
بهنام دهباشی
دیکشنری
١
امتیاز در دیکشنری
٨
رتبه در دیکشنری
١٨,٠٣٣
لایک
١
دیسلایک
١
پیشنهادهای برتر
٧ ماه پیش
١
I kind of like them now ی جورایی الان دوسش دارم . . . . . . . . . . . . . . . . . مثلا قبلش بدش می امدع از عنکبوت . . . حالا خوشش امدع
٧ ماه پیش
٠
I flew from londen to casablanca من از لندن ب کازابلانکا پرواز کردم
٢ ماه پیش
٠
once there was زمانی وجود داشت
٢ ماه پیش
٠
امادگی جسمانی. . . . که شامل دویدن و گرفتن و . . . . . . . .
ترجمههای برتر
٧ ماه پیش
I'd put on ten kilos and felt gross in my bikini.
-١
ده کیلو وزنم اضافه شده بود در بیکینی ام احساس چغر بد بدن بودن می کردم . . منظور احساس زشتی
سوالهای برتر
١٤٠
٢ ماه پیش
١٤١
٢ ماه پیش
٨٥
٢ ماه پیش
٢٢٦
٢ ماه پیش
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.