نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاشاکی که با ان اتش بیافروزند: Kindling
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
on one's feet: سرپا ، ایستاده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lean across: خم شدن به سوی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اوردن سر خودکار: Unclip
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run off: فرار کردن فراری دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جلو زدن فیلم: Fast forward
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عقب زدن فیلم: Rewind
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the proof is in the pudding: نتیجه ی خوب کاری خودش گواهه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb the back of one's hand: تحقیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the heat got to you: گرمازده شدی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thin hided: حساس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle one's stomach: آرام کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i caught myself: جلوی خودمو گرفتم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hell with them: گور باباشون
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right enough: Definitely
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrity: یکپارچگی و درستی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sb to do sth: Get sb to do sth ترغیب کردن کسی Ge ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get sb to do sth: Get sb to do sth ترغیب کردن کسی Ge ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اعتراض کردن به: Take exception to
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب افقی پایه میز: Rung
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what sense does it make: چه معنایی داره؟ چه نیازی هست؟
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
subscribe to the belief that: معتقد به این باور که . . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
appeal: درخواست درخواست تجدید نظر کردن در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سر کوفتن: Butt the head
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's not be coming to a child: این حرفا به بچه نیومده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you got it backwards: برعکس فهمیدی اشتباه فهمیدی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deadest shot: شکلیک کننده ماهر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay the bill for it: تاوان چیزی را پرداخت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's not for me to say: من حق ندارم که بگم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on a hunch: بر پایه ی حدس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i didn't strike him: او به ذهنم نرسید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get one going: عصبانی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مظلومان: The oppressed
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
undelectable: بیمزه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غذا کشیدن: Dish out
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come up: آمدن ، جلو آمدن ، پیش آمدن ، ظاهر ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have no case: هیچ جایی نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this would not do: غیر قابل قبول است نارضایت بخش است
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a matter of day: در ظرف چند روز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slicked up: شیک ، تر و تمیز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بهداشتی: Sanitary
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غیر بهداشتی: unsanitary
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سرایدار: janitor
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull a joke: شوخی کردن، سر به سر گذاشتن ( معمولا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stump one's toe: انگشت پا را به جایی کوبیدن Stub on ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stub one's toe: انگشت پا را به جایی کوبیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خاردار: Prickly
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته ی تلفن: Reciever
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گلدوزی روی لباس: Smocking
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در صف راه رفتن: File
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مسکوت نگه داشتن: hush up
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blunt: زمخت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
switchblade knife: چاقوی تاشو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چاقوی تاشو: Switchblade knife
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
craw: به ترکی : چیلیک دان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
attest to: گوهی بر . . . بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
equate to: برابر بودن با
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
متناسب با: Proportional to
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
من یک صفر جلوترم از: I have one up on sb
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
venture: رفتن ، ماجراجویی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
یک هفته در میان: Every other week
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کوتاه کردن ناخن: Trim the nail
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برق انداختن: Buff
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
over pious: متظاهر ، متظاهرانه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صاف کردن سینه: expectoration
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قرص اسهال اور: Laxative pill
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در اوج: At the height
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رای گیری کردن: Elect
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نشان نظامی: Military marking
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لذت دادن: Gratify
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پشگل: Dung
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn on someone: خشمگین شدن نسبت به کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غایبی: in absentia
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
detain: بازداشت کردن معطل کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
enclosed: محصور
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
confines: مرزها، محدودیت ها
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take leave: مرخصی گرفتن مرخص شدن خداحافظی کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gainsayer: آدم مخالفت کننده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
وقت خریدن: Play for time
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unendurable: غیرقابل تحمل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غیر متحرک: sedentary
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تغییر قیافه دادن: masquerade
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in seed form: به شکل دانه به صورت نهفته
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry one's projection: فرافکنی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرافکنی کردن: carry one's projection
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do service: خدمت کردن لطف کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plagued: به ستوه آمده به تنگ آمده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
plagued: به ستوه آمده به تنگ آمده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رنجیدگی: Vexation
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گاز بخار: Fume
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
یه خورده بعد از: Not long after. . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جعل جعلی جعل کردن: Counterfeit
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take over command: فرماندهی را به عهده گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
skittle alley: مسیر بازی بولینگ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
weigh anchor: کشیدن لنگر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کشیدن لنگر: weigh anchor
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wage the war: جنگ به پا کردن جنگ به راه انداختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the air: هواخوری کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drone: پهپاد هواپیمای بی سرنشین
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ساده بی پیرایش: Unadorned
