kind of like

پیشنهاد کاربران

به نوعی
Our uniform is kind of like a nurse's uniform:
یونیفرم ما یه جورایی شبیه یونیفرم پرستاراست.
I kind of like them now
ی جورایی الان دوسش دارم . . . . . . . . . . . . . . . . . مثلا قبلش بدش می امدع از عنکبوت . . . حالا خوشش امدع
1
Subject kind of like Object
“I kind of like his sound. ”
من یه جورایی صداش رو دوست دارم.
^↑^ ( informal, slang: غیر رسمی، مردمی، عامیانه )
2
Subject to be verb kind of like Object
“It's kind of like a monkey. ”
یه جورایی شبیه به/ مثل میمونه/ میمون می مونه.
گونه ای متلِ/ کیفیتی مانندِ
مثال:
. Literature, more broadly, is kind of like art
دلپسند، دلخواه
I kind of like the black one
مشکی اش دلخواه منه
یه جورایی مثل . یه جورایی شبیه
kind of like فعل محسوب نمیشه، پس فعل هم جدا در جمله میاد. یک اصطلاح informal هست و اصطلاح های معادلش در فارسی اینگونه است:
یه جورایی، به نوعی
یک جور خاصی چیزى را دوست داشتن
این یه اصطلاحه تقریبا که البته باید توی جمله معنی بشه.
I kind of like the black one.
یعنی : یه جورایی مشکیه رو بیشتر دوست دارم
پس یعنی: یه جورایی بیشتر دوست دارم . . . . . .
ی جورایی مثل
مثال it's kind of sugar
ی جورایی مثل شکره
ی جورایی مثل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس