ناکافی

/nAkAfi/

معنی انگلیسی:
poorly, inadequate, insufficient, meager, miserable, scant, scanty, skimpy

لغت نامه دهخدا

ناکافی. ( ص مرکب ) غیر کافی. نامکفی. که کفایت نکند. نابسنده. که بسنده و مکفی نیست. مقابل کافی. رجوع به کافی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که کفایت نکندنابسنده غیر مکفی مقابل کافی .

مترادف ها

scant (صفت)
اندک، کم، نحیف، معدود، قلیل، ناکافی

scrimpy (صفت)
کم، ناکافی

پیشنهاد کاربران

بپرس