پیشنهادهای آزاده (٢٤,٠٠٣)
من طرفدار . . . هستم. favor=طرفداری و حمایت کردن
من طرفدار . . . هستم. favor=طرفداری و حمایت کردن
گرد و غبار غلیظ او را به حال خفگی انداخت. / گرد و غبار غلیظ نفسش را بند آورد.
او با خفه شدن مرده بود
ناودان با برگها مسدود شده بود.
او می توانست به میل خود در مسابقات مقدماتی امتیاز بگیرد، اما در فینال کاملاً خراب می کرد. choke= خراب کردن/دستپاچه شدن
او همیشه در تمرین خوب می دوید، اما در رقابت های اصلی معمولاً دستپاچه می شد و آخر می شد. choke=خراب کردن/دستپاچه شدن
نفسش بند اومد
نفسش بند اومد
او آخرین بازیش رو خراب کرد. choke ( خودمونی ) ( در بازی های ورزشی ) خراب کردن
از اون معامله هیچی گیرم نیومد. zip ( عامیانه – عددی ) : استفاده از "zip" به جای صفر یا هیچ در گفت وگوهای غیررسمی
هیچ مدرکی برای اثبات ادعا پیدا نکردیم. zip ( خنثی – توصیفی ) : اشاره به نبودن چیزی، یا فقدان کامل یک ویژگی یا نتیجه
نظرش برای من هیچ ارزشی نداره. zip ( طعنه دار – ارزشی ) : بیان فقدان ارزش، اهمیت یا نتیجه در یک موقعیت
ده ساله که یه همچین نشاطی ( سرزندگی یا اشتیاقی ) رو در تو ندیدم.
نمیخوام سر راهت باشم.
جسارت نباشه/دلخور نشوید ولی زیپ شلوارتان باز است !
میتونیم سریع همه جا بریم
من در مورد کامپیوترها هیچی بلد نیستم zip به معنی nothing ( هیچی ) هم هست.
زیپ دهانت را ببند.
یک اجرای خیلی خوب
چیزیت نیست
شما بدون من بروید. من چیزیم نمی شود [من به چیزی نیاز ندارم. ]
من چیزیم نمی شود [من به چیزی نیاز ندارم. ]
اوضاع داشت خوب پیش می رفت تا اینکه تو پیدایت شد.
یک خانم زیبا
نه ممنون. من لازم ندارم.
جریمه پارک غیرقانونی
داری خوب انجام می دهی.
همینطور ادامه بده
هر شرکتی که فهمیده شود این قوانین را زیرپا گذاشته است مبلغ سنگینی جریمه خواهد شد.
او به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه شد.
او یک روز در میان از خانه کار می کند.
چراغ های وسیله نقلیه اورژانس بین قرمز و آبی متناوب می شوند.
ما برای شام پختن نوبتی عمل می کنیم؛ من دوشنبه می پزم، او سه شنبه.
بچه ها بین بازی کردن داخل و بیرون تناوب دارن.
باید تمریناتت رو نوبتی انجام بدی تا گروه های عضلانی مختلف رو درگیر کنی.
باید کفش هات رو نوبتی استفاده کنی تا بیشتر دوام بیارن.
ما روزهای آفتابی و ابری داریم که یکی در میان میان.
باکتری ها گیاهان مرده را تجزیه می کنند decay=تجزیه کردن
هیئت دولت
پرواز بی آ 193 برای پاریس اکنون در گیت 37 آماده سوار کردن مسافران است. board به معنای سوار شدن به عمل وارد شدن به وسایل نقلیه ای از قبیل کشتی، قطار ...
یک تخته سیاه
هیئت مدیره از کاهش فروش ناراضی هستند. به گروهی از افراد اطلاق می شود که قدرت تصمیم گیری و کنترل شرکت، اداره یا وزارت خانه ای را دارند.
صفحه شطرنج
تابلو اعلانات
آنها چقدر برای اتاق و وعده غذایی هزینه می گیرند؟ board به وعده های غذایی گفته می شود که وقتی در هتل، مسافرخانه و . . . اقامت دارید برای شما تدارک دید ...
اتاق مباحثه
او برای یک هفته پول غذا و جا 90 پوند پرداخت کرد. board گاهی اوقات به پولی که برای هزینه غذا در هتل، مسافرخانه و . . . پرداخت می شود نیز اطلاق می شود.
او سوار قطار اشتباهی شد
سوار شدن به قطار یا کشتی یا . . .