تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

می خواستم تعارفت کنم که بشینی. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تقریبا تمامه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

آفرین، خودشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منظور من دقیقاً همینه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

طعم دار for example; tastee wheat Tastee Wheat. Did you ever eat Tastee Wheat? گندم طعم دار * ، تا حالا گندم طعم داری خوردی؟ �یکی از غذاهای آماده ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

دو وجهی ( یا چند وجهی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

=multiple meanings

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

بفرما!

پیشنهاد
٢

بهت گفتم که من اونارو نمیدونم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابرکامپیوتر

پیشنهاد
٧

من چیزی رو که میخوای بهت میدم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

=Do you understand? ( از اشتباهات متداول سماعی Native speakers )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پس به توافق رسیدیم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

معامله قبوله؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

خوابای خوش ببینی!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بابت نوشیدنی ممنون.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرار بکن و خودت نجات بده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( جمله تعجبی ) بابا تو دیگه کی هستی!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

وضعیت مون چطوره؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( عامیانه ) بالا آوردن، قی کردن، استفراغ کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

retake the exam امتحان دادن دوباره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوعی ماده مخدر توهم زا است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

باک بنزین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ ) شدیدا ۲ ) بطور کامل، سرتاسر I clean the house thoroughly once a week

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

1 ) یاد گذشته و خاطرات افتادن 2 ) به عقب ( گذشته یا خاطرات ) نگاه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

صفت: - بلند مدت، دراز مدت e. g. long - lasting impact مثلا تاثیر بلند مدت - همیشگی، مادام العمر =lifelong - با دوام، دارای عمر زیاد =durable

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠٤

معرف های اسم ( دستور زبان ) شامل هشت دسته اند: 1 ) a/an و the 2 ) Some و Any 3 ) many و much همچنین a lot of، lots of و plenty of 4 ) one، each و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

جایگاه تماشاچی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

استنشاق و تحت تاثیر دود سیگار دیگران بودن، قرار گرفتن در معرض دود دست دوم افراد سیگاری ( در جاهایی مثل اماکن عمومی یا منزل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

دور نگه داشتن ( کسی/چیزی ) از ( کسی/مکانی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

هدف گذاری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مهره شانس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بچگانه مثلا: اسم بچگانه boyish name

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کمتر زمانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی وفا، disloyal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

:Synonym forerunner predecessor :Meaning - a person or thing that comes before another of the same kind; a forerunner - one that precedes and indi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرانقیمت بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست از سر کسی/چیزی برداشتن ( و اونو به حال خودش گذاشتن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

uni=university مخفف دانشگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

لبه پرتگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

get well=get along well

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کنار آمدن، خوب بودن روابط ( با دیگران ) . I get very well with my family members

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

هر از چند گاه، گاه و بیگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

عذاب، زجر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

چشم، بله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

لات، اوباش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

کله شق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

افراد عادی بیگناه، شهروندان بیگناه

پیشنهاد
٦

چشات به بابات رفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کنار زدن کسی یا چیزی