نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
one off: فقط یک بار اتفاق می افتد. فقط یه با ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thin out the herd: اجازه بدیم طبیعت خودش انتخاب کند که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thin out the herd: اجازه بدیم طبیعت خودش انتخاب کند که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take heat for someone: جور کسی را کشیدن. به جای کسی سرزنش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take heat for someone: جور کسی را کشیدن. به جای کسی سرزنش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stick your neck out: با نظر مخالف دادن موقعیت خود را به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
road rash: جراحت تصادف قدیمی یا جدید
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
road rash: جراحت تصادف قدیمی یا جدید
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slot: برنامه ساعت کاری A new comedy is sc ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tko: Technical knock out ضربه ی پایانی ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tko: Technical knock out ضربه ی پایانی ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jet stream: باد شدیدی که بالای سطح زمین می وزد.
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jet stream: باد شدیدی که بالای سطح زمین می وزد.
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fend off: دفاع کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tongue twister: جمله ای که واج های ابتدایی شبیه هم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tongue twister: جمله ای که واج های ابتدایی شبیه هم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stoical: تحمل درد بدون شکایت he taught a sto ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stoical: تحمل درد بدون شکایت he taught a sto ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
regurgitate: استفراغ gulls regurgitate food for ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
regurgitate: استفراغ gulls regurgitate food for ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
disgorge: استفراغ کردن. ریختن the combine di ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disgorge: استفراغ کردن. ریختن the combine di ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beatify: آمرزیدن. سعادت ابدی بخشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
connivance: همدستی در گناه. چشم پوشی this infr ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
commiseration: همدردی the other actors offered him ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commiseration: همدردی the other actors offered him ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
odium: نفرت. دشمنی his job had made him th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
odium: نفرت. دشمنی his job had made him th ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stand in: اجرا کننده ی جایگزین his stand - in ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rope someone into: کسی را تحریک کردن. از راه به در کرد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rope someone into: کسی را تحریک کردن. از راه به در کرد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fop: مرد خودشیفته. مردی که ظاهرش برایش ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fop: مرد خودشیفته. مردی که ظاهرش برایش ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bona fide: واقعی. درست
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lasso: کمند. طنابی که در انتهایش حلقه دارد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
elocution: سخن سرایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
elocution: سخن سرایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tinsel: پولک. نقده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tinsel: پولک. نقده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cabin fever: ناراحتی و بی حوصلگی ناشی از ماندن د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
douse: خاموش کردن آتش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
douse: خاموش کردن آتش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
snag: مشکل. مانع It’s an interesting job. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off kilter: متعادل نبودن. تراز نبودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flap: حرکت سریع به سمت بالا و پایین یا به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flounce: نوار دور لباس The dress had red sat ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flounce: نوار دور لباس The dress had red sat ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
incorrigible: اصلاح ناپذیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
incorrigible: اصلاح ناپذیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chafe: ساییدن to prevent chafe the ropes s ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hypochondriac: وسواس سلامتی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cast off: لباس دست دوم I'm not going out in h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
valetudinarian: در مورد سلامتی مضطرب بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
valetudinarian: در مورد سلامتی مضطرب بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
scrimp: خسیس. اقتصادی "I have scrimped and ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scrimp: خسیس. اقتصادی "I have scrimped and ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
boost: دزیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
side hustle: شغل دوم
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alimony: نفقه. خرجی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flimsy: نازک. شکننده. قانع نکردن. پیمان بی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the edge off something: خوب شدن. قوی شدن. بهتر شدن Pascoe w ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the edge off something: خوب شدن. قوی شدن. بهتر شدن Pascoe w ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
frazzle: بسیار خسته
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frazzle: بسیار خسته
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
impalpable: غیر قابل لمس an impalpable ghost
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impalpable: غیر قابل لمس an impalpable ghost
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
coagulate: لخته شدن. دلمه بستن blood had coagu ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coagulate: لخته شدن. دلمه بستن blood had coagu ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unerring: دقیق. همیشه درست an unerring sense ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
petrify: از ترس میخکوب شدن his icy controlle ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
petrify: از ترس میخکوب شدن his icy controlle ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
appease: آرام کردن. تسکین دادن amendments ha ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
toady: چاپلوسی she imagined him toadying t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all the way: کاملا. تاحد ممکن If you want to bri ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gaiety: شادی. نشاط the sudden gaiety of chi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gaiety: شادی. نشاط the sudden gaiety of chi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
impiety: بی تقوایی. بی احترامی به چیزی مقدس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
impiety: بی تقوایی. بی احترامی به چیزی مقدس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
servile: چاپلوسی. پاچه خواری bowing his head ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
servile: چاپلوسی. پاچه خواری bowing his head ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
half baked: به درستی تامل نکردن. برنامه ریزی نص ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
snub: مسخره کردن put - down couldn't help ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fluky: شانسی. اتفاقی a fluky goal
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fluky: شانسی. اتفاقی a fluky goal
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
querulous: غر غر کردن. کج خلق she became queru ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
querulous: غر غر کردن. کج خلق she became queru ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cannonade: بمباران. به توپ بستن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cannonade: بمباران. به توپ بستن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
backlash: واکنش شدید. عکس العمل سیاسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
proletarian: عضو طبقه ی کارگر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
proletarian: عضو طبقه ی کارگر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pirouette: چرخ زدن روی پاشنه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pirouette: چرخ زدن روی پاشنه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
panzer: تانک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
panzer: تانک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hell bent: مصمم. با پشتکار why are you hell - ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hackneyed: پیش پا افتاده hackneyed old sayings
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick by: حمایت کردن از کسی یا وفا داری I lo ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
