پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٠٠٣)

بازدید
١٤,٠١٠
پیشنهاد
٠

موسیقی کوبنده کلاب تمام شب ادامه داشت.

پیشنهاد
٠

سیاستمدار با انتقادات شدید رسانه ها روبرو شد.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سرزنش های تند و بی رحمانه

پیشنهاد
٠

تیم در فینال شکست سنگینی خورد.

پیشنهاد
٠

او شش ماه بعد را صرف جستجوی کار در پیاده رو کرد pounding به معنی march یا پیمودن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

تپش قلب

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

قلب تپنده! pounding ( صفت ) به معنای تپنده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

لحظات کلیدی ( مهم وحیاتی )

پیشنهاد
٠

اینقدر فریاد نزن، من دارم باهات آروم حرف می زنم.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

وای! او فریاد زد.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

مراقب باش! او فریاد زد.

پیشنهاد
٠

باورم نمیشه! آنها فریاد زدند.

پیشنهاد
٠

این شگفت انگیزه! او با صدای بلند گفت.

پیشنهاد
٠

این منصفانه نیست! او با عصبانیت فریاد زد.

پیشنهاد
٠

من بردم! او با خوشحالی فریاد زد.

پیشنهاد
٠

چه روز زیبایی! او با صدای بلند گفت.

پیشنهاد
٠

این یک معجزه است! او فریاد زد.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

عجله کن! آن ها فریاد زدند.

پیشنهاد
٠

وای خدای من! او با صدای بلند گفت.

پیشنهاد
٠

این باور نکردنیه! او فریاد زد.

پیشنهاد
٠

دیدی چی شد؟ آنها فریاد زدند.

پیشنهاد
٠

الکل هر سال ده ها نفر رو قربانی می کنه. claim ( استعاری – مرگ آور ) : در گزارش های خبری یا پزشکی، *claim* به صورت استعاری برای اشاره به مرگ افراد تو ...

پیشنهاد
٠

جنگ همچنان امیدهای یک نسل رو قربانی می کنه. claim ( ادبی – استعاری ) : در نوشتار ادبی یا روایی، برای نشان دادن قدرت ویرانگر یا بی رحمانه ی یک پدیده

پیشنهاد
٠

زلزله بیش از ۵۰۰ نفر رو به کام مرگ کشوند. claim ( رسمی – آماری ) : برای بیان تأثیر مرگ بار یک بیماری، حادثه، یا ماده، به گونه ای که هم احساسی و هم آ ...

پیشنهاد
٠

هنرمند توسط منتقدان ستایش شد. acclaim=ستایش کردن / تحسین کردن

پیشنهاد
٠

او ادعا می کند که بی گناه است.

پیشنهاد
٠

او ادعا کرد که بی گناه است، اما وقتی حکم قرائت شد، از تعجب فریاد زد.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

جان کسی را گرفتن

پیشنهاد
٠

تو فقط میتونی ادعا کنی ، تو نمیتونی چیزی را ثابت کنی

پیشنهاد
٠

لامبورگینی تو گرد و خاک پشت بی ام و محو شد

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

آنها دوسال تفاوت سنی دارند

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اشک توی چشم جمع شدن هستش، سوزش اشک رو در چشم حس کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اشک توی چشم جمع شدن هستش، سوزش اشک رو در چشم حس کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نیش عقرب

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اشک توی چشم جمع شدن هستش، سوزش اشک رو در چشم حس کردن

پیشنهاد
٠

شما 100 دلار در امد دارید

پیشنهاد
٠

باعث شد در مسابقه برتری پیدا کند.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی برتری یا مزیت دادن.

پیشنهاد
٠

انگلیسی خوب به دانشجوها خارج از کشور برتری می دهد.

پیشنهاد
٠

این مهارت به تو در کار مزیت می دهد.

پیشنهاد
٠

صداش یه تیزی داشت که قبلاً نشنیده بودم. edge ( بیانی – صوتی ) : لحن یا صدایی که تند، قاطع، یا تهاجمی باشه—اغلب در موقعیت های جدی یا بحث برانگیز

پیشنهاد
٠

پیاده روی صبحگاهی ( در مقایسه با پیاده روی عصر ) ممکن است مزیت و برتری داشته باشد. ( وقتی صحبت کاهش وزن مطرح است )

پیشنهاد
٠

تو حرفاش یه حالت تند و عصبی بود که همه رو نگران کرد. edge ( احساسی – رفتاری ) : حالت یا نگرشی که نشون دهنده ی شدت، عصبانیت، یا قاطعیت باشه

پیشنهاد
٠

اون بهتر از بقیه است

پیشنهاد
٠

این مسایل بعضی وجوه/جنبه های سیاسی هم دارند edge=جنبه، وجه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بهم یه لطفی بکن و برو

پیشنهاد
٠

پیشنهادش درباره ی برگزاری کلاسها در طبیعت بویسله معلمها مورد پسند قرار گرفت ( طرفداری کردن )

پیشنهاد
٠

با چیزی به ما لطف می کنند با انجام کاری به ما لطف کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

میتونم یه خواهشی بکنم؟

پیشنهاد
٠

برخی از اعضا نسبت به دیگران برتری ندارند favor در این جا به معنای ترجیح دادن است.