پیشنهادهای آزاده (٢٤,٠٧٣)
معنی حسادت کردن هم میده و اینکه داری تلاش می کنی به یکی یا موقعیتی برسی و غبطه میخوری بهش و چشم دیدنشو نداری.
قانع کردن مردم لجباز سخت است.
او دلایل قانع کننده ای برای خرید محصول خود به مشتری می داد.
پدرم توسط من متقاعد شد که سیگار را ترک کند.
مردم آنها را تحسین می کنند یا به آنها احترام می گذارند
پیوستگی یا نظم در ورزش کلید پیشرفت من است
ضربان قلب او قوی و منظم است
آیا او پزشک همیشگی ( معمول ) شما هست؟
شرکت ما مقررات ایمنی زیادی دارد. Regulation در جایگاه اسم و استفاده برای یک قاعده یا قانون رسمی
دارو رو به صورت منظم سه بار در روز مصرف کنید
بدن فشار خون را تنظیم میکند تا ما سالم بمانیم
باید قبل از شروع، قانون را بخوانی.
این قانون نحوه ی استخدام کارکنان توسط شرکتها را تنظیم میکند.
اون یه ماشین با اندازه کاملاً عادیه.
من فقط یه قهوه معمولی می خوام، چیز خاصی نمی خوام.
او با دکترش معاینات منظمی داره.
باید به صورت منظم/مرتب ورزش کنی.
فقط یه سه شنبه معمولی بود، اتفاق خاصی نیفتاد.
اتوبوس طبق برنامه منظمی حرکت می کنه.
بعد از این که معده ما آروم شد
با دشمن کنار آمدن ( کنار گذاشتن اختلاف های دیرین ) ، گذشت کردن.
من کمی چای نوشیدم تا اعصابم را آرام کنم.
حل کردن مشکل و یا یک اختلاف
دهانه مهاربندی شده
از سرما لرزیدن اواز خواندن چهچه زدن
متمرکز کردن یا تنظیم کردن تلسکوپ بر روی ماه.
فراگیری
کارکنان کمک های اولیه به افراد محلی آموزش دادند که تزریق انجام دهند.
او چند هفته ای می شود که برای مسابقه سخت تمرین کرده است.
به چیزی چشم دوختن، به چیزی نگاه کردن، به هدفی چشم دوختن، به صورت اصطلاح هم به کار می ره به معنی روی چیزی تمرکز کردن یا تمرکز و توجه رو روی چیزی گذا ...
او اسب ها را تعلیم می دهد.
به این گونه، توانایی ِ توجه کردنت را می توانی بهبود ببخشی.
مدرسه در حد و اندازه من نبود، ولی جای خوبی بود.
در شان تو نیست
در شان تو نیست
اقیانوسی زیر پوسته ی زمین وجود دارد
تام اشتباه میکنه اگه فکر کنه اون مارو لو میده
سخت در اشتباهی
قلبش به درد اومد یا دلش سوخت
قلبش به درد اومد یا دلش سوخت
مقاله به خاطر برداشتن پاراگراف های کامل از منابع دیگه مورد انتقاد قرار گرفت. lif ( انتقادی – سرقت ادبی ) : در زمینه ی دانشگاهی یا حرفه ای، ممکنه به ...
چند جمله از یه کتاب برداشتم برای ارائه م. lift ( ادبی – غیررسمی ) : برداشتن یا نقل کردن بخشی از متن، معمولاً بدون ذکر منبع یا اجازه
کل مقدمه رو از ویکی پدیا کش رفتم. lift ( محاوره ای – طنزآمیز ) : گاهی با لحن شوخی یا اعتراف غیررسمی استفاده می شه، برای اشاره به کپی کاری یا استفاد ...
نوشابه گازدار غیرالکلی لکه روی لباس رو از بین می بره.
امیدوارم که این لکه ی روی لباسم از بین بره و پاک بشه.
پاک کردن و از بین چیزی د ر چشم به هم زدنی مثلا لکه روی لباس
پاک کردن و از بین چیزی در چشم به هم زدنی مثلا لکه روی لباس
خیلی سریع اون لکه روی لباست رو از بین می بره.
اجازه میدین من همراه شما با اتومبیلتان بیایم؟ میتونم ماشینتون سوار شم؟
او بهم پیشنهاد داد که با ماشینش منو به کنسرت برسونه/ببره.