پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٩٩)

بازدید
١٤,١٥٤
پیشنهاد
٠

دارم مغزم رو فشار می دم که اسمشو یادم بیاد. rack ( ذهنی – محاوره ای ) : برای بیان تلاش شدید ذهنی؛ یعنی **مغز رو تحت فشار گذاشتن برای فکر کردن یا حل ...

پیشنهاد
٠

( در مورد کسی که پروتز سینه گداشته ) روی قفسه سینه اش طاقچه گذاشته

پیشنهاد
٠

بطری های شراب رو توی زیرزمین قفسه چینی کردن. rack ( فنی – فیزیکی ) : در برخی زمینه ها، به معنای **چیدن یا قرار دادن چیزی در قفسه یا چارچوب**

پیشنهاد
٠

روی میز، دیگه کاری ندارید ، ریس

پیشنهاد
٠

حسادت شکنجه اش میداد یا رنج میبرد

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

رنج پیری

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

به مغزخود فشار آوردن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

بارگذاری و آماده کردن اسلحه برای شلیک

پیشنهاد
٠

میزها خالی شدند ، جمع شون کن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

به مغزم فشار آوردم.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

طبقه وسط فر

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( آزمایشگاه ) جا لوله ای

پیشنهاد
٠

خیلی پررویی !

پیشنهاد
٠

این مسئله ریاضی خیلی دشوار است.

پیشنهاد
٠

رانندگی در این جاده دشوار بود.

پیشنهاد
٠

او یک سوال پیچیده از من پرسید.

پیشنهاد
٠

این یک تصمیم دشوار برای گرفتن است.

پیشنهاد
٠

پارک دوبل در این مکان دشوار است.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز

پیشنهاد
٠

مراقب باش، این یک شیب دشوار است.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

آشفته بازار پیچیده و مشکل

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

بهش عمل نمی کنیم

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

عرف کاری رایج

پیشنهاد
٠

فرصت کردی خودت را به اعضای جدید تیم معرفی کنی؟

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اجازه دهید خودم را معرفی کنم.

پیشنهاد
٠

این مرد رو به ما معرفی نمی کنی؟

پیشنهاد
٠

میشه لطفا خودت رو معرفی کنی؟

پیشنهاد
٠

بوی آن بسیار ناخوشایند بود.

پیشنهاد
٠

هوا بیرون خیلی ناخوشایند است.

پیشنهاد
٠

او تجربه ناخوشایندی در دندانپزشکی داشت.

پیشنهاد
٠

او نگاه ناخوشایندی به من انداخت.

پیشنهاد
٠

آن یک گفتگوی ناگوار بود.

پیشنهاد
٠

بو خیلی آزاردهنده بود.

پیشنهاد
٠

غذا طعم ناخوشایندی داشت.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

زنگ اخبار به صدا در آمد.

پیشنهاد
٠

رئیس جمهور برنامه را با یک سخنرانی خوش آمدگویی آغاز کرد.

پیشنهاد
٠

او سخنرانی خود را با یک شوخی آغاز کرد.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

دهانت را باز نکن.

پیشنهاد
٠

او همیشه نقش بازی میکند!

پیشنهاد
٠

او اخیرا از زنش جدا شده است.

پیشنهاد
٠

ما در فرودگاه از هم جدا شدیم.

پیشنهاد
٠

در های آسانسور جدا شدند [باز شدند]

پیشنهاد
٠

او خیلی نقشش را خوب بازی می کرد.

پیشنهاد
٠

قسمتی از استیک من درست پخته نشده است.

پیشنهاد
٠

در کدام قسمت ( ناحیه ) از لندن زندگی می کنید؟

پیشنهاد
٠

آنها در مورد قسمتهای مختلف بدن یاد می گیرند.

پیشنهاد
٠

من در قسمت جنوبی شهر بزرگ شدم.

پیشنهاد
٠

فکر می کنم بخشی از مشکل او این است که او به اندازه کافی با دقت به صحبت های دیگران گوش نمی دهد.

پیشنهاد
٠

به نظر می رسد بخشی از این فرم موجود نیست.

پیشنهاد
٠

این برنامه در دو قسمت نشان داده خواهد شد.