پیشنهادهای بهرام (٨٨٩)
آبگینه آبگینه چشم واژه آبگینه به چم زجاجیه هم اکنون در برخی نگارش ها در باره چشم دیده می شود
سختینه واژه سختینه هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
رنگینه رنگینه چشم
یارینه واژه یارینه هم اکنون در برخی نگارش ها دیده می شود
دیدوری
بَرسار، پهلوسار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
گوشه سار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چچیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
شماره نیادی
نابخردانه، نابخرد
پیشران، پیشرانه ( در دانش مهندسی )
برتافته
خرسازی
گنجایش
رگ سفتی
نایا ( به چم منفی )
بسایند
به چلیپا کشیدن
نابسنده
گریز از نافه، گریز از ناوند
شماره دهدهی
شماره برخه ای
ویژک مختصه به چم مولفه ( هَمنِه ) در هندسه
ویژک مختصه به چم هَمنِه ( مولفه ) در هندسه و رایش ( ریاضی )
مرزین اکسترمم از واژه لاتین Extermus به چم بیرونی ترین است. اکسترمم به چم چیزی است که در پایان بوده یا به واپسین مرز خود رسیده باشد. همچنین به چم گذر ...
بیشین بیشینه برای ماکسیمم و بیشین برای ماکسیمال میتواند درخور باشد
دوجُفتی ( در چکامه ) لنگه به جای مصرع جُفت به جای بیت
گواه گویی
رایگان ( مجانی ) وچرگر ( فتوادهنده ) . وچر به چم فتوا است
همگُنجی والانس به چم گنجایش است
پادرَخشک رَخشک به چم الکترون
سبزستان
تراکاری
به چلیپا آویخته چلیپاویخته
نگهداشته
پایاناورد سر هم نوشت پایان آورد به چم آورد پایانی
همپوش
غِژ
باشنده سار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چچیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
فرزندسار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چچیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
بازداری از پیگرد
همیارانه
همکوشی مجاهدت بر وزن مفاعلت ( مفاعله ) ، به چم با هم انجام دادن کارواژه است.
مهارپذیر
مهارناپذیر
نگرپذیر
نگرناپذیر
هنگارگشایی