پیشنهادهای آزاده (١٦,٦٦٣)
من قصد دارم امشب بهت زنگ بزنم
عشق سابقش ترکش کرده بود. گاه می تواند به معنی" ترک کردن کسی" باشد.
این جایزه به او تعلق می گیرد.
او گریه کنان از پله ها بالا رفت.
دیوانه شدن
تحسین/ تعریف/ ستایش/پرستش ناکافی
[ریاضیات] براورد غیر کافی
تو دیوونه ای!
یک پیشنهاد احمقانه و نامعقول
چه ایده ی دیوونه کننده ای!
الگوی آماده
ترک وظیفه
گندم معمولی این واژه در گیاه شناسی برای هرگونه ای از هر تیره که به صورت فراوان یا رایج و. . . باشد استفاده می کنند؛ مثلاً Triticum vulgar برای گندم ن ...
- a character created by the US writer Erle Stanley Gardner. He is a lawyer who appeared in 82 novels about court cases, none of which he ever lost. ...
I am excited/ I am filled with energy because something is going to happen.
I am excited/ I am filled with energy because something is going to happen.
واقعا عالیه!
واقعا عالیه!
Use "on the platform" to clearly indicate a physical location, like a train platform, or a metaphorical space, such as a political platform.
[آب و خاک] برف پشته
واقعا باعث افتخار منه
ادم برفی درست کردن
means "what makes you think that? or why do you think that?"
برو دو تا تخم مرغ بیار و آنها را هم بزن
او رفت تا کتش را بیاورد.
ممکنه لطفاً یک لیوان آب برایم بیاوری؟
من هنوز خریدها را انجام نداده ام چون تازه به سوپرمارکت رسیده ام. ( رسیدن به یک مکانی )
لطفا اجازه دهید رد شوم
مردم دور هم جمع میشن .
فرصت به دست آوردم که رئیس جمهور رو ببینم. به دست آوردن فرصت فرصت گیر آوردن
در ساعت شلوغی ( خیابانها وجاده ها ) به راهبندان میخوری ( مواجه میشی )
ما دیرتر از معمول به خانه رسیدیم. فعل get به معنای رسیدن به یک مکان یا نقطه خاص است.
من معمولا برای رفتن به سرکار اتوبوس سوار می شوم. فعل get به معنای سوار شدن یعنی استفاده از وسایل نقلیه از قبیل اتوبوس، تاکسی و هواپیما و غیره است. د ...
من می خواستم با مدیر صحبت کنم اما در عوض توانستم با منشی اش تلفنی حرف بزنم. فعل get در یک کاربرد به معنای این است که پشت تلفن با کسی صحبت کنید
اشتراک کدام روزنامه را داری؟ فعل get برخی اوقات به مفهوم خریدن چیزی به صورت منظم است ( برای مثال وقتی اشتراک مجله، روزنامه و . . . را داشته باشیم از ...
برای جان یک نوشیدنی بیاور. فعل get در ساختار get somebody/yourself something نیز استفاده می شود که به معنای برای کسی/خود چیزی آوردن است.
آیا بلیط های کنسرت را خریدی؟
یک نفر دکتر خبر کند [بیاورد]
یک نوشیدنی برای جان بیاور. یکی دیگر از ساختارها get something for somebody است
برو یک دستمال بیاور!
من وقتی صورت حساب را دیدم شوکه شدم.
من این حس را داشتم که او از شغلش خسته شده است.
من امروز صبح نامه ای از دیو دریافت کردم.
این اتاق نور خیلی کمی دریافت می کند.
من میرم سراغش
کی خبر های تام رو داشتی؟
به قیمت خوب خریدن
این تلویزیون رو در حراج بهاره به قیمت خوبی خریدیم.
جایی برای زندگی گیر آوردی/ خریدی؟
یه آپارتمان عالی درست در مرکز شهر گیر آوردم/ خریدم.