پیشنهادهای آزاده (٧,٩٩٤)
چرخه ی حافظه
تراشه ی حافظه
مدت دستیابی به حافظه
تکرار اشتباهی
ناشی از تکرار اشتباهی
این نشان : " ( که برای احتراز از تکرار به کار می رود ) ، دو، این نشان : ( که برای احتراز از تکرار به کار می رود )
[برق و الکترونیک] زمان سنج نگهبان
لاغر، نحیف، باریک اندام، زود شکن و بدساخت
سستی
خاصیت گلی یا لجنی
who sniffs repeatedly in order to clear fluids from the nose
four great nations that participated in the treaty of versailles in 1919
city in central california ( usa )
computer that has memory which stores the most important character in a series of characters in the lowest address
عالی ترین
older sister
دوتایی بودن، دوگانگی
ماهی گنده چشم
دوتایی
دو نسبتی، دورگه، میانه یا حد وسط دو جنس
حرف مفت زن
[زمین شناسی] کانی آزاد شده
( slang nickname for ) copilot or navigator
تاسف و همدردی من رو بپذیرید
romantic relationship
خیالبافی
هنرمند رومانتیک
جنبش رومانتیک
مایه عار و ننگ - مایه شرمساری - چیزی که علنی شدنش آبروی آدم را می بره
the truth was discovered, the truth was revealed, there was no more doubt
متورم، نقرسی، نقرس دار
صدای ( کسی را ) شنیدن ( از طریق بی سیم و . . . ) صدای ( کسی را ) داشتن صدایم را داری؟ صدایم را می شنوی؟ می فهمی چی میگم؟
من خوبم ( اصطلاح )
document which gives a person legal responsibility ( for property, etc. )
document or certificate of rental
( نقشه های جغرافیایی ) پروژکسیون هومولوسین
in a homosexual manner, in the manner of being sexually attracted to members of the same sex
sexual relations between members of the same sex
sexual attraction between two people of the same sex
اه، اوه
درخت سنای زهری
معلمی
معلمی
اموزگار زن
تک آموزی ( آموزش هر دانشجو تحت نظر یک استاد انجام می شود )
این عبارت معمولاً برای اشاره به چیزی استفاده میشه که ظاهراً کپی چیز دیگه ایه - غالباً اگه کسی مثل شخص دیگه ای باشه. داستان غالباً تکراری درمورد منشا ...
گاز زدن گلوله؟ چه کار عجیبی! این عبارت به معنای اینه که شما خودتون رو مجبور به انجام کاری ناخوشایند یا مقابله با یک وضعیت دشوار می کنین. این عبارت ...
حتی اگه عمویی به نام باب ندارین، ممکنه این اصطلاح رو شنیده باشین! منشا این عبارت از زمانی آغاز میشه که آرتور بالفور به شکل غیرمنتظره ای در سال 1900 ...
کلکت کندست پوستت کندست
messing up, making a botch of