پیشنهاد‌های فاطمه آقمیان(مترجم) (١٩٣)

بازدید
٢٨٢
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایست تنفسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پزشکی: استفاده از دستگاه احیا دستی ( به این عمل bagging ) گفته میشود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پزشکی: هدایت کننده لوله تراشه یا لوله تنفسی که وارد نای بیماری که خود قادر به تنفس نیست میشود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوله تراشه لوله تنفسی که وارد دهان میشود و به تنفس بیماری که خود قادر به تنفس نیست کمک میکند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون پزشکی: ادرار کردن مثال: He hasn't voided since I've been on. ترجمه: از زمانی که من اینجا بودم ادرار نکرده ( جمله بال ااز زبان یک پرستار گفته ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to show that they agree with a suggestion that someone has made. [British, informal, باهات موافقم، درسته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوبه جای تو نیستم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون پزشکی: همان معنی آنژیوکت است. یعنی سوندی که وارد رگ های محیطی میشود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون پزشکی: A catheter ( tube ) that is passed through a vein to end up in the thoracic ( chest ) portion of the vena cava ( the large vein return ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a terminal illness is an illness or condition which cannot be cured and is likely to lead to someone's death بیماری ای که terminal باشه یعنی کشنده ه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

If you say that something goes a long way towards doing a particular thing, you mean that it is an important factor in achieving that thing. چیزی ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در متون پزشکی: ایست قلبی زبان عامیانه: سکته کامل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در متون پزشکی مخفف: respiration rate به معنای تعداد تنفس یک شخص در هر دقیقه است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

to be enough for everyone in a group مثال:در یک جمع دوستانه غذا سرو میشه و یکی از افراد سوال میکنه: There's plenty to go round, right? ترجمه: به هم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

a bet ( = an amount of money that you risk on the result of an event or a competition, such as a horse race ) in which the horses, etc. that come fir ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

used to say that someone does something bad or stupid because they have not been told or taught that it is wrong ترجمه afsan lotfi کاملا درسته یعنی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

انتقال یا ترافکنی ( روانشناسی ) انتقال یا ترا - فِکَنی ( به انگلیسی: Transference ) در روانکاوی به حالتی اشاره دارد که شخصی، به طور ناخودآگاه، فرد د ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سختی ها و مشکلات شغلی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

something is not any fun to do, مثال: It's not my idea of fun either. ترجمه: منم از انجام این کار خوشحال نمیشم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را بدون برنامه ریزی قبلی ملاقات کردن ناگهانی سر زدن به کسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به معنای معاف کردن و دریغ کردن و چشم پوشی کردن نکته: اما همیشه باید با توجه به جمله ترجمه دقیق را انجام داد که گاهی ممکن است دقیقا این شکل از ترجمه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

means your whole hand including the elbow is in it. تا آرنج دست در چیزی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to cause disagreement or anger between ( people who had been friendly before بین دو نفر که باهم خوب بودن، فاصله افتادن مثال: I've seen smaller thing ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Maybe he's just letting off steam ترجمه: شاید رفته یه جا اعصابش آروم بشه ( تمدد اعصاب کنه، با احساساتش کنار بیاد ) تمدد اعصاب کردن، دوباره آرامش پید ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

slang: به معنای ادرار هم هست. مثال از بخشی از یک سریال پزشکی: You tested my water already ترجمه: الان از ادرارم آزمایش گرفتی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pethidine is a strong opioid pain - relief medicine مخفف داروی پتیدین پتیدین در کنترل دردهای متوسط تا شدید ، تسکین درد در موقع زایمان و عمل جراحی، ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تجویز نسخه های پزشکی به معنای: دوبار در روز از ریشه لاتین: bis die

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

promontory stimulation test ( PST ) measures auditory perception through electrical stimulation in the cochlear vicinity تستی برای سنجش شنوایی فرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

The number of patients who are evaluated or treated in any given period of time. لغت تخصصی پرستاری و بیمارستان: تعداد مریض هایی که در هر شیفت به پر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنای تاریخی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهارت کاربردی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی میخواید برای کسی آرزوی خیلی خوب بکنید این رو میگید مثال: my dearest hope for you is happiness. ترجمه: بهترین آرزوم برات اینه که شاد باشی یا بزر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشمگیر جالب توجه چیزی که خیلی به چشم میاد و برجسته است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باورنکردنی، دور از ذهن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

درمان های آزمایشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an unsolicited e - mail that is sent to a receiver without prior contact. وقتی برای اولین بار به شخصی که نمیشناسیم و تا حالا بهش پیام ندادیم، ایمیل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایوان، اسم خاص مونث ریشه کلمه فرانسوی است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلکه. . . است چیزی نیست جز. . . صرفا. . . است مثال: the love is important and all other things is but preparation. عشق مهم است و باقی چیزها چیزی جز ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

the idea that humans are innately social and have a tendency to cooperate عقیده ای که بیان میکند همه انسان ها به طور ذاتی اجتماعی هستند و تمایل به ه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثبت نام برای تحصیل در دانشگاه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گذشته experience تجربه کرده از سرگذرانده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

to avoid or escape به معنای فرار کردن هم هست مثال: happiness always eluded me ترجمه: شادی همیشه از من فرار میکرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

it is an idiom that means a very small amount of something. You can use this phrase to describe a small but significant hope or a moment of joy in a ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to adopt a reclining position with the legs close to the body and the back rounded. در خود جمع شدن به صورت خوابیده خوابیدن به صورت جنینی مثل توپ در ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to answer someone in authority such as a teacher or parent in a rude or impolite way

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

to feel less worried/upset because of ( something )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

wait, slow down صبر کن تامل کن عجله نکن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواست باشه داری چی میگی حرف دهنت رو بفهم مواظب رفتارات باش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا افتادن در جایی یا موقعیت جدیدی مثلا آپارتمان جدید میخری و بعد از یه مدت به دوستات میگی: I think I'm fitting in quite nicely.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوان و خام if someone is at a tender age, they are young and inexperienced