پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٩٩)

بازدید
١٤,١٧٨
تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

برای مبارزه نفس کش طلبیدن

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار. فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان دادن، . . .

پیشنهاد
٠

زمانش رسیده که با صدای بلند اعلام کنم، آقا حراجه 35 دلار. فریاد زدن برای جلب توجه، با صدای بلند داد زدن، فراخوان دادن، . . .

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بیا جلو نفس کش؛ نفس کش میطلبم"

پیشنهاد
٠

حتی اگه بخوام واسه کمک فریادم بزنم، نمیتونم call out=داد زدن/فریاد زدن/جیغ زدن و ایجاد صدای بلند واسه کمک خواستن

پیشنهاد
٠

بسته به موقعیت می تونه دو تا معنا ازش برداشت بشه: 1. اون اجراش اسکار بهترین بازیگر زن رو براش به ارمغان آورد ( یعنی حقش بود و جایزه رو هم برد ) 2. ب ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یعنی عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید چیزی رو براتون به ارمغان بیاره یا شما رو لایق و شایسته اون بکنه ( بسته به موقعیت )

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربردهای earn زمانی است که شما به واسطه عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید لیاقت و شایستگی چیزی رو داشته باشید یا به دست بیارید

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یکی از کاربردهای earn زمانی است که شما به واسطه عملکردتون یا ویژگی که ازش بهره می برید لیاقت و شایستگی چیزی رو داشته باشید یا به دست بیارید

پیشنهاد
٠

این شش ماه خیلی سخت گذشته و فکر می کنم لایق یه چند هفته مرخصی باشم ( حقم هست چند هفته مرخصی بگیرم )

پیشنهاد
٠

خیلی زود احترام بازیکنان رو بدست آورد ( در واقع شایستگی این احترام رو کسب کرد ) یعنی کاری کرد که بهش احترام بذارند

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

حقوقی که از کار کردن به دست میاد گرفتن پول برای انجام کاری

پیشنهاد
٠

او تونست پول زیادی را با کار کردن کسب کنه

پیشنهاد
٠

او تونست پول زیادی را با کار کردن کسب کنه

پیشنهاد
٠

تنه های درخت به صورت ضربدری روی جریان آب قرار داده شده بودن. crossways ( قید – فضایی ) : به صورت عرضی یا ضربدری؛ در جهتی که مسیر را قطع کند

پیشنهاد
٠

در تقاطع ایستاده بود، بی اطمینان از اینکه کدام مسیر را انتخاب کند. crossways ( اسم – مکانی ) : نقطه ای که چند مسیر یا جاده به هم می رسند؛ تقاطع یا چ ...

پیشنهاد
٠

تقاطع روستایی برای جشن تزئین شده بود. crosswa در جغرافیا و حمل ونقل: - تقاطع جاده ها یا خیابان ها

پیشنهاد
٠

داستان از نقطه ی برخورد سرنوشت و انتخاب آغاز می شود. crossways ( استعاری – ادبی ) : نقطه ی تصمیم گیری یا تغییر مسیر در زندگی یا روایت

پیشنهاد
٠

در نقطه ی تلاقی زندگی اش ایستاده بود، بی آن که بداند کدام مسیر را انتخاب کند. crossway در معنای استعاری یا فلسفی: - نقطه ی تصمیم گیری یا انتخاب بی ...

پیشنهاد
٠

معلم پاراگرافی را برای دانش آموزان دیکته کرد. dictate ( اداری – آموزشی ) : به کسی گفتن تا او بنویسد.

پیشنهاد
٠

شرایط ایجاب کرد که مجبور شویم زودتر برویم. dictate ( علّی – تعیین کننده ) : وقتی شرایط یا عوامل خاص، نتیجه ای را تحمیل می کنند یا مشخص می سازند.

پیشنهاد
٠

مدیر هر جزئیات پروژه را دیکته کرد. dictate ( دستوری – اقتدارگرایانه ) : تحمیل کردن تصمیم یا فرمان به دیگران بدون مشورت.

پیشنهاد
٠

او بر اساس فرمان وجدانش عمل کرد. dictate ( به عنوان اسم – noun ) : قانون یا فرمانی که از قدرت یا ضرورت ناشی می شود.

پیشنهاد
٠

کنترل کردن و یا تاثیر داشتن بر چیزی

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

شرایط ایجاب میکنه که . . .

پیشنهاد
٠

قطع درختان به منظور استفاده تجاری

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

این روزا بدبیار شدم snakebit ( احساسی – استعاری ) : وقتی کسی احساس می کنه انگار نحس شده یا هر کاری می کنه نتیجه ی بدی می گیره

پیشنهاد
٠

تیم کل فصل بدبیار بود، همه ی بازی های نزدیک رو باخت. snakebit ( عامیانه – ورزشی یا روزمره ) : توصیف کسی یا چیزی که مدام دچار شکست، بدشانسی یا اتفاقا ...

پیشنهاد
٠

او به آموزش زیادی نیاز نداشت؛ مانند اسبی که دهنه اش را می شناسد، می دانست چه کار کند.

پیشنهاد
٠

دانش آموزان بی تابانه منتظر شروع تعطیلات تابستانی بودند.

پیشنهاد
٠

برخورد با نوجوانان یاغی نیازمند روش های ملایم و کنترل شده است.

پیشنهاد
٠

مدیر جدید از ابزارهای کنترل و هدایت برای راهنمایی تیم در مسیر درست استفاده کرد.

پیشنهاد
٠

هر کودک متفاوت است؛ باید روش مناسب را پیدا کنید تا به او در یادگیری کمک کنید.

پیشنهاد
٠

یه جوک بود جدی نگیرید bit به معنی "جوک، شوخی، بداهه گویی" نیز هست.

پیشنهاد
٠

من میتوانم کمی فرانسوی صحبت کنم

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

می بینم لالمونی گرفتی

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

زبانم قاصره.

پیشنهاد
٠

دیروز وقتی این آهنگو پخش کردم باعث شد حس بهتری داشته باشم. لال شده بودم/پشمام ریخته بود/خایه بند شده بودم/حرفی نمیتونستم بزنم تو اون شرایط انقدر خفن ...

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

می بینم لالمونی گرفتی

پیشنهاد
٠

دکوراسیون خیلی خوب انجام شده بود.

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

استیک های گوشت ران کاملا پخته.

پیشنهاد
٠

ایجاد یک ائتلاف ( در ) دولت / ایجاد یک دولت ائتلافی

پیشنهاد
٠

شکل گیری و پایبندی به قوانین

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

آفرینشهای ادبی دیکنز / آثار ادبی دیکنز

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تمام جهان / تمام عالم / تمام دنیا / تمام مخلوقات

پیشنهاد
٠

آفریده شدی که خوشبخت و خوشحالم کنی

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

این همون ترفندیه که می خوای انجام بدی؟ trick توی شعبده بازی اینا معنی حیله یا ترفند می تونه بده. اما مثلا توی اسکیت سواری به معنی حرکت و حرکت زدنه.