پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٩٩)

بازدید
١٤,١٧٨
پیشنهاد
٠

خمیر نان از آرد , آب و نمک تشکیل شده

پیشنهاد
٠

روزنامه ها درباره آن آبرو ریزی و رسوایی گزارش دادند.

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

embarrassed him

پیشنهاد
٠

تنبیه او در مقابل بقیه دانش آموزها پسر را تحقیر و سرافکنده کرد.

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قتل فجیع

پیشنهاد
٠

به یاد داشته باش، صداقتِ رُک وُ راست آن چیزی است که روابط را تداوم می بخشد.

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ناخوشایند

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مستندات قدیمی ساده

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب سرنوشت؛ گزینش سرنوشت

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

قرص ماشین ظرف شویی

پیشنهاد
٠

فاصلۀ مجاز عملکرد

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بخش ادارۀ پست

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

محل تقسیم و توزیع {غذا، دارو، وجه نقد، موهبت، عدل و داد}

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

محل توزیع

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت هنگام تقاضا

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت هنگام تحویل

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

سربازان یا تجهزات را از طریق هوایی حمل کردن، هوابرد کردن

پیشنهاد
٠

جاسوس سیستم ارتباطی دشمن را خرابکاری کرد.

پیشنهاد
٠

کارمندان ناراضی خط تولید را به هم ریختند و باعث تأخیر بزرگی شدند.

پیشنهاد
٠

او فکر می کند رقیبش در حال کارشکنی در کسب و کار او است

پیشنهاد
٠

بالاخره بازی رو بردم برد برد، شام مرغی! winner winner chicken dinner عبارتی برای ابراز شادی و هیجان پس از بردن یا موفقیت در رقابت، بازی، یا شرط بندی

پیشنهاد
٠

کار رو گرفت! برد برد، شام مرغی! Winner winner chicken dinner جمله ای نمادین برای تبریک یا اعلام پیروزی، اغلب با لحن شوخ طبعانه یا غیررسمی

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کرم نریز - کارشکنی نکن و نظمو بهم نزن

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کرم نریز - کارشکنی نکن و نظمو بهم نزن

پیشنهاد
٠

سایر والدین با ایده او در رابطه با اهمیت خواندن هم نظر هستند.

پیشنهاد
٠

من معتقدم تعداد کثیری با دیدگاه من هم نظر هستند.

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

از نظر چیزی با کسی شبیه بودن

پیشنهاد
٠

ویژگی لجبازیش شبیه مادرشه!

پیشنهاد
٠

او کله خر شده بود برای اجرا کردن کلمباین دیگر.

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کله خراب بودن یا شدن ، کله خر بودن یا شدن برای انجام دادن کاری ( خریت کردن )

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

deaf and dumb = D&D

پیشنهاد
٠

اینقدر کند ذهن نباش، دستورالعمل ها را با دقت بخوان.

پیشنهاد
٠

این نرم افزار ساده طراحی شده، اما بعضی کاربران خیلی کند ذهن هنوز نمی توانند آن را بفهمند.

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یه حسی بهم گفته بود

تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

من حس می کنم تو جدی میگی .

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

از روی غریزه تصمیم گرفتن

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک بوی تعفن مشمئز کننده و نفرت انگیز

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تور را بکشید . فرمان به ماهیگیران با تور.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

آستینت را بکش بالا.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پیراهنت را بکش بالا

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( به جایی ) کشاندن

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

او به زحمت سبد را همراه خود کشید.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک قرارداد برای حمل کردن زغال سنگ

پیشنهاد
٠

دزدها اموال مسروقه را رها کردند.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

لنگر را بکشید. فرمان ناخدا است وقتی کشتی میخواهد حرکت کند.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

پول قاچاق خیلی خوبی بود haul وقتی اسم هست به معنای پول قاچاق پول مواد مخدر هم هست

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

( به جایی ) کشاندن

پیشنهاد
٠

فقط پنج دقیقه وقت داریم تا به آنجا برسیم، بیا عجله کنیم.

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بیا جلو نفس کش؛ نفس کش میطلبم"

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
١

• نکوهش/مؤاخذه/سرزنش کردن کسی به خاطر عمل ناشایست • احضار کسی برای بازخواست در مورد کار اشتباهش