پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
دارم مغزم رو فشار می دم که اسمشو یادم بیاد. rack ( ذهنی – محاوره ای ) : برای بیان تلاش شدید ذهنی؛ یعنی **مغز رو تحت فشار گذاشتن برای فکر کردن یا حل ...
( در مورد کسی که پروتز سینه گداشته ) روی قفسه سینه اش طاقچه گذاشته
بطری های شراب رو توی زیرزمین قفسه چینی کردن. rack ( فنی – فیزیکی ) : در برخی زمینه ها، به معنای **چیدن یا قرار دادن چیزی در قفسه یا چارچوب**
روی میز، دیگه کاری ندارید ، ریس
حسادت شکنجه اش میداد یا رنج میبرد
رنج پیری
به مغزخود فشار آوردن
بارگذاری و آماده کردن اسلحه برای شلیک
میزها خالی شدند ، جمع شون کن
به مغزم فشار آوردم.
طبقه وسط فر
( آزمایشگاه ) جا لوله ای
خیلی پررویی !
این مسئله ریاضی خیلی دشوار است.
رانندگی در این جاده دشوار بود.
او یک سوال پیچیده از من پرسید.
این یک تصمیم دشوار برای گرفتن است.
پارک دوبل در این مکان دشوار است.
تغییرِ/ تحولِ چالش بر انگیز
مراقب باش، این یک شیب دشوار است.
آشفته بازار پیچیده و مشکل
بهش عمل نمی کنیم
عرف کاری رایج
فرصت کردی خودت را به اعضای جدید تیم معرفی کنی؟
اجازه دهید خودم را معرفی کنم.
این مرد رو به ما معرفی نمی کنی؟
میشه لطفا خودت رو معرفی کنی؟
بوی آن بسیار ناخوشایند بود.
هوا بیرون خیلی ناخوشایند است.
او تجربه ناخوشایندی در دندانپزشکی داشت.
او نگاه ناخوشایندی به من انداخت.
آن یک گفتگوی ناگوار بود.
بو خیلی آزاردهنده بود.
غذا طعم ناخوشایندی داشت.
زنگ اخبار به صدا در آمد.
رئیس جمهور برنامه را با یک سخنرانی خوش آمدگویی آغاز کرد.
او سخنرانی خود را با یک شوخی آغاز کرد.
دهانت را باز نکن.
او همیشه نقش بازی میکند!
او اخیرا از زنش جدا شده است.
ما در فرودگاه از هم جدا شدیم.
در های آسانسور جدا شدند [باز شدند]
او خیلی نقشش را خوب بازی می کرد.
قسمتی از استیک من درست پخته نشده است.
در کدام قسمت ( ناحیه ) از لندن زندگی می کنید؟
آنها در مورد قسمتهای مختلف بدن یاد می گیرند.
من در قسمت جنوبی شهر بزرگ شدم.
فکر می کنم بخشی از مشکل او این است که او به اندازه کافی با دقت به صحبت های دیگران گوش نمی دهد.
به نظر می رسد بخشی از این فرم موجود نیست.
این برنامه در دو قسمت نشان داده خواهد شد.