پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٥٩)
پاسخ ها کاملا بر اساس هیجان استوار شده بود.
دسترسی به لپ تاپ
( راه ) دسترسی معلولین
مانعِ نزدیک شدنِ کسی به . . . مانعِ تماسِ کسی شدن با . . .
نظرهای متضاد
او عبوس و یکدنده و لجباز بود.
در حقیقت خلافِ {آن} درست است.
زندانی ها رو اون قدر شکنجه می کردن تا اعتراف کنن. rack ( فیزیکی – تاریخی ) : در معنای اصلی، اشاره به **شکنجه با دستگاه کشش ( rack ) ** که بدن فرد رو ...
مدیر مخالف مصلحت عمومی نیست
بعد از تصادف، از عذاب وجدان له شده بود. rack ( احساسی – استعاری ) : برای توصیف حالتی که فرد **از نظر ذهنی یا احساسی تحت فشار شدید یا عذاب وجدان قرار ...
دارم مغزم رو فشار می دم که اسمشو یادم بیاد. rack ( ذهنی – محاوره ای ) : برای بیان تلاش شدید ذهنی؛ یعنی **مغز رو تحت فشار گذاشتن برای فکر کردن یا حل ...
( در مورد کسی که پروتز سینه گداشته ) روی قفسه سینه اش طاقچه گذاشته
بطری های شراب رو توی زیرزمین قفسه چینی کردن. rack ( فنی – فیزیکی ) : در برخی زمینه ها، به معنای **چیدن یا قرار دادن چیزی در قفسه یا چارچوب**
روی میز، دیگه کاری ندارید ، ریس
حسادت شکنجه اش میداد یا رنج میبرد
رنج پیری
به مغزخود فشار آوردن
بارگذاری و آماده کردن اسلحه برای شلیک
میزها خالی شدند ، جمع شون کن
به مغزم فشار آوردم.
طبقه وسط فر
( آزمایشگاه ) جا لوله ای
خیلی پررویی !
این مسئله ریاضی خیلی دشوار است.
رانندگی در این جاده دشوار بود.
او یک سوال پیچیده از من پرسید.
این یک تصمیم دشوار برای گرفتن است.
پارک دوبل در این مکان دشوار است.
تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز
مراقب باش، این یک شیب دشوار است.
آشفته بازار پیچیده و مشکل
بهش عمل نمی کنیم
عرف کاری رایج
فرصت کردی خودت را به اعضای جدید تیم معرفی کنی؟
اجازه دهید خودم را معرفی کنم.
این مرد رو به ما معرفی نمی کنی؟
میشه لطفا خودت رو معرفی کنی؟
بوی آن بسیار ناخوشایند بود.
هوا بیرون خیلی ناخوشایند است.
او تجربه ناخوشایندی در دندانپزشکی داشت.
او نگاه ناخوشایندی به من انداخت.
آن یک گفتگوی ناگوار بود.
بو خیلی آزاردهنده بود.
غذا طعم ناخوشایندی داشت.
زنگ اخبار به صدا در آمد.
رئیس جمهور برنامه را با یک سخنرانی خوش آمدگویی آغاز کرد.
او سخنرانی خود را با یک شوخی آغاز کرد.
دهانت را باز نکن.
او همیشه نقش بازی میکند!
او اخیرا از زنش جدا شده است.