نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قبل ظهر: midmorning
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
منحرف شدن از: Make a Detour from
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
او بود که اولین بار: It was who first. . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بجا: Apt
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خوشنام: Well regarded
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گنده گوزانه: high flown
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تیزی چنگال: Prong
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برگردیم سر حرفی که میزدم: Let's return to my thread
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
وقتشه: It's high time
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the grounds that: به این دلیل که . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
هیجان زده کردن: excite
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در حدی نیستی که: You are Not well placed to . . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اون در حدی هست که: He is well placed to . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see to the matter: به موضوع رسیدگی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
شروع شدن مه: Set in مثال A mist started to set ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مرهون: مدیون
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bound in: محصور شده ، احاطه شده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
لایه ی نازک: Wisp
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به قیمت: at cost to At the cost of
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
postmark: مهر پستی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مهر پستی: postmark
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the long and the short of it: تمام اون چیزی که میشه گفت تمام اون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well contented: راضی، خوشنود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see someone through: کمک کردن و حمایت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اخرش: In the long run
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to someone’s credit: عبارتی که وقتی میخوایم رفتار کسی رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be shown: سر رسیدن آشکار شدن پدیدار شدن نش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تعارف کردن و رودربایستی داشتن: stand on ceremony
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at cross purposes: If two or more people are at cross ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
called for: مورد نیاز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خوش شانسی: Good fortune خوش شانسی Fortunate خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مصاحبت کردن: associate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مصاحبت کردن: associate
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rotten bit of luck: بدشانسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be rung for: صدا زده شده فراخوانده شده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رد گم کنی: red herring
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
رد گم کنی: red herring
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see something for wat it is: بفهمی قضیه از چه قراره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گسترده شدن: Streak گسترده شدن بر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
محبوب: well loved
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حق رای: suffrage
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اینجور چیزها: suchlike
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
اینجور چیزها: suchlike
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ineffectuality: غیرموثر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be of any worth to sth sb: ارزشی برای چیزی یا کسی قائل شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be of any worth to sth sb: ارزشی برای چیزی یا کسی قائل شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تخم مرغ محلی: Farm egg
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به نفع کسی بودن: do someone good
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bore someone silly: کسی را خیلی خسته کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work someone up over sth: کسی را در باره ی چیزی تحریک کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come out somewhere: سر در آوردن از جایی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i suspect: I suppose
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ترسم از بین رفت: My fear were laid to rest
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
استارت ماشین: Ignition
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از هم جدا شدیم: We took leave of each other
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
وقت نامناسب: Inconvenient a time
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
یادم رفت: it slipped my mind
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مشکلی هست: ?Is something the matter
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قول میدم: You have my word
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tricky: سخت ، مشکل حساس حلیه گر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
care for: مراقبت کردن اهمیت دادن دوست داشتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
من در جایگاهی نیستم که: it is not my place to
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بازیچه: Pawn
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
manipulate: دستکاری کردن و سوء استفاده کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور زدن مانع: Bypass
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
راه فرعی: Bypass
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه اسفالت نشده: unpaved road Back road
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uplifted: دارای روحیه ی بالا ، خوشحال
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مچ نشده: ill matched
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
برگرداندن زمان: Turning back the clock
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
منفعت داشتن: Do good
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flush of youth: اوج جوانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flush of youth: اوج جوانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درختستان: Stand
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جلزوولز کردن: sizzle
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دریچه ی کولر اتومبیل: vent
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در عقب کامیون و وانت و: Tailgate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فروکردن: Jam stick
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پرینت گردش حساب: bank statement
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کم کم از بین رفتن: wear off
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
توجه کردن به: take note of
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
افتاب زمخت کرده: Sun - roughed
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شکاف دار: Chapped
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عمل کردن بر اساس: act upon
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slighted: تحقیرشده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پرزدار: downy
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تهیه ی مایحتاج: Run errands
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تند تند زدن قلب: One's heart race
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
صداش گرفت: Her voice caught
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
against all reason: با وجود اینکه غیر منطقی به نظر میاد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مدفوع پرنده: Droppings
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نفسم بالا نمیاد: I lost my breath
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کف دهان: froth
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درب و داغون: Wrecked
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با اختلاف زیاد: Far and away
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
متحول کننده: transformative
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مکعب علف خشک: Bale