goggle: باز چشم کاملا باز نگاه کردن. با تعج ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jingle: صدای جلینگ جلینگ کردن her bracelet ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
recluse: منزوی. گوشه نشین
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
recluse: منزوی. گوشه نشین
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crestfallen: ناراحت و ناامید he came back empty ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crestfallen: ناراحت و ناامید he came back empty ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blow something wide open: افشای کسی. رسوایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow something wide open: افشای کسی. رسوایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you’ve got it flaunt it: دارندگی و برازندگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
if you’ve got it flaunt it: دارندگی و برازندگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dui: رانندگی تحت تاثیر مشروب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
clerical: کار دفتری مخصوصا نگه داری اسناد و ح ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pigheaded: لجباز It was just sheer pigheadedne ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fizzy: کف کننده fizzy mineral water
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
canoe: قایق رانی he had once canoed down t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ragamuffin: بچه گدا با لباس کثیف
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ragamuffin: بچه گدا با لباس کثیف
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kowtow: چاپلوسی she didn't have to kowtow t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
recumbent: دراز کشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
yokel: روستایی. دهاتی. نادان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strabismus: لوچی. دوبینی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shoddy: نامرغوب. بنجل we're not paying good ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fumigate: ضدعفونی کردن با گازو مواد شیمیایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fumigate: ضدعفونی کردن با گازو مواد شیمیایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
racketeer: قاچاق چی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
racketeer: قاچاق چی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
carry over: نتیجه ی کار و شرایط قبلی the slow t ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
groggy: گیج. درست نتواستن فکر کردن the slee ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
groggy: گیج. درست نتواستن فکر کردن the slee ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
madcap: آدم عجیب. دیوانه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
madcap: آدم عجیب. دیوانه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clairvoyant: سایکیک. دارای قدرت ماوراطبیعی. پیشگ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
levelheaded: آرام و معقول
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
expiate: توبه کردن. جبران کردن their sins mu ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expiate: توبه کردن. جبران کردن their sins mu ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
convalescence: نقاهت. پس از بیماری a period of con ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
convalescence: نقاهت. پس از بیماری a period of con ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fall through the cracks: نادیده گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grouch: بد اخلاق rock's foremost poet and i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
curmudgeon: کج خلق. بداخلاق
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
curmudgeon: کج خلق. بداخلاق
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gambol: ورجه ورجه. جست وخیز the mare gambol ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gambol: ورجه ورجه. جست وخیز the mare gambol ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
simper: پوزخند. خنده زورکی she simpered, lo ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
simper: پوزخند. خنده زورکی she simpered, lo ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
walk over: پیروزی آسان they won in a 12–2 walk ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reiteration: تکرار کردن برای روشن شدن موضوع the ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reiteration: تکرار کردن برای روشن شدن موضوع the ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overweening: اعتماد به نفس زیاد. خودخواه overwee ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instigation: اغوا. تحریک he was deported in 1891 ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
purport: معنی. مقصود I do not understand the ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
purport: معنی. مقصود I do not understand the ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comeuppance: مجازات he got his comeuppance
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raillery: شوخی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raillery: شوخی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
indecorous: بی ادب. نامناسب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indecorous: بی ادب. نامناسب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pro bono: کار یا وکالت رایگان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
light years ago: چند سال پیش. مدت ها پیش It all seem ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
light years ago: چند سال پیش. مدت ها پیش It all seem ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
roll with it: خود را با چیزی وفق دادن I had no i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
roll with it: خود را با چیزی وفق دادن I had no i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shrug off: بی خیال شدن. بی اهمیت بودن نسبت به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be out of your league: بدون مهارت و کم تجربه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be out of your league: بدون مهارت و کم تجربه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a different league: در کاری بهتر بودن از کسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in a different league: در کاری بهتر بودن از کسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in league with somebody: باهم شریک جرم بودن به صورت مرموز
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in league with somebody: باهم شریک جرم بودن به صورت مرموز
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn up the heat: جدی بودن در رابطه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn up the heat: جدی بودن در رابطه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
muck up: گند زدن. کاری را خراب کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spring on: غافلگیر کردن It’s not fair to sprin ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
spring on: غافلگیر کردن It’s not fair to sprin ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shack: با معشوق خود در یک خانه زندگی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shack: با معشوق خود در یک خانه زندگی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
long winded: سخنرانی طولانی مدت خسته کننده. بلند ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
long winded: سخنرانی طولانی مدت خسته کننده. بلند ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tattletale: سخن چین. فضول
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tattletale: سخن چین. فضول
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reverie: غرق در افکار خوب. خیال واهی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
prig: آدم خودنما. خود رابهتر از دیگران دا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prig: آدم خودنما. خود رابهتر از دیگران دا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
woolgathering: خیال بافی he wanted to be free to i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
woolgathering: خیال بافی he wanted to be free to i ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
offhand: فی البداهه I can't think of a bett ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smarmy: چاپلوسانه a smarmy, unctuous reply
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slug: مشت زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
snitch: خبرچینی. دزدی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
veer: تغییر جهت دادن an oil tanker that h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
veer: تغییر جهت دادن an oil tanker that h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foliage: برگ درختان. شاخ و برگ
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slake: رفع تشنگی slake your thirst with so ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flapjack: پنکیک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
retrench: از هزینه کم کردن در شرایط سخت اقتصا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
retrench: از هزینه کم کردن در شرایط سخت اقتصا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tenderize: گوشت را در مواد خواباندن. ترد و ناز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tenderize: گوشت را در مواد خواباندن. ترد و ناز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gauche: ناشایست. دست چپ. زشت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gauche: ناشایست. دست چپ. زشت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slacker: تنبل
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slacker: تنبل
١١ ماه پیش