پیشنهادهای بهرام (٨٨٩)
سالارگریز
سالارگریزی
وارَها
وارهانی
در آشکار
زیر هات ( برای نگارش ) هات به چم فصل
بدفرناباز فرنایش به چم استدلال
کج فرناگر فرنایش به چم استدلال
کج فرنایی فرنایش به چم استدلال بدفرنایی ( مغلطه )
بدفرنایی فرنایش به چم استدلال
توده فریبی
ناموسبان
ناموسگرایی در کنار واژه ناموس پرستی می تواند درخور باشد
ناموس پرست، ناموسگرا
پیشران، پیشرانه ( در دانش مهندسی )
بزرگ انگاری، بزرگ شماری، بزرگ پنداری
پرپشتی
والایش
فرازمون کوته نوشت فرا آزمون ( فراتر از دیگر آزمونها ) یا کوته نوشت فر آزمون ( آزمون با شکوه ) که هر دو برداشت می تواند چم آن را برساند
آزمون فراگیر
بودگاه
پسزن، وازن
واگردانی، واگردان
واگرداننده، واگردان
واگردانی جبران می کنم ( وا می گردانم ) جبران همیشه به چم پس دادن نیست. گاهی به چم بازگرداندن به سان آغازین است یا بهبود است.
پسگام
پیشگام
پسخور، پسخوراند هر دو واژه در بسیاری از نگارش ها دیده می شود
پیشخوراند، پیشخور
بازگشت
تراکاری
زمپوش کوته نوشت پوشاک زمستانی
بیستین کوته نوشت واژه بی آستین است
برشته این واژه به چم برشته از زبان روسی به پارسی راه یافت.
نوشاوند اگر نخواهیم در پارسی انگاری ریشه واژه ها پافشاری بی پایه داشته باشیم، واژه هایی مانند سماور، کتری و استکان از زبان روسی به پارسی راه یافت. اس ...
جوشاوند اگر نخواهیم در پارسی انگاری ریشه واژه ها پافشاری بی پایه داشته باشیم، واژه هایی مانند سماور، کتری و استکان از زبان روسی به پارسی راه یافت. کت ...
یگانگی پاک
گسست
نامانا
مانا
مانداشت
پایستاری در کنش شناسی ( سینتیک ) از واژه پایستاری تکانه به جای بقای اندازه حرکت در بسیاری از نگارشها بهره گرفته شده است
مانایی
فرنودگرایی فرنود به چم منطق است
نابرابری
توپ اندازی
دژسالاری این واژه هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
ساختاربندی، سازمانبندی
سرریز کردن، سرکشی
تلاش انبازی، کوشش انبازی، هم تلاشی، هم کوششی تشریک به چم شرکت دادن ( انباز کردن ) و مساعی به چم کمک ها