Shirinbahari - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

butch: قوی a butch woman in a baseball cap

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pimp out: جذاب کردن چیزی , بهبود دادن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long winded: سخنرانی طولانی مدت خسته کننده. بلند ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backslide: انحراف converted vegetarians backsl ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

garble: گیج شده the connection was awful an ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slake: رفع تشنگی slake your thirst with so ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recuperate: بهبودی بعد از بیماری

٢ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to break up: آنتن نمی ده. I can barely hear you ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to come in: در دسترس بودن، برای فروختن جنسی در ...

٣ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: امیدوارم بتوانم از شر سرما خوردگی ت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hit the spot: رضایت بخش. درست همونیه که می خواستم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rancorous: دشمنی sixteen miserable months of r ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scourge: رنج بسیار political methods used to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

basil: ریحان

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: آخرین مقاله اش در حدی نبود که قبول ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip mind: فراموش کردن I'm sorry I didn't call ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: آیا تکالیفش در حد مقبولی است؟

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm stuffed: پوکیدم خیلی خوردم

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

going away party: مهمانی بازنشستگی یا تغییر شغل. یا م ...

٧ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: این شهر با بحران نژادپرستی مواجه بو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

healthcare proxy: کسی که برای سلامتی بیمار به جای او ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrupulous: توجه بسیار به جزئیات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holler: داد و فریاد کردن I heard someone ho ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

effing and blinding: فحش دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hell bent: مصمم. با پشتکار why are you hell - ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bilious: بداخلاق

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it in: بروز ندادن احساسات I prefer just to ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jump on: با اشتیاق توجه کردن the paper jumpe ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

municipal: شهری. شهرداری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinch of salt: مقدار کمی نمک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clairvoyant: سایکیک. دارای قدرت ماوراطبیعی. پیشگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rigged: تقلب. دست کاری شده. فریب دادن. مجهز ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask after: جان احوالت را می پرسید.

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laid back: یک فرد خونسرد

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laid back: یک نگرش خونسرد نسبت به زندگی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it out on someone: خالی کردن خستگی و عصبانیت سر کسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

last straw: بدبختی پشت بدبختی. بدتر از قبل شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swallow: 1. بلعیدن 2. آب دهان را از ترس قورت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh up: ارزیابی حریف. تمام جوانب چیزی را بر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make differece: اثر مهم یا الهام بخش کسی بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be lulled into a false sense of security: فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come along: پیشرفت کردن. ظاهرشدن یا رسیدن. با ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

waffle on: بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن W ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it makes no difference to me: برایم فرقی نداره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i wouldn’t put it past him: از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: برخی افرادکه کنار خرو پف کنندگان می ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prudish: اُمل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by and large: کلا. روی هم رفته

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nip in the bud: بسیاری از بیماری های خطرناک اگر زود ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at full blast: تا حد ممکن بلند و قدرتمند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

puff piece: داستان یا مقاله ای که از شخصی یا مح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stiff upper lip: کنترل احساسات و آرام ماندن در شرایط ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

each to their his own: هر کسی شیوه ی خودش را دارد.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stomping ground: پاتوق

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set someone off: ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Hav ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conductor's baton: چوب دستی راهنمای ارکستر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hook line and sinker: دروغی را کاملا باور کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

die down: آرام شدن. ساکت شدن After the storm ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch somebody flat footed: غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The Pre ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep at bay: جلوگیری از خطر یا اتفاقی You’ll hav ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch somebody flat footed: غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The Pre ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grounding: تعلیم دادن. تحصیل All of the candid ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the face of: شرایط سخت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unveil: آشکار کردن. برای اولین بار نشان داد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go at somebody: بحث و مشاجره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not on: قابل قبول نیست We won’t stand for s ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go at somebody: بحث و مشاجره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be at somebody's beck and call: پادویی برای کسی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to play lyre in vain to an ass: یاسین به گوش خر خوندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sassy: بی ادب. بد دهن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to play lyre in vain to an ass: یاسین به گوش خر خوندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

savvy: دانا. بادرایت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pda: لپ تاب کوچک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor it: تا ته گاز بده!

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burglarize: سرقت از ساختمان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wild guess: حدس بی پایه و اساس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effing and blinding: فحش دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flunk: شکست خوردن, در امتحان رد شدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in respect of something: در رابطه با. مربوط به

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in respect of something: در رابطه با. مربوط به

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swab: دکتر گفت می خواهم یک نمونه از ترشحا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fly open: ناگهان باز شدن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up: بچه ها بهتر ه درست رفتار کنید چون ح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

night stop: کلوپ شبانه. بار

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up: سعی کن پیشرفت کنی, وگرنه اخراج می ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

night stop: کلوپ شبانه. بار

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up: بهتر که رفتار خوبی داشته باشی اگر م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take down a notch: تحقیر کردن. کسی را کوچک کردن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling out: دعوای عُشاق عاشق شدن دوباره است.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut someone dead: کم محلی یا نادیده گرفتن کسی

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling out: کری همیشه در حال مشاجره با مردم است ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not becoming of you: جذاب نبودن. نامناسب

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falling out: خانه را پس از مجادله با والدینش ترک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not becoming of you: جذاب نبودن. نامناسب

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swanky: از حرف های خود خواهانه اش حالم بهم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butt of a joke: کسی که با او شوخی شود Have you ever ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong suit: متاسفم ولی و من در این زمینه مهارتی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butt of a joke: کسی که با او شوخی شود Have you ever ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch and go: ممنون. برای یه مدتی اوضاع خطرناک و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do cartwheels: بسیار خوشحال

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk turkey: اول, بیا رک حرف بزنیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farfetched: ناممکن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stumbling block: هنوز هم مسئله ای احمقانه و مشکلی اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bum rap: اتهام به فرد بی گناه. قضاوت نادرست

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: نمی توانم به این صدا در سرم گوش نده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard done by: با کسی خشن و نامنصفانه رفتار کردن s ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: کودکی که حوصله اش سر رفته شاید به س ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be in one’s element: در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذ ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: یاد گرفته بود که به سوالات مداوم بچ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be in one’s element: در شرایط یا محیطی خوب عمل کردن. ولذ ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: وقتی تصاویر کتابی بیش از حد پیچیده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

other way around: متضاد بودن. برعکس I cook and she do ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: اطلاعات بسیار زیاد باعث می شود تا ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tighten up: کار گروهی و موثر We have tightened ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tune out: اگر اجرایتان خسته کننده باشد, مخاطب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand for it: مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: او به دردش کوچکترین اهمیتی نداد و ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand for it: مخفف چیزی. دفاع از اصولی. تحمل کردن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: شیوه ی او به اهمیت ندادن به انتقاد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to rub someone up the wrong way: آزار دادن کسی He really knows how t ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: امیدوارم بتوانم از شر سرما خوردگی ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to rub someone up the wrong way: آزار دادن کسی He really knows how t ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: این تیم توانست شکست های اخیر خود را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug off: می تواند از شر مشکلاتش خلاص شود و ل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: به استاندارد موردنیاز رسیدن. مورد ر ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick by: دوستش دارم و هر اتفاقی بیفتد از او ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slag off: انتقاد غیرمنصفانه He’s always slagg ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick by: باید همان طور که تصمیم گرفتیم عمل ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steer clear: بیخیال چیزی. دوری از چیزی ناخوشایند ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switch off: با گوش دادن به موسیقی کمی استراحت ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come in for alot of stick: انتقاد کردن The Board of Directors ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: والدین می خواهند بدانند که چقدر مدا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come in for alot of stick: انتقاد کردن The Board of Directors ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: چقدر محصول ما نسبت به رقبای مابهتر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dogsbody: کارگر کارهای خسته کننده

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack up: چقدر شرکت شما نسبت به رقبای شما بهت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dogsbody: کارگر کارهای خسته کننده

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nip in the bud: باید از عادت بد کودک جلوگیری کرد.

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highly strung: زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unflagging: از تونی به خاطر انرژی خستگی ناپذیرش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

highly strung: زودرنج. عصبی و زود ناراحت شدن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tad: کودک عاشق بودن در مرکز توجه است.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have it in one: ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرد ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: روزها به طور قابل توجهی طولانی شدند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have it in one: ویژگی پنهانی که به دلایلی بروز نکرد ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: نام های برندگان خوش شانس را بیرون ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bog down: جلوگیری از پیشرفت. گیج کردن کسی با ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punchy: این مقاله با سبک تاثیر گذار او نوشت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to bog down: جلوگیری از پیشرفت. گیج کردن کسی با ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to: بازیکنان نتوانستند انتظارات مربی خو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop a hint: سرنخ دادن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off: بهش بگو برای یک بارم شده تنبلی را ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pilferage: دله دزدی

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

churn out: بیست مقاله را در طول دو ماه با سرعت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pilferage: دله دزدی

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

churn out: پنج هزار قطار اسباب بازی مشابه را ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hardpan: زمین سفت

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go awry: تمام برنامه هایم برای مهمانی آن طور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardpan: زمین سفت

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flair: او موفقیتش را به فردگرایی و خلاقیتش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dogcatcher: نامزدی که کمترین رای را به دست می آ ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warmongering: رئیس جمهور متهم به طرفداری از جنگ و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dogcatcher: نامزدی که کمترین رای را به دست می آ ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tacky: یه جورایی زشته که به او هدیه ای راب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something in your stride: اجازه ندادن برای ناراحت کردن یا خجا ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tacky: آنها شایعات احمقانه و زشت زیادی در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: پول برداشت کردن. طولانی کردن سخنران ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finishing touch: گل های روی میز حسن ختام را فراهم کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climb on the bandwagon: براساس سنت انجام دادن وبدون دلیلی ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nosh: او روی غذای من فلفل پاشیدوخوردن من ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by any stretch of the imagination: زهی خیال باطل. عمرا. قطعا نه With a ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make do with: معمولا یک فنجان قهوه برای صبحانه ام ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be lulled into a false sense of security: فکر کردن به این که هم چیز خوب پیش م ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pizzazz: آلبوم جدید آنها بسیار هیجان انگیز ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waffle on: بیهوده حرف زدن. اصل مطلب را نگفتن W ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swallow: معلم بهانه ی من را نپذیرفت.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wouldn’t put it past him: از این کارش ( منفی ) تعجب نمی کنم.

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the ball: اون یارو واقعا زرنگ است.

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prudish: اُمل

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage: پیشرفت ما با نظرات و عقایدزیادی خجا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stomping ground: پاتوق

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goat: رئیسم. به خاطر دیر رفتنم سر کار به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conductor's baton: چوب دستی راهنمای ارکستر

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: قبل از اینکه خانه را بفروشیم باید آ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not on: قابل قبول نیست We won’t stand for s ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: آقای جکسون از پس بیماری. اش برآمد.

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be at somebody's beck and call: پادویی برای کسی کردن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: این شهر با بحران نژادپرستی مواجه بو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short straw: بدشانس بودن, چاره ای نداشتن

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch on: ایده ی خوبیه , ولی هیچ وقت محبوب نم ...

١١ ماه پیش

مدال‌های Shirinbahari