پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
مطمئن شو در قفل است.
الم شنگه راه انداختن؛ قشقرق به پا کردن
قربون صدقه کسی رفتن
نظرت در مورد خونه چیه
منطقی به نظر نمیرسه که
من نمیتونم از گزینه های گیج کننده منو سر دربیارم
آنها سعی کردند از مشکل سر دربیاورند make sense=سردرآورن از چیزی
منطقی به نظر میرسه که
می خوام از دلت دربیارم
یکنفر دستبرد زد به مغازه و پا به فرار گذاشت با تلویزیون های متعدد make off withپا به فرار گذاشتن با. . . . / ( دزدیدن و ) پابه فرار گذاشتن با. . . .
وقتی اومدم موبایلم را بردارم. . . .
مرد چیره دست دستش را داخل کلاهش برد و یک خرگوش سفید بیرون آورد.
به بشقاب دیگران دست درازی نکن
تنها کاری که لازمه بکنم اینه که دستمو دراز کنم ( و برش دارم ) و دوباره بزارمش توی دهنم در قسمت 7 فصل یک سریال friends چندلر میگه
از فیلم The Sword in the Stone “Higitus Figitus” ( 1963 ) شمشیر در سنگ ( به انگلیسی: The Sword in the Stone ) یک پویانمایی آمریکایی است که در سال ۱۹ ...
او به طبل یک ضربه محکم زد.
کتاب با یک صدای تُپ به زمین افتاد.
او احساس کرد قلبش در سینه اش به شدت می تپد.
پای خرگوش صدای تُپ ملایمی روی زمین ایجاد کرد.
در طول طوفان صدای تُپی روی سقف شنیدم.
صدای تُپ بیس در سالن کنسرت طنین انداز شد.
موتور قدیمی هنگام روشن شدن صدای تُپ ریتم داری ایجاد کرد.
بوکسور یک ضربه محکم به شانه حریفش وارد کرد.
صدای ناگهانی تُپ در، همه افراد حاضر در اتاق را وحشت زده کرد.
آن یک ضربه ی خوب نشانه گیری شده بر روی فک بود.
او با یک صدای تالاپ جعبه را پایین گذاشت.
صدای تُپ توپ های دور در سراسر دره شنیده می شد.
با مشت میزنم تو صورتت ها!
با مشت میزنم تو صورتت ها!
آن دو تا مرد او را با مشت و لگد زدند.
قلبش از ترس تپید.
ایده هایی را مطرح کرده بود
دوره ی رمانتیسم ایده هایی را . . . ارائه داده بود
وقتی مشتاقانه منتظر چیزی هستید
منظورم این نیست که پررو باشم forward در بعضی جاها ، پررو یا گستاخ هم معنی میشه .
قدم به قدم ( گام به گام ) رو به جلو . . .
شرکت مثل یک کندوی نوآوری بود. hive ( استعاری – اجتماعی ) : به گروهی از افراد اشاره دارد که با هم برای هدف مشترک کار می کنند یا علاقه ی مشترکی دارند.
زنبورها به کندو برگشتند. hive ( زیست شناسی – واقعی ) : محل زندگی زنبورهای عسل؛ کندو.
بعد از خوردن میگو دچار کهیر شد. hive ( پزشکی – جمع: hives ) : به معنای کهیر یا جوش های پوستی.
باشگاه به کندوی موسیقی دانان جوان تبدیل شد. hive ( فرهنگی – استعاری ) : نشان دهنده ی اتحاد، همکاری و حس جمعی.
او زندگی آروم و بی سروصدای داشت، با رسیدگی کردن به باغ و پرورش دادن کندوهای عسل ش
مرکز فعالیت
از خوش اقبالی پیشنهاد کار در شرکتی رویایی نصیبم شد.
زیبایی شهر وابسته به ساختمانهای باشکوه آن است.
بیشتر کار میدانی شامل ضبط کردن صوت است.
این تیم متشکل از چهار اروپایی و دو آمریکایی است.
پاستا متشکل از آرد و آب است ( پاستا از آرد و آب درست می شود ) .
وظایف او شامل پاسخگویی به تلفن و خوش آمد گویی به بازدیدکنندگان است.
جمعیت عمدتا متشکل از بچه های کالج و کارمندان اداری بود.
آموزش واقعی منوط به این نیست که فقط حقایق را آموزش دهیم.