پیشنهاد‌های عَجَمَندِه (٣,٧٣٣)

بازدید
٢,٨٩٦
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To make s. b/s. th drown غرقاندن = غرق کردن. م. ث سنگینی وزن او بود که او را غرقاند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

غرقیدن = غرق شدن م. ث هر روز، دمِ غروب، می غرقم توی دریای اندیشه هام. غرقاندن = غرق کردن. م. ث سنگینی وزن او بود که او را غرقاند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بعد از ساعت ها پَرسِهیدَن توی جنگل، بلاخره به آبادی رسیدیم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ژرفاندن = ژرف کردن. م. ث ژرفاندن رابطه زناشویی، از طریق مهرورزی و محبت رخ می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ژرفیدن = عمیق تر شدن. م. ث بر اثر زلزله، این گودال ها همگی ژرفیدند و بزرگ تر شدند. ژرفاندن = ژرف کردن. م. ث ژرفاندن رابطه زناشویی، از طریق مهرورز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ژرفیدن = عمیق تر شدن. م. ث بر اثر زلزله، این گودال ها همگی ژرفیدند و بزرگ تر شدند. ژرفاندن = ژرف کردن. م. ث ژرفاندن رابطه زناشویی، از طریق مهرورز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

طبخیدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شاد کردن. شادوندن ( عامیانه ) م. ث دلقک گفت :《کاره من، شادوندن بچه هاست》

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شاد شدن. To become happy. خوشحالی کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دُشنامیدن. To insult م. ث دمشنامیدن به بقیه، فقط باعث خشماندن آن ها می شود و کاری را دوا نمیکند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١١

دُشنامیدن. م. ث دمشنامیدن به بقیه، فقط باعث خشماندن آن ها می شود و کاری دوا نمیکند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترجمه کردن. To translate. م. ث اگر میخواهید این متن را برایتان بِتَرجُمَم، بایدمبلغی را بِپیشپَردازید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوبرابریدن = to double م. ث شرایط جوریه که حتی اگر حقوق مارو بِدوبرابرند، باز هم هشتمون گِروی نُهمونه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دوبرابریدن = to double م. ث شرایط جوریه که حتی اگر حقوق مارو بِدوبرابرند، باز هم هشتمون گِروی نُهمونه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسبیدن = کسب کردن. م. ث کسبیدن این مقام را به شما و خانواده گرامیتان شادباش می گوییم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کسبیدن = کسب کردن. م. ث کسبیدن این مقام را به شما و خانواده گرامیتان شادباش می گوییم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٤١

قُطبیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

To polarize

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To parrot. طوطی وار حرف کسی را تکرار کردند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پژوهیدن. to Investigate. از پژوهیدن ساخته شده ؛ مانند : خواهیدن = خواستن کاهیدن = کاستن پژوهیدن = پَژوستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

باعث شرمیدن. باعث خجالت کشیدن و شرمیدن کسی شدن. م . ث اون اتفاقی که افتاد، چیزی نیست که من رو بِشَرمونه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختن کارواژه/فعل های نو. م. ث آیا این نوکارواژهیدن ها سودی برای زبان فارسی دارد؟ از نوکارواژهیدن، نوکارواژستن ساخته شده. مانند : کاهیدن = کاستن خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساختن کارواژه/فعل های نو. م. ث آیا این نوکارواژهیدن ها سودی برای زبان فارسی دارد؟ از نوکارواژهیدن، نوکارواژستن ساخته شده. مانند : کاهیدن = کاستن خ ...

پیشنهاد
٠

ساختن کارواژه/فعل های نو. م. ث آیا این نوکارواژهیدن ها سودی برای زبان فارسی دارد؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ساختن کارواژه/فعل های نو. م. ث آیا این نوکارواژهیدن ها سودی برای زبان فارسی دارد؟ از نوکارواژهیدن، نوکارواژستن ساخته شده. مانند : کاهیدن = کاستن خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دلبستن. م. ث به کسی بِدِلبَند که وقتی می بینتت، قند تو دلش آب بشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زومیدن. To zoom م. ث در گوشی های سامسونگ، هرچه بیشتر می زومی، کیفیت عکس بدتر می شه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دَستگیریدن م. ث پس از اینکه او را دستگیریدند، به زندان رجایی شهر بُردند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

بَحثیدن. م. ث بحثیدن باید بدون درگیری لفظی و مغلطه کردن انجام بگیرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَحثیدن. م. ث بحثیدن باید بدون درگیری لفظی و مغلطه کردن انجام بگیرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To decay ( in Physics )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

واپاشیدن ( در فیزیک )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

جستُجوییدن در آبادیس. جست و جو کردن واژه در آبادیس.