پیشنهاد‌های آزاده (١٦,٦٦٣)

بازدید
١٣,٤٩٠
تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

من قصد دارم امشب بهت زنگ بزنم

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عشق سابقش ترکش کرده بود. گاه می تواند به معنی" ترک کردن کسی" باشد.

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

این جایزه به او تعلق می گیرد.

پیشنهاد
٠

او گریه کنان از پله ها بالا رفت.

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

دیوانه شدن

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تحسین/ تعریف/ ستایش/پرستش ناکافی

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

[ریاضیات] براورد غیر کافی

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

تو دیوونه ای!

تاریخ
١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک پیشنهاد احمقانه و نامعقول

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

چه ایده ی دیوونه کننده ای!

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

الگوی آماده

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ترک وظیفه

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

گندم معمولی این واژه در گیاه شناسی برای هرگونه ای از هر تیره که به صورت فراوان یا رایج و. . . باشد استفاده می کنند؛ مثلاً Triticum vulgar برای گندم ن ...

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

- ​a character created by the US writer Erle Stanley Gardner. He is a lawyer who appeared in 82 novels about court cases, none of which he ever lost. ...

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

I am excited/ I am filled with energy because something is going to happen.

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

I am excited/ I am filled with energy because something is going to happen.

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واقعا عالیه!

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واقعا عالیه!

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Use "on the platform" to clearly indicate a physical location, like a train platform, or a metaphorical space, such as a political platform.

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

[آب و خاک] برف پشته

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واقعا باعث افتخار منه

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

ادم برفی درست کردن

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

means "what makes you think that? or why do you think that?"

پیشنهاد
٠

برو دو تا تخم مرغ بیار و آنها را هم بزن

تاریخ
٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

او رفت تا کتش را بیاورد.

پیشنهاد
٠

ممکنه لطفاً یک لیوان آب برایم بیاوری؟

پیشنهاد
٠

من هنوز خریدها را انجام نداده ام چون تازه به سوپرمارکت رسیده ام. ( رسیدن به یک مکانی )

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

لطفا اجازه دهید رد شوم

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مردم دور هم جمع میشن .

پیشنهاد
٠

فرصت به دست آوردم که رئیس جمهور رو ببینم. به دست آوردن فرصت فرصت گیر آوردن

پیشنهاد
٠

در ساعت شلوغی ( خیابانها وجاده ها ) به راهبندان میخوری ( مواجه میشی )

پیشنهاد
٠

ما دیرتر از معمول به خانه رسیدیم. فعل get به معنای رسیدن به یک مکان یا نقطه خاص است.

پیشنهاد
٠

من معمولا برای رفتن به سرکار اتوبوس سوار می شوم. فعل get به معنای سوار شدن یعنی استفاده از وسایل نقلیه از قبیل اتوبوس، تاکسی و هواپیما و غیره است. د ...

پیشنهاد
٠

من می خواستم با مدیر صحبت کنم اما در عوض توانستم با منشی اش تلفنی حرف بزنم. فعل get در یک کاربرد به معنای این است که پشت تلفن با کسی صحبت کنید

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اشتراک کدام روزنامه را داری؟ فعل get برخی اوقات به مفهوم خریدن چیزی به صورت منظم است ( برای مثال وقتی اشتراک مجله، روزنامه و . . . را داشته باشیم از ...

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

برای جان یک نوشیدنی بیاور. فعل get در ساختار get somebody/yourself something نیز استفاده می شود که به معنای برای کسی/خود چیزی آوردن است.

پیشنهاد
٠

آیا بلیط های کنسرت را خریدی؟

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک نفر دکتر خبر کند [بیاورد]

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

یک نوشیدنی برای جان بیاور. یکی دیگر از ساختارها get something for somebody است

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

برو یک دستمال بیاور!

پیشنهاد
٠

من وقتی صورت حساب را دیدم شوکه شدم.

پیشنهاد
٠

من این حس را داشتم که او از شغلش خسته شده است.

پیشنهاد
٠

من امروز صبح نامه ای از دیو دریافت کردم.

پیشنهاد
٠

این اتاق نور خیلی کمی دریافت می کند.

تاریخ
٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

من میرم سراغش

پیشنهاد
٠

کی خبر های تام رو داشتی؟

پیشنهاد
٠

به قیمت خوب خریدن

پیشنهاد
٠

این تلویزیون رو در حراج بهاره به قیمت خوبی خریدیم.

پیشنهاد
٠

جایی برای زندگی گیر آوردی/ خریدی؟

پیشنهاد
٠

یه آپارتمان عالی درست در مرکز شهر گیر آوردم/ خریدم.