پیشنهادهای آزاده (٢٤,٠٠٣)
من مملو از مشکلات شخصی ام
من بدون دهان صحبت می کنم و بدون گوش ها گوش می کنم.
می توانید این معما را حل کنید؟
هیچوقت از زیر یه چالش در نمیرم! shrink گاهی معنای" شانه خالی کردن" و" از زیر کاری در رفتن" هم میده
فقط میدونم که داری یکی از مراحل زندگیت رو طی میکنی phase=دوره تحول و تغییر
سود شرکت به حداقل رسیده است
او در پایین ترین مقیاس حقوقی قرار دارد
گربه در پایین پله ها نشسته است
پایین تپه
پایین هر صفحه
بطری شراب تقریبا تمام شده است
پاچه شلوارت خیلی تنگه. bottom در مورد شلوار : پاچه
چطور میتونم ته و توی قضیه را در بیارم؟
مهندس یه نمونه ی آزمایشی درست کرد برای نمایش. dummy ( فنی – کاربردی ) : ساختن یا استفاده از نسخه ی آزمایشی یا جعلی برای تست یا نمایش.
با یه حرکت فریبنده دو مدافع رو جا گذاشت و گل زد. dummy ( ورزشی – اصلی ) : حرکت فریبنده برای گول زدن حریف، معمولاً در فوتبال یا راگبی.
یه لبخند الکی زد تا احساساتش رو پنهان کنه. dummy ( استعاری – محاوره ای ) وانمود کردن یا تظاهر به انجام کاری.
ضمیر تهی
دما در آفتاب ۴۰ درجه ی سانتیگراد ولی در سایه ۳۰ درجه است.
زیر سایه ی درختی بزرگ در پارک ناهار خوردیم.
هرچه خورشید بیشتر رو به غروب می رفت سایه ها درازتر می شدند.
سرانجام سایه ی درختی پیدا کردیم و در آن نشستیم.
درخت سایه اش را روی ساختمان انداخت. / سایه ی درخت روی ساختمان افتاد.
می تونی با دست روی دیوار سایه شکلک درست کنی؟
سایه شکلک درست کردن
سایه شکلک درست کردن
سایه شوم، به فارسی میگوئیم بختک شوم
عاشق اینم که سایه شکلک درست کنم.
سایه همای سعادت
سایه کسی را تعقیب کردن، تاکید بر فاصله طولی و یا زمانی و کم دارد.
سایه کسی را تعقیب کردن، تاکید بر فاصله طولی و یا زمانی و کم دارد.
تاریکی های ذهنی و روانی
هریک از ذرات زیر چه باری دارند؟
از کسی پول گرفتن
از کسی پول گرفتن
این را پای من حساب کنید ( جزءبدهی من بنویس )
لطفا هزینه را به حسابم بگذارید.
کارت می کشی یا نقد میدی ؟
متهم کردن کسی
گفته های او نمونه ای از خردمندی مدرن هستند.
یه دسته طوطی company به یه دسته طوطی گفته می شه
من از همراهی با اون لذت میبرم
من از همراهی با اون لذت میبرم
من مهمون دارم.
آنها گنج را یک جایی پنهان کردند.
جایی پیدا میشه یه جفت کفش بگیرم؟
سرتو بگیر پایین! توپ داره میاد! Duck ( فیزیکی – خم شدن سریع ) : خم شدن یا پایین آوردن سریع بدن یا سر برای اجتناب از ضربه، برخورد، یا دیده شدن
همیشه وقتی اوضاع سخت می شه از جلسه ها در می ره. duck ( استعاری – فرار از مسئولیت یا موقعیت ) : پرهیز از مواجهه با مسئولیت، سؤال، یا موقعیت ناخوشایند
سرتو بگیر پایین! توپ داره میاد! duck ( فیزیکی – خم شدن سریع ) خم شدن یا پایین آوردن سریع بدن یا سر برای اجتناب از ضربه، برخورد، یا دیده شدن
رفت تو یه مغازه که از دست دوست پسر سابقش قایم شه. duck ( محاوره ای – قایم شدن یا ناپدید شدن ) : ناپدید شدن موقتی یا پنهان شدن برای اجتناب از دیده شد ...
چاره ای وجود نداره