پیشنهادهای مریم چراغی (٥١)
آشنازدایی
نظریه زمینه مند
تغییرات ذهنی ناگهانی Snapping بیشتر در مباحث تحول دینی و نوکیشی منظور است؛ فرآیندی ذهنی که از طریق آن فرد توسط یک فرقه یا جنبش مذهبی جدید جذب می شود ...
مقلب، محول، مبدل، دگرگون کننده، برگرداننده، تغییردهنده، زیر و روکننده
متابعت و پیروی بی چون و چرا سر سپردگی افراطی، تسلیم محض، انطباق افراطی، محاوره ای: هرچه گفتند بگوییم چشم! رامِ رام! مثلاً عضویت در یک نهاد یا س ...
حواس تماسی
صلیبی ها: افرادی هستند که در لشکرکشی هایی که قدرت های مسیحی در قرون 11، 12 و 13 برای رهایی سرزمین مقدس از دست مسلمانان انجام دادند، شرکت کردند.
مفصل بندی/ جمله بندی
آخرالزمانی، مکاشفه ای
از اسماء الهی و به معنای: دیّان یعنی بسیار جبران کننده، بسیار جزادهند، سزادهنده The One Who Recompenses
ناالهیات حرف a پیشوندی است به معنای: ضد، نا ( not , without ) مثل: asexual achromatic ahistorical
بازاندیشی انتقادی بازاندیشگری انتقادی تقریبا با توجه به معنای critical reflection، یعنی: تفکر انتقادی، می توان reflexivity را نیز "بازاندیشی" ترجمه ...
به صورت آخرالزمانی
هر مسیحی تک تک مسیحیان
سیاقمندی
دست نامه، فن نامه، کتاب راهنما، راهنمای جیبی، کتاب همراه
این اصطلاح، فرانسوی است و در ترجمه انگلیسی از فلسفه سارتر به معنای bad faith به کار رفته است mauvais به معنای بد، غلط، اشتباه، هرز و foi به معنای ای ...
خدای را تسبیح کردن؛ ستو دن خداوند
ur را اگر پیشوند بگیریم به معنای: original, primitive بنابراین ترکیب آن با universe می شود: جهان ازلی، جهان اصلی؛ جهان اولیه/کهن/قدیمی/نخستی جهان ناف ...
مباحث مترتب بر آن مباحث تالی
به سرعت به انجام یا داشتن چیزی مشتاق/علاقمند شدن خیز برداشتن برای انجام کاری
اندیشه ی جبر لاپلاسی
تبعات، پیامدها
وقتی به ته خط می رسیم
وقت کافی گذاشتن برای انجام کاری؛ تلاش کردن برای انجام کاری If you can't even take the time to read my emails, how can I expect you to follow my instr ...
مدنیت بدوی؛ تمدن آغازین
- شناس مثلا: connnoisseu of cult به معنای فرقه شناس متخصص؛ خبره، کارشناس
حجاب، حائل
- دادگی
تجلّی ( در عرفان ) مثال: Divine revelation is God's disclosure of himself
coine a phrase یا coine a word الف ) باب کردن سخن/کلمه ب ) اصطلاحاً/به قول معروف/به قول مردم گفتنی
تمثیل تلمیحی تمثیل استعاری تمثیل کنایی
به شیوه ای متقن به صورتی موجه به صورت اقناعی
تصدیق بلاتصور؛ بازاندیشی؛ بازفهمی؛ فهم دوباره
مقاله پراستناد مقاله ای که بارها به آن استناد شده؛ مقاله ای که بارها از آن نقل قول شده؛ مقاله ای که بارها مورد ارجاع بوده است Oft - cited papers
تعداد کل، مقدار کل
در عدم توافق بودن با؛ در مناقشه با کسی به بن بست رسیدن *ظاهرا شکسپیر این اصطلاح را چند بار در نمایشنامه هایش استفاده کرده است.
کتاب پشتیبان برای. . . کتاب کمکی برای. . . راهنمایِ. . . فن نامه ی. . . کتاب مرجعِ. . . کتاب همراه با. . . این ترکیب بیشتر به معنای auxiliary ...
اخرویات، آخرالزمانی، اپوکالیپتی
انجام کار بدون چشمداشت و از روی حسن نیت خدمت بی مزد کردن
کسی را مأیوس کردن، دلسرد کرن، موجب ناامیدی کسی شدن
سلبی بودن، نگرش سلبی که در برابر �positivity� به معنای نگرش ایجابی/ثبوتی است
پراستناد
دلیل قانع کننده
به خودی خود گویا بودن
بیاض؛ پاکنویس جای خالی، کویر خالی؛ حفره؛ شکاف؛ محفظه زمینی که خالی از درخت باشد در حقوق: خلاء قانونی
مناسک؛ آداب؛ عبادات؛ اعمال دینی و آیینی ( در ادیان و الهیات )
در رابطه با علوم، برابر است با Primary source و به معنای:منبع دست اول، مصادر، منبع اصلی در رابطه با غیر علوم: ماده اولیه ( مواد اولیه )
حرف a در جایگاه پیشوند، به معنای: ضد، نا، غیر، - ناپذیر ، فاقد و. . . ( not , without ) مثل: atheology: ناالهیات asexual: غیرجنسی achromatic: رنگ ...
هان! بنگرید! آگاه باشید! در مقام تنبیه و هوشیاری به کار می رود.