پیشنهادهای آزاده (١٣,٠٨٥)
[زمین شناسی] محور دره
[عمران و معماری] چشمه دره ای
[زمین شناسی] کوه یخ دره ای - یک کوه یخ که به طوری فرسوده شده است که یک شکاف یا فرورفتگی بزرگ U شکل که ممکن است لبریز باشد؛ درون یخ گسترش می یابد و بر ...
[زمین شناسی] یخسارهای دره ای
[زمین شناسی] رودپیچ ( مئاندر ) دره ای - یکی از دسته های منحنی ها یا خمیدگی های یک دره رودپیچی.
[زمین شناسی] مواد پر کننده دره ها - مواد رسوبی تحکیم نیافته که توسط هر عاملی، بطوری ته نشین شده اند که یک دره یا بطور کامل یا بخشی، پر می کنند.
[زمین شناسی] یخرفت دره ای - مواد برون شست مسیر دره ای را تشکیل می دهد.
[نساجی] پنبه با الیاف بلند که در آمریکای شمالی در دره می سی سی پی کشت می شود
[زمین شناسی] نوار دره
[عمران و معماری] نیمرخ عرضی دره
[زمین شناسی] کف دره، بستر دره.
[عمران و معماری] تخته زیر آبروی کنار بام
[زمین شناسی] یخرفت جانب دره ای، یخرفت جانبی.
[زمین شناسی] یخرفت حلقه دره ای، یخرفت حلقه ای.
[زمین شناسی] سیرک رأس دره ای - سیرکی که در نوک یک ده تشکیل می شود.
passage into death
[عمران و معماری] یخچال دره ای
[سینما] مه آلودگی جانبی [در صدای اپتیک ]
[عمران و معماری] کف دره
[معدن] روش دره پرکنی ( معادن روباز )
[زمین شناسی] نیروگاه مخزنی
valley located in the lower galilee ( israel )
imaginary line along the length of the lowest points in an area
[زمین شناسی] رأس دره - بخش بالایی یک دره را گویند.
[عمران و معماری] ناودان بام
[زمین شناسی] دیواره دره - سراشیبی طرف یا یال دره.
[خاک شناسی] دره آبرفت یخچالی
[زمین شناسی] رود دره ای - یک دره و تمام دره های انشعابی آن را گویند.
[عمران و معماری] تیر آبروی مشترک بام
[عمران و معماری] سرناودان لب بام - محل اتصال دو سطح بام
تراوش کرد
چرم مخملی، جیر
vaporize, be used up
[آمار] خطای محض
a North American blackbird, the male of which has bright red patches on its wings.
کشور بار بادوس ( واقع در غربی ترین جزیره از جزایر هند غربی در دریای کارائیب که در سال 1966 مستقل شد و جزو کشورهای مشترک المنافع بریتانیا است )
[آمار] اندازه گیری باروری
[خاک شناسی] حاصلخیزی خاک
bitter dispute
fools, simpletons, idiots ( from the folk tales about the city of gotham which was inhabited by simpletons )
پند، حکمت
ضرب المثل
( جانورشناسی - امروزه تقریبا معدوم ) گاو میش کوهان دار اروپایی
intelligent usage smart utilization
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Mn4B2O5 ( OH, Cl ) 4
wise men who came from the east to worship the baby jesus ( biblical )
no way, absolutely not
او کمی کند است.
او واقعا خنگ است.
او واقعا خنگ است.