پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٩٩)

بازدید
١٤,٢٠٤
تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مطمئن شو در قفل است.

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

الم شنگه راه انداختن؛ قشقرق به پا کردن

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قربون صدقه کسی رفتن

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نظرت در مورد خونه چیه

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

منطقی به نظر نمیرسه که

پیشنهاد
٠

من نمیتونم از گزینه های گیج کننده منو سر دربیارم

پیشنهاد
٠

آنها سعی کردند از مشکل سر دربیاورند make sense=سردرآورن از چیزی

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

منطقی به نظر میرسه که

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

می خوام از دلت دربیارم

پیشنهاد
٠

یکنفر دستبرد زد به مغازه و پا به فرار گذاشت با تلویزیون های متعدد make off withپا به فرار گذاشتن با. . . . / ( دزدیدن و ) پابه فرار گذاشتن با. . . .

پیشنهاد
٠

وقتی اومدم موبایلم را بردارم. . . .

پیشنهاد
٠

مرد چیره دست دستش را داخل کلاهش برد و یک خرگوش سفید بیرون آورد.

پیشنهاد
٠

به بشقاب دیگران دست درازی نکن

پیشنهاد
٠

تنها کاری که لازمه بکنم اینه که دستمو دراز کنم ( و برش دارم ) و دوباره بزارمش توی دهنم در قسمت 7 فصل یک سریال friends چندلر میگه

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

از فیلم The Sword in the Stone “Higitus Figitus” ( 1963 ) شمشیر در سنگ ( به انگلیسی: The Sword in the Stone ) یک پویانمایی آمریکایی است که در سال ۱۹ ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

او به طبل یک ضربه محکم زد.

پیشنهاد
٠

کتاب با یک صدای تُپ به زمین افتاد.

پیشنهاد
٠

او احساس کرد قلبش در سینه اش به شدت می تپد.

پیشنهاد
٠

پای خرگوش صدای تُپ ملایمی روی زمین ایجاد کرد.

پیشنهاد
٠

در طول طوفان صدای تُپی روی سقف شنیدم.

پیشنهاد
٠

صدای تُپ بیس در سالن کنسرت طنین انداز شد.

پیشنهاد
٠

موتور قدیمی هنگام روشن شدن صدای تُپ ریتم داری ایجاد کرد.

پیشنهاد
٠

بوکسور یک ضربه محکم به شانه حریفش وارد کرد.

پیشنهاد
٠

صدای ناگهانی تُپ در، همه افراد حاضر در اتاق را وحشت زده کرد.

پیشنهاد
٠

آن یک ضربه ی خوب نشانه گیری شده بر روی فک بود.

پیشنهاد
٠

او با یک صدای تالاپ جعبه را پایین گذاشت.

پیشنهاد
٠

صدای تُپ توپ های دور در سراسر دره شنیده می شد.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

با مشت میزنم تو صورتت ها!

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

با مشت میزنم تو صورتت ها!

پیشنهاد
٠

آن دو تا مرد او را با مشت و لگد زدند.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قلبش از ترس تپید.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ایده هایی را مطرح کرده بود

پیشنهاد
٠

دوره ی رمانتیسم ایده هایی را . . . ارائه داده بود

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

وقتی مشتاقانه منتظر چیزی هستید

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

منظورم این نیست که پررو باشم forward در بعضی جاها ، پررو یا گستاخ هم معنی میشه .

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قدم به قدم ( گام به گام ) رو به جلو . . .

پیشنهاد
٠

شرکت مثل یک کندوی نوآوری بود. hive ( استعاری – اجتماعی ) : به گروهی از افراد اشاره دارد که با هم برای هدف مشترک کار می کنند یا علاقه ی مشترکی دارند.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

زنبورها به کندو برگشتند. hive ( زیست شناسی – واقعی ) : محل زندگی زنبورهای عسل؛ کندو.

پیشنهاد
٠

بعد از خوردن میگو دچار کهیر شد. hive ( پزشکی – جمع: hives ) : به معنای کهیر یا جوش های پوستی.

پیشنهاد
٠

باشگاه به کندوی موسیقی دانان جوان تبدیل شد. hive ( فرهنگی – استعاری ) : نشان دهنده ی اتحاد، همکاری و حس جمعی.

پیشنهاد
٠

او زندگی آروم و بی سروصدای داشت، با رسیدگی کردن به باغ و پرورش دادن کندوهای عسل ش

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مرکز فعالیت

پیشنهاد
٠

از خوش اقبالی پیشنهاد کار در شرکتی رویایی نصیبم شد.

پیشنهاد
٠

زیبایی شهر وابسته به ساختمانهای باشکوه آن است.

پیشنهاد
٠

بیشتر کار میدانی شامل ضبط کردن صوت است.

پیشنهاد
٠

این تیم متشکل از چهار اروپایی و دو آمریکایی است.

پیشنهاد
٠

پاستا متشکل از آرد و آب است ( پاستا از آرد و آب درست می شود ) .

پیشنهاد
٠

وظایف او شامل پاسخگویی به تلفن و خوش آمد گویی به بازدیدکنندگان است.

پیشنهاد
٠

جمعیت عمدتا متشکل از بچه های کالج و کارمندان اداری بود.

پیشنهاد
٠

آموزش واقعی منوط به این نیست که فقط حقایق را آموزش دهیم.