پیشنهادهای بهار (٥٣)
۱. معنای "تحمل کردن / دچار شدن" ( معمولاً تو پزشکی یا حقوقی ) She sustained a head injury. او دچار آسیب سر شد. The building sustained severe dam ...
در حالت عادی یعنی �قانونی� یا �بر اساس قانون� اما یه جاهایی معنای تحت اللفظی اش مدنظر نیست. مثلا تو جمله زیر Whilst admittedly not yet mainstream t ...
واژه ی floundered به معنای درگیر مشکل شدن، بی هدف و ناتوانانه حرکت کردن، دست و پا زدن است. "It was too late, however, to help the Ripper investigat ...
کسانی که به نمایندگی از یک گروه، شرکت یا منافع خاص، روی سیاستمداران و تصمیم گیران فشار می آورند تا به نفع آنها قانون یا تصمیمی بگیرند. 🔹 lobby ( ا ...
فرض کن کسی عصبانیت زیادی در خودش جمع کرده ( مثلاً از یک دوستش ) و نمی تونه مستقیم عصبانیتش رو نشان بده. اگر این عصبانیت رو sublimate کنه، به جای دعوا ...
monetary = پولی، مربوط به پول compensation = جبران، پاداش، عوضِ چیزی پس وقتی این دوتا کنار هم میان، می شن: جبران مالی یا ساده تر: پول گرفتن در عوض ...
می تونه معنیش فرستادن پالس/سیگنال ( نه لزوماً "پینگ اینترنتی"، بلکه فرستادن موج برای بررسی محیط ) باشه. مثال: It pings out ultrasound vibrations at ...
کلمه ی amass یعنی �جمع کردن، انباشتن یا گردآوری چیزی به مقدار زیاد �. ( جمع آوری کردن چیزی به تدریج و زیاد ) مثال ها: amass wealth → ثروت زیادی ...
عبارت "makes my stomach turn" یک اصطلاح ( idiom ) در انگلیسیه. 🔹 معنی دقیق: چیزی باعث میشه حالت بهم بخوره / حس بدی پیدا کنی ( معمولاً از شدت انزجا ...
🔹 معنی کلی proclaimed = اعلام کرد / رسماً گفت / جار زد از فعل proclaim میاد → یعنی چیزی رو با صدای بلند، رسمی یا عمومی اعلام کردن. - - - 🔹 ...
احکام، دستورات قضایی
1️⃣ برای اشیا / ساختمان ها معنی: خیلی کهنه و خراب، نیازمند تعمیر یا غیرقابل استفاده مثال: The old, decrepit house was about to collapse. �خانه ی ق ...
1️⃣ همگون شدن / جذب شدن در فرهنگ یا محیط جدید معنی: وقتی فرد یا گروهی خود را با فرهنگ، عادت یا محیط جدید وفق می دهد. مثال: Immigrants often find i ...
1️⃣ افزایش کمیت یا اندازه معنی: زیاد کردن چیزی ( حجم، مقدار، قدرت ) مثال: The company plans to augment its workforce by 20% next year. �شرکت قصد ...
1️⃣ درخواست یا فراخوانی رسمی / قانونی معنی: �به کار انداختن قانونی، حق یا قدرتی� مثال: The president invoked emergency powers. �رئیس جمهور اختیارا ...
واژه ی complication توی دیکشنری ها اغلب به �مشکل / مشکل اضافی� ترجمه می شه، ولی در متون علمی، پزشکی، یا فنی بیشتر معنی چیزی که کار یا فرآیند رو پیچید ...
1️⃣ کاملاً / به طور اساسی Trust is integrally linked to successful teamwork. �اعتماد به طور اساسی با موفقیت کار تیمی مرتبط است. � 2️⃣ جزئی جدا نا ...
🔹 معنای اصلی: حمل کردن / به دوش کشیدن bear the weight = وزن چیزی را تحمل کردن 👉 The bridge can bear heavy loads. �پل می تواند بارهای سنگین را تحم ...
یه چیز جالب. Claim و acclaim رو که دیدم برام سؤال شد اینا چه ربطی دارد به هم؟ 1. ریشه مشترک هر دو از لاتین clāmāre میان که یعنی �فریاد زدن / صدا ز ...
مثال های دیگه: - *Let’s start the ball rolling by introducing ourselves. * ( بیاید بحث رو با معرفی خودمون شروع کنیم. ) - *She told a joke to ...
اصطلاحیه برای هنری که توسط افرادی خارج از دنیای رسمی هنر خلق میشه. این آدم ها معمولاً آموزش آکادمیک هنری ندیدن، توی گالری ها یا دانشگاه ها کار نکردن ...
گاهی در انگلیسی آکادمیک یا غیررسمی، adjacent فقط به معنی "کنار هم بودن فیزیکی" نیست؛ بلکه می تونه معنای " مشابه / نزدیک به چیزی از نظر ماهیت یا معنا" ...
چیزی که به طور طبیعی، ذاتی یا به صورت خودکار در ذهن/رفتار ما هست؛ انگار از اول سیم کشی شده باشه. ذاتی / به صورت خودکار درونی شده / سیم کشی شده در مغز ...
