عاطفه موسوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از هم باز کردن: break off

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معلولیت: handicap

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخوای نخوای: willy nilly

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گروگان گرفتن: Take /hold hostage

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترافیک شدیده: Traffic is jammed

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تمام شدن مه: Lift

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هرت کشیدن: slurp

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will power: اراده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماده ی غذایی: nutrient

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شربت طبی: Syrup

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فروشنده دوره گرد: Itinerant peddler

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریشه زدن: Put out roots

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیبیلو: mustachioed

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیبیل دار: mustachioed

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرش عضله: Twitching

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بچه شیطون: imp

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاموا: Yarn

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوسته بیرونی: rind

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوسته خارجی: rind

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معلق زدن: somersault

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود را خیس کردن: Piss oneself

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر کف: frothy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کشیک دادن: stand guard

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سینی بزرگ: platter

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو مد: In fashion

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رو ظاهر: at face value

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا پرانتزی: bow legged

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوست خام: pelt

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساییدن پوست: chafe

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساییدگی پوست: Chafing

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دور شکم: Girth

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچ و تاب خورنده: winding

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هر چقدر که: However much

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هرچقدر هم که: However much

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیره ی مو: Hair - clip

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دلخواه خود: Of its own accord

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طرف کسی بودن: Be on one's side

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدخط نوشتن: scrawl Scribble

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقت داره تموم میشه: Time is running out

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detective agency: آژانس کارآگاهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نطفه بستن: conceive

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw one off track: منحرف کردن کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنگ پریدگی: pallor

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چه بدتر: so much the worse

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فایده نداره: It does no good

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طرز برخورد: attitude

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طبق گفته ها: by all accounts

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میگن که: by all accounts

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عشوه کردن به کسی: Come on to sb

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جعل کردن هویت: impersonate

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for want of use: به دلیل عدم استفاده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صندلی چرخان: swivel chair

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پلاسیدن: wilt

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساندویچی: luncheonette

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خط خطی کردن: doodle

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از این به بعد: henceforth

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیز لازم: requisite

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رشته ی افکارم پاره شد: I lost track of my thoughts

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یادم رفت چی میخواستم بگم: I lost track of my thoughts

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چوب خط: tally

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر زمینی: unearthly

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با تمام قدرت: At full force

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مودبانه: suavely

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیچ امیدی بهش نیست: It's beyond hope He's beyond hope

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به صف شدن: Queue Queue up Queue your stand i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم شدن جمعیت: thin out

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم شدن ترافیک: thin out

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم پاستوریزه: vanilla

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم بدبخت بیچاره: down and out

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادم ولگرد: idle wanderer

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زباله گردی کردن: scavenge

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منتظر فرصت مناسب بودن: bide one's time

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم کردن سرعت: decelerate

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیاد کردن سرعت: accelerate

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no substance: If you say that something has no su ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو استینم: Up my sleeve

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گل گفتی: Well put

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ببینیم چی میشه: That remains to be seen

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblige: 1. مجبور کردن 2. خشنود کردن، کمک ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لب پر شده: chipped

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لب پریده: chipped

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیلی محرمانه: top secret

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه بیشتر نه کمتر: Neither more nor less

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنگ در: Doorbell Buzzer

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poised: ثابت و آماده به کار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنظیم کردن چک: make out

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it past sb: بعید دانستن از کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بعید دانستن: Put it past sb

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کف مالی کردن: lather

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به هم خوردن دندان ها در اثر ترس: chatter

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به هم خوردن دندان: chatter

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرمز مایل به نارنجی: vermillion

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیست موجودی را تهیه کردن: Take stock

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیم توری: Wire mesh

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برای خالی نماندن عریضه: for the sake of argument

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتابی نشدن: lie low

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخ و برگ در داستان و: flourishes

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیر و گور: Kink

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

divagation: پرسه زنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دعوای کوچک: tiff

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the last: تا آخر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to one’s credit: عبارتی که وقتی میخوایم رفتار کسی رو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turn an idea over: فکر کردن در مورد یک ایده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با وجود همه ی اینها: For all that

