پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٩٩)

بازدید
١٤,١٧٨
پیشنهاد
٠

او همیشه از شغلش شکایت می کند.

پیشنهاد
٠

من به مدیر بابت خدمات بد شکایت کردم.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

او اعتماد به نفس ندارد.

پیشنهاد
٠

آنها مهارت های لازم را ندارند.

پیشنهاد
٠

نبود مدرک وجود دارد.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نمی تونم شکایتی داشته باشم

پیشنهاد
٠

غرغر نکن فقط انجامش بده

پیشنهاد
٠

اگه ناراحتی، x رو سرزنش کن اگه اعتراضی داری، x رو سرزنش کن.

پیشنهاد
٠

دوره گزارش دهی به پیش از ایکس برمیگردد.

پیشنهاد
٠

تعداد کمی از ساختمانهای خوب این شهر ( پیش از ) زلزله ۱۷۵۵ است. predate=پیش از/قبل از تاریخ یا زمان مشخص اتفاق افتد یا واقع شود

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

او به زندان افتاده بود.

پیشنهاد
٠

او بدلیل کشتن شوهرش زندانی شده بود.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نمونه ی بارز

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوسی تابلو

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ظاهرنمایی تابلو

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

آدم بی غل و غش، ساده، بی شیله پیله، بدون خرده شیشه

پیشنهاد
٠

من به تازگی پول به حساب جاریت جا به جا ( منتقل ) کردم.

پیشنهاد
٠

شما به دفتر لندن منتقل خواهید شد

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

چی با خودت داری غرولند میکنی/زیر لب میگی؟

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

برجستگی فک بالا process در آناتومی معنی برجستگی ، برآمدگی میدهد

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

زائده عرضی ( ستون فقرات ) process=زائده ( transverse processes ( in spine

پیشنهاد
٠

به دلیل فرایند پیری ، در بدن تغییراتی اتفاق می افتد

پیشنهاد
٠

معنی حسادت کردن هم میده و اینکه داری تلاش می کنی به یکی یا موقعیتی برسی و غبطه میخوری بهش و چشم دیدنشو نداری.

پیشنهاد
٠

معنی حسادت کردن هم میده و اینکه داری تلاش می کنی به یکی یا موقعیتی برسی و غبطه میخوری بهش و چشم دیدنشو نداری.

پیشنهاد
٠

معنی حسادت کردن هم میده و اینکه داری تلاش می کنی به یکی یا موقعیتی برسی و غبطه میخوری بهش و چشم دیدنشو نداری.

پیشنهاد
٠

معنی حسادت کردن هم میده و اینکه داری تلاش می کنی به یکی یا موقعیتی برسی و غبطه میخوری بهش و چشم دیدنشو نداری.

پیشنهاد
٠

معنی حسادت کردن هم میده و اینکه داری تلاش می کنی به یکی یا موقعیتی برسی و غبطه میخوری بهش و چشم دیدنشو نداری.

پیشنهاد
٠

قانع کردن مردم لجباز سخت است.

پیشنهاد
٠

او دلایل قانع کننده ای برای خرید محصول خود به مشتری می داد.

پیشنهاد
٠

پدرم توسط من متقاعد شد که سیگار را ترک کند.

پیشنهاد
٠

مردم آنها را تحسین می کنند یا به آنها احترام می گذارند

پیشنهاد
٠

پیوستگی یا نظم در ورزش کلید پیشرفت من است

پیشنهاد
٠

ضربان قلب او قوی و منظم است

پیشنهاد
٠

آیا او پزشک همیشگی ( معمول ) شما هست؟

پیشنهاد
٠

شرکت ما مقررات ایمنی زیادی دارد. Regulation در جایگاه اسم و استفاده برای یک قاعده یا قانون رسمی

پیشنهاد
٠

دارو رو به صورت منظم سه بار در روز مصرف کنید

پیشنهاد
٠

بدن فشار خون را تنظیم میکند تا ما سالم بمانیم

پیشنهاد
٠

باید قبل از شروع، قانون را بخوانی.

پیشنهاد
٠

این قانون نحوه ی استخدام کارکنان توسط شرکتها را تنظیم میکند.

پیشنهاد
٠

اون یه ماشین با اندازه کاملاً عادیه.

پیشنهاد
٠

من فقط یه قهوه معمولی می خوام، چیز خاصی نمی خوام.

پیشنهاد
٠

او با دکترش معاینات منظمی داره.

پیشنهاد
٠

باید به صورت منظم/مرتب ورزش کنی.

پیشنهاد
٠

فقط یه سه شنبه معمولی بود، اتفاق خاصی نیفتاد.

پیشنهاد
٠

اتوبوس طبق برنامه منظمی حرکت می کنه.

پیشنهاد
٠

بعد از این که معده ما آروم شد

پیشنهاد
٠

با دشمن کنار آمدن ( کنار گذاشتن اختلاف های دیرین ) ، گذشت کردن.

پیشنهاد
٠

من کمی چای نوشیدم تا اعصابم را آرام کنم.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

حل کردن مشکل و یا یک اختلاف

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دهانه مهاربندی شده