پیشنهادهای آزاده (٨,١١٦)
altering of facts with intention to deceive
[برق و الکترونیک] شبیه سازی خطا اصطلاحی به مفهوم شبیه سازی رایانه ای خطاهای ایجاد شده در هنگام ساخت مدارهای مجتمع . در این حالت توصیف مدار با در نظر ...
annulment of a debt, non - repayment of a loan
[حقوق] عدم اثبات ادعا
[حقوق] بدون اولاد فوت کردن
[حقوق] عدم ایفای تعهد
[حقوق] فقد دلیل، عدم اثبات ( دعوی یا دفاع )
[حقوق] عدم اثبات مالکیت
[عمران و معماری] بار گسیختگی [زمین شناسی] بار گسیختگی
[عمران و معماری] مکانیزم گسیختگی - مکانیزم شکست
[آمار] رده بندی توزیعها بر اساس نرخِ از کار افتادگی
[صنعت] آنالیز حالات بالقوه خرابی - روشی سیستماتیک برای شناسایی و پیشگیری از وقوع مشکل در محصول و فرآیند آن .
[حقوق] بی ارزش شدن یا از بین رفتن تمام یا قسمتی از عوض
[حقوق] فقدان ضمانت اجرای قانونی، سوء جریان قضایی، دادرسی غیرعادلانه
[ریاضیات] هزینه های نقص
[عمران و معماری] بتن با نمای خوب
[کامپیوتر] واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
ثبت وقوع خرابی
بدون خرابی
[زمین شناسی] پوش گسیختگی در رسم دایره مور به خط مماس بر دایره های مور که نشان دهنده حد پایداری می باشد اطلاق می شود .
دستگاه نمابر دستگاه شخصی یا راداری پیشرفته ای که عملیات پویش فکس، ارسال و دریافت ، و چاپرا یک جا انجام می دهد
[برق و الکترونیک] نسخه ی نمابر نسخه ی چاپ شده ی دستگاه فکس به روی کاغذ گرمایی یا ساده .
[برق و الکترونیک] سیگنال نمابر سیگنال تصویری که در هنگام پویش نسخه ی موضوع توسط دستگاه نمابر تولید می شود .
[برق و الکترونیک] ارسال نمابر ارسال داده های رقمی تولید شده در هنگام پویش موضوع ، که می تواند شامل عکس و تصویر نیز باشد، برای باز تولید در محل گیرنده ...
[حقوق] نمونه امضاء
[ریاضیات] تعداد حالات مساعد
[ریاضیات] پیشامد برگزیده
[ریاضیات] حالت مساعد
[ریاضیات] حالت های مساعد
[حسابداری] انحراف مساعد
[ریاضیات] جفت مرجح
change for the better, advantageous development, promising change
هر مرجان صفحه ای متعلق به تیره فاووسیتیده
همراهی کننده، یاری کننده، مساعدت کننده، نیکخواه
ذکر خیر
[سینما] نمای مرکز توجه
[کامپیوتر] پوشه موضوعات مورد علاقه
date which is preferred above others
پرنسیم، ملایم و خوشایند، خنک و خرم ساز، وابسته به باد مغرب
مطلوب، برگزیده، ویژه، مخصوص، گرام، مقرب، طرف توجه
مساعدبودن، سازگاری، خوبی، مطلوبیت
بادمساعد، بادمراد، بادشرطه
[کامپیوتر] بن بست
lethal mixture, dangerous union
dangerous mixture ( usually an alcoholic drink or a combination of drugs )
see belladonna
هفت گناه کبیره
dead time, time in which nothing productive is happening
مال منقول، هر نوع دارایی شخصی
بسیار، کاملا