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیرکشنده: Shooting
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
لحظه ی سرنوشت ساز: decisive moment
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
لحظه ی حساس: decisive moment
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay claim to: ادعا کنی که یه چی مال توعه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بدتر کردن: exacerbate Deteriorate compound
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
river campaign: زمین مسطح کنار رودخانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
initiative: طرح جدید پیش قدمی ، پیش قدم بودن n
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شاخ و برگ دراوردن: proliferate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دو پهلو: equivocal
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور کردن شانس بد یا بدیمنی: Conjure away bad luck
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vision: نگرش، دیدگاه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نحس شوم: Unlucky
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the evidence of: پذیرفتنِ. . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حمله ی سرگیجه ای: Dizzy spell
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تیر سقف یا ساختمان: Beam
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pressed for compassion: نیازمند همدردی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blow away: وزیدن و با خود بردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flash: بارقه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قهقهه زنان: Uproarious
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نان به نرخ روز خور: Opportunist
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make call for order: درخواست بکنی که نظم رو رعایت کنن ، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take up the thread: ادامه دادن حرف موضوع را از سر گرفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زود گذر ناپایدار: Ephemeral
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gibe: حرف مسخره آمیز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
متحد شدن با کسی علیه کسی: Form alliance with sb against sb
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
characteristic: مختص خود ، ویژه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muddied up: گل آلود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تقدیس کردن: sanctify
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
وسوسه جنسی: Temptation
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نوک نوک زدن: Peck
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تقصیر توعه: The fault is yours
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
هسته میوه: Fruit stone
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
برداشت سطحی: conjecture
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بین خودمون بمونه: Just between us
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دچار هاری: Rabid
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاسوسی کردن: Snoop
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوران سخت: siege
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نابرازنده: Unworthy
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سایبان: awning
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have no bearing on: ربط نداشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رنگ های شاد: Festive colors
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cane and mud: کاه گل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تقسیم بندی کردن: Allocate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم زبان: diatribe
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اختلاس کردن: misappropriate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جگرسوز: Heart - rending
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sustained: مستمر پیوسته دارای قوت قلب امیدوار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the care of: تحت نظرِ . . . تحت مراقبت ِ. . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
براق کردن: Buff
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پاشیدن مایعات: Sprinkle Strew
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
render visible: مرئی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از روی ادب: Out of courtesy
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fair hand: خوش خط
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i lost my footing: افتادم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
putrefying: بدبو ، کثیف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قرص ارام بخش: Tranquilizing pill
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اختلاف را کنار گذاستن: Settle the differences
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one's own account: تنهایی سر خود برای خود On my own ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set one on the path: کسی را در مسیری قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پا گذاشتن در: Set foot in
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one's favor: به طرفداری از یکی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
abusive: سوء استفاده گرانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
متبرک کردن: sanctify
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ضرب زدن: Keep time
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سیخ شدن مو: Bristle
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unrenounceable: غیرقابل چشم پوشی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درنظر گرفته شده: Meant
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به فراموشی سپردن: Relegate to oblivion
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
به فراموشی سپردن: Relegate to oblivion
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay within reach: در دسترس ماندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
far fetched: غیر محتمل بعید غیر معقول
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باختن شرط: Concede the bet
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نصف: By half
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold at: صادق بودن مثال : the laws of scien ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پخش و پلا کردن: dissipate
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by descent: نژادی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deviousness: انحراف . فریب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محض احتیاط: To be on the safe side
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رک و راست: Level with me با من روراست باش ، ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no skin off my nose: It doesn't bother me
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بدون فکر کاری کردن یا حرفی زدن: Shoot from the hip
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوار و بارفروشی: convenience store Grocery store
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شیشه پاک کن ماشین: wiper blade
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بستن مو: Fasten hair
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مارک مورد علاقه: Brand of choice
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عزم را جزم کردن: Summon one's resolve
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تحلیل بردن: whittle away
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از پس کاری برامدن: Pull off
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بجید: deft زبر و زرنگ البته بجید به ترکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کسی را به اشتباه انداختن: Trip sb up
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حیطه ی کاری: Line of work
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سلامتی بخش: Wholesome
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دهن لق: Loose - lipped
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put one off his guard: کسی را سورپرایز کردن ، غافلگیر کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put one off his guard: کسی را سورپرایز کردن ، غافلگیر کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اواز خواندن با صدای بلند: Belt out
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کلاس فوق برنامه: extracurricular class extracurricul ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ولش کن بره: Look past
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیاده روی کردن: Take a walk
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
creeps: چندش
١ سال پیش