take the place of


جای چیز دیگری را گرفتن، جایگزین چیز دیگری شدن

جمله های نمونه

1. A man is not old until regrets take the place of dreams.
[ترجمه مینا جعفری] یک مرد تا زمانی که پشیمانی هایش جایگاه رویاهایش را نگیرد، پیر نمیشود
|
[ترجمه گوگل]مرد پیر نمی شود مگر اینکه حسرت جای رویاها را بگیرد
[ترجمه ترگمان]یک مرد تا زمانی که حسرت خواب را نخواهد شنید، پیر نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nothing could take the place of the family he had lost.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی توانست جای خانواده ای را که از دست داده بود بگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی توانست جای خانواده ای را که از دست داده بود بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By and by electricity will take the place of coal.
[ترجمه گوگل]با و با برق جای زغال سنگ را خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]و با استفاده از برق محل زغال سنگ را خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nothing can ever take the place of real love and family togetherness.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند جای عشق واقعی و با هم بودن خانوادگی را بگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند جای عشق واقعی و خانوادگی را با هم جمع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In other cases atoms take the place of ions in regular lattice positions.
[ترجمه گوگل]در موارد دیگر اتم ها جای یون ها را در موقعیت های شبکه منظم می گیرند
[ترجمه ترگمان]در موارد دیگر، اتم ها محل یون ها را در موقعیت های شبکه ای منظم می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Remains are scanty and conjecture has to take the place of evidence.
[ترجمه گوگل]باقی مانده اندک است و حدس و گمان باید جای شواهد را بگیرد
[ترجمه ترگمان]Remains چیزی اندک است و گمان می رود که جای مدرک و شواهد موجود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It would be to make Congress take the place of the state legislatures and to supersede them.
[ترجمه گوگل]این امر به این معناست که کنگره را به جای مجالس مقننه ایالتی بنشیند و آنها را جایگزین کند
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که کنگره جای قانون گذاران ایالتی را بگیرد و جایگزین آن ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They found out other marvellous arts to take the place of tricks and old stories.
[ترجمه گوگل]آنها هنرهای شگفت انگیز دیگری را کشف کردند تا جای حقه ها و داستان های قدیمی را بگیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها هنر عجیبی دیگر پیدا کردند تا در آنجا از حقه های قدیمی و داستان های قدیمی استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each new form will tend to take the place of, and finally to exterminate, its own less improved parent.
[ترجمه گوگل]هر شکل جدید تمایل دارد که جای والد کمتر بهبود یافته خود را بگیرد و در نهایت آن را نابود کند
[ترجمه ترگمان]هر شکل جدید تمایل دارد که جای خود را بگیرد، و در نهایت منجر به نابودی والدین کم تر و بهبود یافته خود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rigid rules and patterns take the place of more flexible thinking about feelings.
[ترجمه گوگل]قوانین و الگوهای سفت و سخت جای تفکر انعطاف پذیرتر در مورد احساسات را می گیرند
[ترجمه ترگمان]قوانین و الگوهای سخت، جای تفکر انعطاف پذیر بیشتر در مورد احساسات را به خود می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cases in which technological factors take the place of labor and capital factors are analyzed.
[ترجمه گوگل]مواردی که در آن عوامل فناورانه جای عوامل کار و سرمایه را می گیرند، تحلیل می شوند
[ترجمه ترگمان]مواردی که عوامل تکنولوژیکی جایگاه نیروی کار و سرمایه را در بر می گیرند تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Laser spot welding will take the place of the traditional joining methods such as resistance welding and rivet connection for its high precision and high efficiency.
[ترجمه گوگل]جوش نقطه ای لیزری به دلیل دقت بالا و کارایی بالا، جای روش های اتصال سنتی مانند جوش مقاومتی و اتصال پرچ را خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]جوشکاری نقطه ای لیزر، جایگاه روش های اتصال سنتی مثل جوش مقاومتی و اتصال rivet به دقت بالا و کارایی بالا را به دست خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When taking, take the place of with juiceTea, add touch saccharic flavor.
[ترجمه گوگل]هنگام مصرف، به جای آب میوه چای، طعم ساخاریک را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]هنگام گرفتن، مکان را با juiceTea بگیرید، طعم saccharic را به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can the " EQ " Take the Place of " IQ "
[ترجمه گوگل]آیا "EQ" می تواند جای "IQ" را بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]\"هوش عاطفی\" می تواند \"هوش عاطفی\" را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nothing can take the place of a daily devotional life with Christ.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند جای زندگی عبادی روزانه با مسیح را بگیرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند جای یک زندگی روزانه مذهبی را با مسیح بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• replace someone else

پیشنهاد کاربران

بپرس