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در رفتگی لباس: Snag
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull someone in: گرفتن دستگیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در صف ایستادن: Wait in line
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unmanicured: نامرتب ( در مورد باغچه استفاده شده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اسفالت شده: Paved
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دربست: Charter
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ارثی است: It runs in my family
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط داخلی تلفن: Extension
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه غیر مستقیم: roundabout way
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شربت سرفه یا شربت سینه: cough syrup
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بدون امادگی: off guard
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بدون امادگی قبلی: off guard
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
غیر قرینه: lopsided
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
با مگس کش زدن: Swat
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کلید برق: Light switch
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جاده ٔ خاکی: dirt road
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be of comfort: راحت بودن ، احساس راحتی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خواب رفته: Numb
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دریغ نشده: unreserved
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نمیدونم چی بگم: I am lost for words
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چیزی به ذهنم نمیاد: I am lost for words
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بیخیال کسی شدن: Be over sb
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بیخیال کسی شدن: Be over sb
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بو شو نمیفهمی: ?Don't you smell it
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نصب کردن علامت: Post a sign
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کله غازی: Teal
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نبض زدن: throb
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خوشه چینی کردن: glean
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ان اوایل: Early on
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کوتاه و پهن: stocky
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
براورده کردن: Make true
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make true: برآورده کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who gets to go: کی جرات کرده اینکارو بکنه؟
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سرحال اوردن: Perk up
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سرحال اوردن: Perk up
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سرحال امدن: Perk up
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
frizz: موی فر خورده، فر کردن مو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frizz: موی فر خورده، فر کردن مو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
لپ پریده کردن یا شدن: Chip
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سرد ومرطوب: clammy
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چرب و لیز: Slick
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دریچه ی بخاری: Heating vent
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چوب سقف: rafter
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bullet shell: پوکه ی گلوله
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پوکه ی گلوله: Bullet shell
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گوشی تلفن: Receiver
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strained laughter: خنده ی مصنوعی، خنده ی زورکی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sb through sth: چیزی باعث بشه تا کسی دوره ی سختی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
infatuation: هوس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فهماندن به کسی: Get through to sb
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تو باغ نبودن: Be out of the loop
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خم شدنی: pliable
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put on a movie: یه فیلم بزاری پخش بشه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خارش اور: Scratchy
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ملکه ی ذهن کردن: inculcate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
برشمردن: enumerate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
بودار: scented
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مو خرگوشی: Pigtail
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مو خرگوشی: Pigtail
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جای بحث نیست: That's not up for debate.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تراشه ی مداد: Pencil shaving
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کش مو: Hair tie
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چسب نواری برق: Duct tape
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پاره پوره: tattered
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جزوه: pamphlet
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
لوازم ماهیگیری: Fishing tackle
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
walk sb out: کسی را بدرقه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخیل کردن: implicate
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مقدس کردن: sanctify
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قلبم تندتندمیزنه: I feel my heart race
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن به چیزی: Bump sth
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قربان صدقه کسی رفتن: Proclaim devotion
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
barred rock: یه نوع مرغ راه راه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گوشت خشک شده: jerky
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fit: تناسب n متناسب adj
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فرق مو: فرق وسط a center parting فرق کنار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
امتحانی: tentative
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عشق دو طرفه: requited love
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ماده شوینده: detergent
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مایع شوینده: detergent
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بازرسی بدنی کردن: Pat down
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه زیگزاگی: switchback
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تزئینات: Trim
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اینده نگر بودن: Think far ahead
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raw throat: گلوی دردناک و سوزدار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کثیف کردن: soil
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نفوذ کردن مایعات: Soak
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cradle: معنی" بغل کردن" هم می دهد.
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باریکه چوب: splinter
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به صورت کامل: In full
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیش رو قرار دادن: present with
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ناهماهنگی: dissonance
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
decipherable: قابل رمزگشایی قابل فهمیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گیره ی لباس: clothespin
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
قطعات شکسته: Shatters
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ابروریزی کردن: scandalize
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زور کردن: Press
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
متلک گونه: Snide
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از قبل فکر شده: aforethought
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر پایه ی اعتماد: Trusting
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کف پوش لاستیکی: linoleum
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ظرف بیرون بر: Take - out container
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حساب بانکی ایجاد کردن: Set up a bank account
١ سال پیش