تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

چک کردن، ( کاری یا کسی را ) بررسی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

( slang ) Sandwich=

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پا پس کشیدن منصرف شدن از انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

✔️زمان از دست دادن، ✔️از دست رفتن زمان، ✔️وقت باقی مانده نداشتن ( وقت کم آوردن ) ، ✔️تمام شدن وقت . . . It's no secret that the both of us ⭕are ...

پیشنهاد
١

راحت تر اینه که. . . ( فلان کار بکنی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

الان خوشحال شدی؟ دلت خنک شد؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ازدواج کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

سفت بستن ( درب جعبه و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

من لازمه یه چیزی بگم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

راجع به اون ببخشید راجع به اون معذرت میخوام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

Straightforward meaning کار کردن روی/با وسیله ای ( استفاده، تعمیر و . . . )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی را از انجام ( نظر دادن درباره ) کاری یا موضوعی معاف کردن . e. g. , Leave me out of it سر این موضوع منو بیخیال شو. منو از نظر دادن راجع به این قض ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

مبدل پوش، کسی که لباس جنس مخالف را می پوشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

عاشق کسی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

رد شدن درخواست ( مثلاً قرار عاشقانه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

easy - over eggs تخم مرغ ( سرخ شده ) هم نزده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

از جایی آمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

فرار کردن از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

تحت تعقیب بودن صفت: wanted تحت تعقیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

شدیداً خونریزی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Take one's spot=

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

take the place of=

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

آمریکا خودمانی: هلی کوپتر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

از داخل دید خارج شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

قدم گذاشتن در جایی ( مثلاً این دنیا )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مسافر ت کننده شخصی که همش تو مسافرت و اینور اونور رفتنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ترک کردن عادت ( معمولا منفی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناخن جویدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

سازمان اطلاعاتی آلمان شرقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اونقدرا ( هم ) سخت نیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

اونقدرا هم بد نیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

میوه رسیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

غذا خوردن مصرف غذا داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

کپی برابر اصل خودمونه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

پوست تخم مرغ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

( به این ور و آن ور یا بالا و پایین ) غلتاندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

پا پیش گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دسته تکاورهای آموزش دیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمایندگی و تعمیراتی ماشین های پیشرفته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

[Verb] در دیدرس بودن ⭐⭐⭐ [Phrase] provide insight into در اختیار گذاشتن/ساختن زمینه یا بستر برای کسب فهم و بصیرت و بینش عمیق ( راجع به موضوع یا چیز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

برج کنترل فرودگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

کنترل کاری/چیزی را بدست گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فشفشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ستودنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

نگران بودن - ترسیدن e. g. I didn't think he would disappear. Now where do I take this poor man? Find someone else. She's worked here all her life ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

یواشکی خارج شدن، یواشکی بیرون رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

غلبه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - داروی بیهوشی ۲ - آرام بخش ( قرص ) ?A: What can we get ( =fetch ) you B: Nothing. Just a sedative, if you have one

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

( hear me? Are you heard?, the message has been received ( used in wireless communication ) شنیدی دریافت شد؟ پیاممو شنیدی و متوجه شدی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

Satellite navigation=