پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٠٠٣)

بازدید
١٣,٩٩٤
تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

من طرفدار . . . هستم. favor=طرفداری و حمایت کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

من طرفدار . . . هستم. favor=طرفداری و حمایت کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

گرد و غبار غلیظ او را به حال خفگی انداخت. / گرد و غبار غلیظ نفسش را بند آورد.

پیشنهاد
٠

او با خفه شدن مرده بود

پیشنهاد
٠

ناودان با برگها مسدود شده بود.

پیشنهاد
٠

او می توانست به میل خود در مسابقات مقدماتی امتیاز بگیرد، اما در فینال کاملاً خراب می کرد. choke= خراب کردن/دستپاچه شدن

پیشنهاد
٠

او همیشه در تمرین خوب می دوید، اما در رقابت های اصلی معمولاً دستپاچه می شد و آخر می شد. choke=خراب کردن/دستپاچه شدن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نفسش بند اومد

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

نفسش بند اومد

پیشنهاد
٠

او آخرین بازیش رو خراب کرد. choke ( خودمونی ) ( در بازی های ورزشی ) خراب کردن

پیشنهاد
٠

از اون معامله هیچی گیرم نیومد. zip ( عامیانه – عددی ) : استفاده از "zip" به جای صفر یا هیچ در گفت وگوهای غیررسمی

پیشنهاد
٠

هیچ مدرکی برای اثبات ادعا پیدا نکردیم. zip ( خنثی – توصیفی ) : اشاره به نبودن چیزی، یا فقدان کامل یک ویژگی یا نتیجه

پیشنهاد
٠

نظرش برای من هیچ ارزشی نداره. zip ( طعنه دار – ارزشی ) : بیان فقدان ارزش، اهمیت یا نتیجه در یک موقعیت

پیشنهاد
٠

ده ساله که یه همچین نشاطی ( سرزندگی یا اشتیاقی ) رو در تو ندیدم.

پیشنهاد
٠

نمیخوام سر راهت باشم.

پیشنهاد
٠

جسارت نباشه/دلخور نشوید ولی زیپ شلوارتان باز است !

پیشنهاد
٠

میتونیم سریع همه جا بریم

پیشنهاد
٠

من در مورد کامپیوترها هیچی بلد نیستم zip به معنی nothing ( هیچی ) هم هست.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیپ دهانت را ببند.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک اجرای خیلی خوب

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

چیزیت نیست

پیشنهاد
٠

شما بدون من بروید. من چیزیم نمی شود [من به چیزی نیاز ندارم. ]

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

من چیزیم نمی شود [من به چیزی نیاز ندارم. ]

پیشنهاد
٠

اوضاع داشت خوب پیش می رفت تا اینکه تو پیدایت شد.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک خانم زیبا

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

نه ممنون. من لازم ندارم.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

جریمه پارک غیرقانونی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

داری خوب انجام می دهی.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

همینطور ادامه بده

پیشنهاد
٠

هر شرکتی که فهمیده شود این قوانین را زیرپا گذاشته است مبلغ سنگینی جریمه خواهد شد.

پیشنهاد
٠

او به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه شد.

پیشنهاد
٠

او یک روز در میان از خانه کار می کند.

پیشنهاد
٠

چراغ های وسیله نقلیه اورژانس بین قرمز و آبی متناوب می شوند.

پیشنهاد
٠

ما برای شام پختن نوبتی عمل می کنیم؛ من دوشنبه می پزم، او سه شنبه.

پیشنهاد
٠

بچه ها بین بازی کردن داخل و بیرون تناوب دارن.

پیشنهاد
٠

باید تمریناتت رو نوبتی انجام بدی تا گروه های عضلانی مختلف رو درگیر کنی.

پیشنهاد
٠

باید کفش هات رو نوبتی استفاده کنی تا بیشتر دوام بیارن.

پیشنهاد
٠

ما روزهای آفتابی و ابری داریم که یکی در میان میان.

پیشنهاد
٠

باکتری ها گیاهان مرده را تجزیه می کنند decay=تجزیه کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

هیئت دولت

پیشنهاد
٠

پرواز بی آ 193 برای پاریس اکنون در گیت 37 آماده سوار کردن مسافران است. board به معنای سوار شدن به عمل وارد شدن به وسایل نقلیه ای از قبیل کشتی، قطار ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک تخته سیاه

پیشنهاد
٠

هیئت مدیره از کاهش فروش ناراضی هستند. به گروهی از افراد اطلاق می شود که قدرت تصمیم گیری و کنترل شرکت، اداره یا وزارت خانه ای را دارند.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صفحه شطرنج

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

تابلو اعلانات

پیشنهاد
٠

آنها چقدر برای اتاق و وعده غذایی هزینه می گیرند؟ board به وعده های غذایی گفته می شود که وقتی در هتل، مسافرخانه و . . . اقامت دارید برای شما تدارک دید ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

اتاق مباحثه

پیشنهاد
٠

او برای یک هفته پول غذا و جا 90 پوند پرداخت کرد. board گاهی اوقات به پولی که برای هزینه غذا در هتل، مسافرخانه و . . . پرداخت می شود نیز اطلاق می شود.

پیشنهاد
٠

او سوار قطار اشتباهی شد

پیشنهاد
٠

سوار شدن به قطار یا کشتی یا . . .