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep up one's end of the bargain: به قول خود عمل کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do one in: کشتن کسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

press home one's advantage: استفاده از یک مزیت استفاده از فرصت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر جای خود گذاشتن: Put away

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in all events: در هر صورت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرف دو پهلو زنی: Doubletalk

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاوان سنگین: hell to pay

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

book passage on ship: رزرو سفر با کشتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی اسانسور: Walk - up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدفوع انسان: Human waste

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چفت در: Bolt

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عذر خود را خواستن: Beg off

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نتیجه ی فرعی: corollary

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چشم زدن: jinx

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold back from sb: عقب کشیدن خود از کسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایان دادن جر و بحث یا دعوا: Cut through quarrel

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نسنجیده گفتن: blurt out

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escape sb: به یاد نیاوردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکایت رسمی کردن: Sue

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناحیه ی ورود ممنوع: off limits

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دور اندیشی کردن: think ahead

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رفتار نمایشی: charade

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمایش مجدد فیلم: Rerun

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پخش مجدد: Rerun

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make an evening of it: اختصاص دادن غروب و شب به آن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاتی پاتی: Haphazard ( adj ) haphazardly ( ad ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make crack: جوک گفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهت مدیونم: I'm in your debt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهت مدیونم: I'm in your debt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inkle: نوار پارچه ای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring oneself to do sth: متقاعد کردن خود به انجام کاری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دست تولید: in the works

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get in a pinch: به مخمصه افتادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حس ششم: gut feeling

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عوام فهم: exoteric

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرعه کشی شد: The lot was cast

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear down upon: نزدیک شدن به فشار آوردن بر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسابقه ی طناب کشی: tug of war

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاک شدگی: erasure

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استارت زدن: Start up

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

محبوب دلها: heartthrob

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیش از اندازه دوست داشتن: Dote on sb

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give an opportunity: شانس پیروزی دادن شانس دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقدار زیاد: Liberal dose

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوس ابدار کردن: Smack

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوس ابدار کردن: Smack

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رئیس پوشالی: figurehead

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رئیس بی نفوذ: figurehead

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عهد کردن: Take vow Take the vow

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

utility man: به همچین آدمی میگن ( آچار فرانسه )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهنتو ببند: button it

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baiting: اذیت کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretch pants: شلوار چسبناک و کشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دلیل نبود: For want of

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرطوب و سرد: dank

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر کیف: intoxicated

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متلک متلک گفتن: taunt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگ فرش شده: cobbled

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صف بستن یا صف کشیدن: Line up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طول دادن: drag out

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be swarming with: پر از پر بودن از پر شدن از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوزش معده: heartburn

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a wax: عصبانی خشمگین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhetoric: متقاعد سازی حرف های متقاعد کننده ف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کف روی غذا: scum

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look sharp: حواستو جمع کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیز کردن: whet

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ظرف سس خوری: Sauceboat

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feck: گاهی معنای دزدیدن میده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسپندسوز: censer

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کندن پوست اطراف ناخن: Pare

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into a wax: عصبانی شدن . خشمگین شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سطح بالا: high up

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منطقه ی ورود ممنوع: off limits

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوک زبونمه: It's on the tip of my tongue

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریسه تزئینی: tinsel

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش اگاهی: foreknowledge

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ginger nut: یه نوع کوکی یه نوع شیرینی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be cast for: انتخاب شده برای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بینی عقابی: Hooked nose

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلو زدن: outstrip

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوزناک: raw

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در خواست معافیت کردن: beg off

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laneway: کوچه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نایلون فریزر: Wicket bag

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حالت چطوره: ?How’s everything ?How’s it going ? ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قسم می خورم: I swear by god

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بندکشی: elastic band

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شبیه کسی بودن: Have a look of sb

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه پخته: Underdone

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روشن کردن شمع: light up the candle

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روشن شدن لامپ: Light up مثال The lamp lighted up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جمع و تفریق: Sum and cut

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر و صدا نکن: Don't make racket

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شخص غیر متخصص: layman

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگی معمولی: workaday life

١٠ ماه پیش

مدال‌های عاطفه موسوی