پیشنهادهای آزاده (٢٤,٠٧٣)
مکعب و هرم هر دو جسم هندسی هستند.
منحنی توپر قرمز رنگ
او 54 جعبه قوطی دارد که با کارت های بیس بال به صورت پرشده بسته بندی شده است.
بعد از عمل ، او نمی تواند غذای خشک بخورد.
بعد از عمل ، او نمی تواند غذای خشک بخورد.
توده جامد
یک ساختار مستحکم یا محکم
یک میز بلوط مستحکم
اجسام فضای در کهکشان
یک دستبند نقره خالص
گدازه غلیظ
شمعدان های طلا تمام عیار یا خالص
شمعدان های نقره تمام عیار یا خالص
یک ترافیک کیپ یا بسته ( قفل ) یا غلغله
استفاده از خطوط سبز یکدست در نقاشی دیوار
یک پس زمینه آبی سیر یا یکدست
یک رز سفید در زمینه آبی سیر
مکعب یک شکل سه بعدی است.
قایق به یک جسم جامد برخورد کرد.
مخلوط را به مدت حدودا سه ساعت فریز کنید تا منجمد شود.
نصیحت او همیشه قابل اطمینان و عملی بود.
این ( موضوع ) مدارک محکمه پسندی برای اثبات ارتکاب جنایت ارائه کرد.
ساختار باید محکم و مستحکم باشد.
زمین به صورت منجمد یخ زده بود.
سالن سخنرانی پر ( مملو ) از دانش آموزان بود.
شیر مایع و پنیر جامد است.
این پودینگ برنج اولین غذای خشک بود که از زمان عمل می خورد.
ضایعات مایع و جامد در مخزن جمع آوری می شود.
ما باید تصمیمات خود را بر اساس حقایق محکمه پسند مبنی قرار دهیم، نه تمایلات و تصورات.
این نظریه باید با داده های تجربی معتبر پشتیبانی شود.
این دوره نمایشی ( تاتر ) به دانش آموزان یک دانش پایه قابل اطمینان در تکنیک های اساسی بازیگری می دهد.
از نظر مالی باشگاه بسیار مطمئن است.
به نظر می رسدمثل یک پیوند زناشویی بسیار استوار است.
پس از تمام شب پرواز ، خوشحال بود که در زمین امن قرار دارد.
هتل در ماه دسامبر به صورت تام ( تمام و کمال، کامل ) رزرو شد.
یازده ساعت یکسره خوابیدم.
این بانک سودهای دارای استانداردهای خوب سال جاری را گزارش کرده است.
همه اجراکنندگان نوازندگی و شگردهای دارای استانداردهای بالایی ( با کیفیت خوبی ) از خود نشان دادند.
روابط بین آنها بر پایه محکم دوستی و اعتماد استوار است.
دیوید بدنی توپر و عضلانی دارد.
برای بیست دقیقه ی تموم برای بیست دقیقه کامل solid=کامل یا تمام
سیاست این دولت از حمایت همه جانبه ( یکپارچه ) مردم این کشور برخوردار است.
استوار ، محکم محکم و خوش ساخت
شغل ثابت و مطمئن
یک لباس قرمز کامل ( یکنواخت ) / یک لباس قرمزِ یکدست solid=یکنواخت - یکپارچه
کُره توپر
شرایط او ناامید کننده بود اما او جان سالم به در برد.
روزِ سردی است bleak=سرد = cold
آینده نا امیدکننده به نظر می رسد bleak= نا امیدکننده = without hope
نان کامل