذهنی کردن، عمیقا راجع به موض ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cold sore: تبخال Blisters around the mouth cau ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reflexive: غیر ارادی، بی اختیار Completely in ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
revelatory: روشنگر،
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
worldly: ۱ - دنیا دیده، با تجربه، Well - ro ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sweep a woman off her feet: زنی را دلباخته ی خود کردن دل زنی را ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
like never before: به شکل بی سابقه ای in a way that h ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
distraught: آشفته و پریشان حال Deeply agitated ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make the cut: - انتخاب شدن از بین چند گزینه یا اح ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
greek to me: difficult to understand.
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gratuitous: بی مورد The traditions involved a ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boisterous: Rowdy, noisy, energetic, active
٥ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inscrutable: تو دار و مرموز Misterious, mystify ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
high on: 1 - مست یا نشئه intoxicated with/un ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nut job: nut case plainly stupid maniac A cr ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
teetotaler: کسی که از خوردن مشروبات الکلی پرهیز ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frill: - موارد یا اجزاء غیر ضروری - حاشی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the heels of: متعاقبِ، به دنبالِ On the heels of ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
know the score: در جریان ( امور ) بودن ، مطلع بودن، ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pawn off: از سر خود باز کردن، باشدان الماخ to ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tower: Tower over/above • بلندتر، بهتر، قد ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh in: ۱ - اظهار نظر کردن، وارد بحث شدن G ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pristine: عین روز اولش مثل روز اولش Amir ha ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smelt: گداختن سنگ معدن برای استخراج فلزات ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not the sharpest tool in the shed: نه خیلی باهوش، گیج، Dumb Not very ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pendant: An ornament that hangs on a chain ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high caliber: با کفایت توانمند با لیاقت کارآمد پر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
manure: کود دامی Animal dung used as a fer ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
individuality: ۱ ) ویژگی یا حالت داشتن یک هویت مست ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bias: کشش/تمایل/گرایش ناآگاهانه ی غالباً ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get the scoop: To get information that interests o ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wear and tear: استهلاک/ صدمه / فرسودگی ناشی از است ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stutter: لکنت زبان To speak or say somethin ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fixer upper: خانه کلنگی A house in need of repa ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
convulse: به هم ریختن، متشنج کردن تشنج کردن a ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tribunal: محکمه قضایی، دیوان محاکمه، دیوان قض ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of touch: تو باغ نبودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
claimant: مدعی، شاکی، خواهان A person who ma ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruse: فریب حیله نیرنگ حقه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn heads: توجه دیگران را به شدت جلب کردن، To ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
walk a tightrope: Also: tread a tightrope • گذر از ش ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bereavement: فقدان ناشی از مرگ نزدیکان سوگواری/ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blood and treasure: جان و مال The cost in blood and tr ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
devious: آب زیر کاه، مکار، دغل باز، حیله گر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sinking feeling: یه حس بد حس نا امیدی یه حس دلهره ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flair: ۱ - استعداد غریزی / شم خاص برای انج ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a dent: کاستن، کم کردن، تاثیر قابل ملاحظه ا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wrangle: جر و بحث پر سر و صدا بحث و جدل جا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
yikes: ای وای! A term to express shock or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vantage point: دیدگاه نقطه نظر شخصی نظر منظر Pe ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chime in: وارد صحبت/بحث دیگران شدن و نظر خود ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call to mind: به خاطر آوردن به یاد چیزی افتادن/ان ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scoot: ۱ - به سرعت رفتن یا ترک کردن To go ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clout: ۱ - نفوذ و قدرت بویژه در حوزه سیاست ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grist: غله ای ( جو، گندم ) که آسیاب می شود ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vehement: قاطع سفت و سخت محکم تند شدید آت ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rung: ۱ - پله نردیان step of a ladder ۲ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shrapnel: ترکش Sharp and small shards of me ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gab: گپ زدن اختلاط کردن فک زدن هی حرف ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
north of: بیش از More than Greater than Upwo ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
upwards of: بیش از More than Greater than Nort ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wisecrack: جواب هوشمندانه اما تندو کنایه دار ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dibs: Very informal and kids slang مال ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
outlandish: Very strange Very unusual Very une ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unhinged: قاطی کرده، بالا خونه رو داده اجاره ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boil: جوش دردناک چرکین به ترکی: چیبان
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
false friend: دو لغت عین هم در دو زبان مختلف با م ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
airfare: هزینه سفر با هواپیما The fare for/ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
savvy: 1 - خردمند، داننده، دانا، فهیم، دار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jostle: ۱ - با هل دادن و تنه زدن راه خود را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
snob: - خودنما، ظاهر پرست، ظاهر بین، فخر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trailblazer: پیشگام پیش قراول طلایه دار پیشرو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beat it: برو پی کارت، گم شو، بزن به چاک Go a ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chattering: صدای ناشی از به هم خوردن متوالی و س ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lover's spat: بگو مگوی زن و شوهری a minor squabbl ...
٨ ماه پیش