پیشنهاد‌های آزاده (٢٣,٥٩٩)

بازدید
١٣,٩٦٤
پیشنهاد
٠

یادت باشه قبل از قورت دادن، غذات رو آروم بجوی.

پیشنهاد
٠

وقتی نـقشی را تـمرین میکنم، آن را به بخش های کوچکی تقسیم می کنم. chew=تقسیم کردن معنای کلمات به خصوص فعل جملات را بر اساس کلمات قبل و بعد آنها و با ...

پیشنهاد
٠

تو کلاس بلند آدامس نجو.

پیشنهاد
٠

ما اجازه نداریم که در کلاس آدامس بجویم

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

بیم و امید

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

این قدر غصه نخور moper= غم زده / افسرده حال / بی حوصله و دل مرده / کسی که دائم غصه می خوره

پیشنهاد
٠

معمولاً غم زده نیست، ولی امروز خیلی گرفته ست. moper=غم زده / افسرده حال / بی حوصله و دل مرده / کسی که دائم غصه می خوره

پیشنهاد
٠

معمولاً غم زده نیست

پیشنهاد
٠

( طنزآمیز ) اون همکار غم زده همیشه یه چیزی برای غر زدن پیدا می کنه! moper=غم زده / افسرده حال / بی حوصله و دل مرده / کسی که دائم غصه می خوره

پیشنهاد
٠

تمام صبح را مشغول تی کشیدن خانه بودم.

پیشنهاد
٠

او باید بعد از هر وعده غذایی، کف را تی بکشد.

پیشنهاد
٠

لطفاً پاسخ صحیح را علامت بزنید.

پیشنهاد
٠

سگ قلمرو خود را علامت گذاری کرد.

پیشنهاد
٠

یک علامت روی پیراهنت هست.

پیشنهاد
٠

معلم روی برگه دانش آموز یک علامت گذاشت.

پیشنهاد
٠

تحول مهمی را در رشد شرکت رقم زد

پیشنهاد
٠

جشن گرفتن رویداد مهم

پیشنهاد
٠

حتی یه خش هم روش نیفتاده! mark معنی خط و خش هم میده

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اینجا پیچیدگی / مشکل وجود داره catch می تونه به معنی مشکل یا پیچیدگی هم باشه

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اگه می تونی منو بگیر ( دستگیر کن )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دستگیره نداره

پیشنهاد
٠

یک مشکل پنهان

پیشنهاد
٠

نکته ی رسیدن به آرامش اینه که رابطه ت رو بسازی بهای رسیدن به آرامش اینه که رابطه ت رو بسازی catch به عنوان اسم: نکته مهم، بها یا هزینه انجام دادن چیزی

پیشنهاد
٠

بهترین پیشنهادات امازون برای شکار کردن ( خریدن ) . ( مثلا در روزی که تخفیف داره ) catch=شکار کردن یا قاپیدنم میعنی میده. مثلا شکا یا قاپیدن deals ...

پیشنهاد
٠

ممنون که حواست بود ( و تذکر دادی ) .

پیشنهاد
٠

سقف داشت چکه می کرد و من مجبور شدم از یک سطل برای گرفتن قطرات آب استفاده کنم.

پیشنهاد
٠

قاتل هیچوقت گرفته نشد.

پیشنهاد
٠

اینجا یک نکته ( داستانی ) هست که بایست بگیری ( بفهمیش ) . catch=نکته ( داستانی )

پیشنهاد
٠

اینجا یک نکته ( داستانی ) هست که بایست بگیری ( بفهمیش ) . catch=نکته ( داستانی )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آدم مناسب برای ازدواج

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

منظورت چیه؟

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

منظورت چیه؟

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آدم مناسب برای ازدواج

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آدم مناسب برای ازدواج

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

برای ازدواج مورد خوبی است. catch=آدم مناسب برای ازدواج

پیشنهاد
٠

من در ترافیک گیر افتاده بودم caught=گیر افتادن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یه مشکلی/ گیری تو کاره.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

متاسفانه متوجه اسم شما نشدم. ببخشید اسم شما را نفهمیدم. catch=فهمیدن، متوجه شدن ( معمولا برای جملات منفی استفاده میشه )

پیشنهاد
٠

متاسفانه متوجه اسم شما نشدم. ببخشید اسم شما را نفهمیدم. catch=فهمیدن، متوجه شدن ( معمولا برای جملات منفی استفاده میشه )

پیشنهاد
٠

من کاملاً متوجه نشدم چی گفتی catch=فهمیدن، متوجه شدن ( معمولا برای جملات منفی استفاده میشه )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

من کاملاً متوجه نشدم catch=فهمیدن، متوجه شدن ( معمولا برای جملات منفی استفاده میشه )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

عجب تیکه ای!! ( اصطلاح )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

عجب تیکه ای!! ( اصطلاح )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

او با صدای بلند سرفه کرد.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک سرفه با صدای بلند

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به هم ریخته )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به هم ریخته )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به هم ریخته )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اوضاع مَگسیه ( آشفته، نامنظم، به هم ریخته )

پیشنهاد
٠

او فردی شلخته است