پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
خمیر نان از آرد , آب و نمک تشکیل شده
روزنامه ها درباره آن آبرو ریزی و رسوایی گزارش دادند.
embarrassed him
تنبیه او در مقابل بقیه دانش آموزها پسر را تحقیر و سرافکنده کرد.
قتل فجیع
به یاد داشته باش، صداقتِ رُک وُ راست آن چیزی است که روابط را تداوم می بخشد.
ناخوشایند
مستندات قدیمی ساده
انتخاب سرنوشت؛ گزینش سرنوشت
قرص ماشین ظرف شویی
فاصلۀ مجاز عملکرد
بخش ادارۀ پست
محل تقسیم و توزیع {غذا، دارو، وجه نقد، موهبت، عدل و داد}
محل توزیع
پرداخت هنگام تقاضا
پرداخت هنگام تحویل
سربازان یا تجهزات را از طریق هوایی حمل کردن، هوابرد کردن
جاسوس سیستم ارتباطی دشمن را خرابکاری کرد.
کارمندان ناراضی خط تولید را به هم ریختند و باعث تأخیر بزرگی شدند.
او فکر می کند رقیبش در حال کارشکنی در کسب و کار او است
بالاخره بازی رو بردم برد برد، شام مرغی! winner winner chicken dinner عبارتی برای ابراز شادی و هیجان پس از بردن یا موفقیت در رقابت، بازی، یا شرط بندی
کار رو گرفت! برد برد، شام مرغی! Winner winner chicken dinner جمله ای نمادین برای تبریک یا اعلام پیروزی، اغلب با لحن شوخ طبعانه یا غیررسمی
کرم نریز - کارشکنی نکن و نظمو بهم نزن
کرم نریز - کارشکنی نکن و نظمو بهم نزن
سایر والدین با ایده او در رابطه با اهمیت خواندن هم نظر هستند.
من معتقدم تعداد کثیری با دیدگاه من هم نظر هستند.
از نظر چیزی با کسی شبیه بودن
ویژگی لجبازیش شبیه مادرشه!
او کله خر شده بود برای اجرا کردن کلمباین دیگر.
کله خراب بودن یا شدن ، کله خر بودن یا شدن برای انجام دادن کاری ( خریت کردن )
deaf and dumb = D&D
اینقدر کند ذهن نباش، دستورالعمل ها را با دقت بخوان.
این نرم افزار ساده طراحی شده، اما بعضی کاربران خیلی کند ذهن هنوز نمی توانند آن را بفهمند.
یه حسی بهم گفته بود
من حس می کنم تو جدی میگی .
از روی غریزه تصمیم گرفتن
یک بوی تعفن مشمئز کننده و نفرت انگیز
تور را بکشید . فرمان به ماهیگیران با تور.
آستینت را بکش بالا.
پیراهنت را بکش بالا
( به جایی ) کشاندن
او به زحمت سبد را همراه خود کشید.
یک قرارداد برای حمل کردن زغال سنگ
دزدها اموال مسروقه را رها کردند.
لنگر را بکشید. فرمان ناخدا است وقتی کشتی میخواهد حرکت کند.
پول قاچاق خیلی خوبی بود haul وقتی اسم هست به معنای پول قاچاق پول مواد مخدر هم هست
( به جایی ) کشاندن
فقط پنج دقیقه وقت داریم تا به آنجا برسیم، بیا عجله کنیم.
بیا جلو نفس کش؛ نفس کش میطلبم"
• نکوهش/مؤاخذه/سرزنش کردن کسی به خاطر عمل ناشایست • احضار کسی برای بازخواست در مورد کار اشتباهش