عاطفه موسوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رئیس بی نفوذ: figurehead

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عهد کردن: Take vow Take the vow

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

utility man: به همچین آدمی میگن ( آچار فرانسه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهنتو ببند: button it

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

baiting: اذیت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretch pants: شلوار چسبناک و کشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دلیل نبود: For want of

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرطوب و سرد: dank

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر کیف: intoxicated

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متلک متلک گفتن: taunt

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگ فرش شده: cobbled

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صف بستن یا صف کشیدن: Line up

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طول دادن: drag out

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be swarming with: پر از پر بودن از پر شدن از

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوزش معده: heartburn

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a wax: عصبانی خشمگین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhetoric: متقاعد سازی حرف های متقاعد کننده ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کف روی غذا: scum

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look sharp: حواستو جمع کن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیز کردن: whet

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ظرف سس خوری: Sauceboat

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feck: گاهی معنای دزدیدن میده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسپندسوز: censer

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کندن پوست اطراف ناخن: Pare

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into a wax: عصبانی شدن . خشمگین شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سطح بالا: high up

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منطقه ی ورود ممنوع: off limits

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوک زبونمه: It's on the tip of my tongue

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریسه تزئینی: tinsel

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش اگاهی: foreknowledge

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ginger nut: یه نوع کوکی یه نوع شیرینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be cast for: انتخاب شده برای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بینی عقابی: Hooked nose

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلو زدن: outstrip

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوزناک: raw

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در خواست معافیت کردن: beg off

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laneway: کوچه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نایلون فریزر: Wicket bag

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حالت چطوره: ?How’s everything ?How’s it going ? ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قسم می خورم: I swear by god

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بندکشی: elastic band

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شبیه کسی بودن: Have a look of sb

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه پخته: Underdone

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روشن کردن شمع: light up the candle

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روشن شدن لامپ: Light up مثال The lamp lighted up

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جمع و تفریق: Sum and cut

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر و صدا نکن: Don't make racket

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شخص غیر متخصص: layman

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگی معمولی: workaday life

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم اشتها: With surly appetite

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chainless: بی عیب و نقص نا محدود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقت مقرر: fullness of time

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرغدانی: coop

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانه ی مرغ: coop

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باران قطع شد: The rain drew off The rain stopped

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سایبان: Canopy

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bide: ماندن صبر کردن نگه داشتن . to bi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bide: ماندن صبر کردن نگه داشتن . to bi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خویشتن داری کردن: refrain

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از قبل اخطار دادن: forewarn

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از قبل هشدار دادن: forewarn

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخته سبزی پاک کنی: knife board

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foxpapered: دارای برگه های قهوه ای و کهنه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wilfulness: مشتاق بودن n

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاندید شدن: run for

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاطی پاتی: tangled up

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیر کرده: tangled up

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حالت کشباف: stretch

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشی: stretchحالت کشی ( مثلا در لباس )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پارچه کشی: Spandex: اسپندکس Lycra : لاکرا Elas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارچه کشی: Spandex: اسپندکس Lycra : لاکرا Elas ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محو کردن: efface

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsustaining: ناپایدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارام رونده: sluggish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صف بستن: Queue up File

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریشه دوانده: deep rooted

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس کشی: Spandex

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هسته: Pit

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختلاس گر: looter

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اختلاس کننده: looter

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختلاس کننده: looter

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطرح کردن: Put it forward

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بژ: beige

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم فروشی کردن: Snitch

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادم فروش: Snitch ( n )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از تو بعیده: It's unlike you

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از تو بعیده: It's unlike you

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خواباندن در چیزی: Marinate

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیست: Speedway

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرد متهم: The accused

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشکک زانو: kneecap

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثار هنرمندان: Artworks

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عمل کردن به قول: Keep the promise Fulfill the promi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عمل کردن به قول: Keep the promise Fulfill the promi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در حال افول: On the wane

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لوله ی فاضلاب: sewer pipe

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر زدن به کسی: Drop by Drop in on sb

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boghole: باتلاق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غرق در اب شدن: waterlog

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر از اب شدن: waterlog

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقت کمه: Be short of time

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چندشنبه: What day of the week?

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قابل بیان: Expressable Utterable

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگ فرش: flagstone

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر از گرد و خاک: Dusty

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قهر بودن: Not be on speaking terms

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قهر کردن: Not be on speaking terms with sb با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murk: تاریکی ، تیرگی n

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کله ش داغه: He is hot headed

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخ و برگ: leafage

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افراط کار: Extravagant

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میانبر زدن: cut across

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impactive: تاثیرگذاشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نخ کش شدن: There is a run in it

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکورد جدید زدن: Set a new record

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالا کشیدن دماغ: sniffle

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراموش نشدنی: haunting

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دچار عذاب وجدان: conscience stricken

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیز مچاله: Wad

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی محلی کردن: snub

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلال دندان: toothpick

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوب اب: Street gutter

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خود اختصاص دادن: dominate

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واکس: shoe polish

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جو پرک: oat

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twin six: دو تا شیش ( در تاس )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand scale: مقیاس بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

routed out: شکست خورده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در فکر: abstracted

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلیط چی ترن و اتوبوس: conductor

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wheel off: راه افتادن ( مثلا با دوچرخه )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطع شدن و وصل شدن: Go off and on

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rumania: رومانی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های عاطفه موسوی