**elusive** یکی از اون واژه های جذاب و چندکاره است که خیلی ها باهاش مشکل دارن چون کاربردهاش خیلی وابسته به زمینه است. ### 🔹 **Elusive** **معنی ا ...
به تفاوت بین Commerce و Business دقت کنیم: Commerce = خرید و فروش، مبادلات اقتصادی ( macro level ) Business = کلیت فعالیت اقتصادی/شرکتی ( micro mac ...
وقتی evasive برای "جواب/رفتار" به کار میره → یعنی طفره آمیز، غیرمستقیم، مبهم. وقتی evasive برای "action ( عمل/حرکت ) " به کار میره → یعنی فرارکننده، ...
استفاده کردن از چیزی ( معمولاً در انگلیسی رسمی )
اینجا barrier به معنی مانع یا گیت کنترل ورود و خروج هست. وقتی می گن ticket barriers یعنی همون گیت هایی که توی ایستگاه مترو یا قطار هست و فقط وقتی بلی ...
وقتی اتفاقی خیلی غیرمنتظره، عجیب یا معجزه گونه رخ بده، مردم می گن این حاصل divine intervention بوده. یعنی نه با علم و عقل، بلکه با دخالت قدرتی برتر ...
کلمه court چند معنی مختلف دارد، بستگی به متن دارد: 1. دادگاه → جایی که قاضی و وکلا به پرونده های حقوقی و کیفری رسیدگی می کنند. • He was taken to ...
🔹 معنی کلمه household • Household یعنی: همه ی افرادی که در یک خانه یا مکان زندگی می کنند ( لزومی نداره حتماً خانواده باشن ) . 📌 پس فرقش با family ...
این عبارت یک way polite/soft برای گفتن "Yes" یا "I agree" هست. ترجمه ها: فکر می کنم همین طوره. بله، همین طور باید باشه. آره، احتمالاً این طور هست. ...
Negative equity یعنی: زیان سرمایه. ارزش فعلی ملکی که خریدن کمتر از وامی ( یا وام مسکنی ) هست که براش گرفتن. مثلاً: • خونه رو ۳۰۰ هزار یورو خریدی، ب ...
منظورش جایی است که وسایل حمل ونقل ( مثل اتوبوس، قطار یا حتی تاکسی های بین شهری ) جمع می شوند، مسافران سوار یا پیاده می شوند و معمولاً خدماتی مثل خرید ...
آن قدر مهم است که بقیه نگرانی ها در مقایسه با آن کوچک و بی اهمیت به نظر می رسند.
تمرکز کردن بر / دقیق شدن روی چیزی The teacher is honing in on grammar mistakes in our essays. معلم دارد روی اشتباهات گرامری در انشاهای ما تمرکز می ...
• لقب احترام آمیز / عنوان افتخاری ( اسم ) • احترام آمیز / افتخاری ( صفت ) • مبتنی بر احترام ( honorific system )
حوضچه یا حوضچه های گل و لای است. این حوضچه ها می توانند به طور طبیعی در اثر بارندگی یا سیلاب ایجاد شوند، یا به صورت مصنوعی برای مقاصد مختلف مانند باز ...
ادعاهای بزرگ و اغراق آمیز مطرح کردن مترادف های پرکاربرد: exaggerate ( اغراق کردن ) boast ( لاف زدن / با افتخار بیش از حد گفتن ) overstate ( بیش از ...
از طریق توصیه و تعریف افراد
یا �سیالیت شناختی� مفهومی در انسان شناسی و علوم شناختی است که به توانایی ذهن برای ترکیب و پیوند دادن حوزه های مختلف فکری اشاره دارد. 🔍 تعریف ساده ...
"Guard over" یعنی مراقبت کردن از چیزی یا کسی، معمولاً با هدف حفاظت یا نظارت. به معنای �نگهبانی دادن بر� یا �مواظبت داشتن بر� است. مثال ها: The so ...
تخلیه یا رها کردن پسماندهای خطرناک و مضر برای محیط زیست و سلامت انسان ها ( ریختن پسماندهای سمی در مکان های نامناسب، تخلیه پسماندهای سمی به صورت غیرقا ...
مانع شدن یا کند کردن پیشرفت کاری
اگه موضوع “بحث” باشه میشه بحث داغ
عبارت “sprang up” شکل گذشته فعل “spring up” هست و به معنی ناگهانی پدیدار شدن، رشد کردن یا بالا آمدن سریعه. بسته به زمینه جمله، می تونه ترجمه های مختل ...
محدوده ی فعلی درک بشر از یک علم یا حوزه خاص – جایی که هنوز ناشناخته یا کشف نشده است
دچار بودن به She was plagued by doubts. او دچار تردیدهایی بود. رنج بردن از The country is plagued by poverty. آن کشور از فقر رنج می برد. درگیر ...
معنی: چیزهایی که بدون فاصله و وقفه پشت سر هم اتفاق می افتند