عاطفه موسوی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم اشتها: With surly appetite

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chainless: بی عیب و نقص نا محدود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقت مقرر: fullness of time

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرغدانی: coop

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانه ی مرغ: coop

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باران قطع شد: The rain drew off The rain stopped

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سایبان: Canopy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bide: ماندن صبر کردن نگه داشتن . to bi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bide: ماندن صبر کردن نگه داشتن . to bi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خویشتن داری کردن: refrain

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از قبل اخطار دادن: forewarn

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از قبل هشدار دادن: forewarn

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخته سبزی پاک کنی: knife board

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foxpapered: دارای برگه های قهوه ای و کهنه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wilfulness: مشتاق بودن n

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاندید شدن: run for

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاطی پاتی: tangled up

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیر کرده: tangled up

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حالت کشباف: stretch

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشی: stretchحالت کشی ( مثلا در لباس )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پارچه کشی: Spandex: اسپندکس Lycra : لاکرا Elas ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارچه کشی: Spandex: اسپندکس Lycra : لاکرا Elas ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محو کردن: efface

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unsustaining: ناپایدار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارام رونده: sluggish

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صف بستن: Queue up File

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریشه دوانده: deep rooted

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لباس کشی: Spandex

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هسته: Pit

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختلاس گر: looter

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اختلاس کننده: looter

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختلاس کننده: looter

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مطرح کردن: Put it forward

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بژ: beige

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم فروشی کردن: Snitch

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادم فروش: Snitch ( n )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از تو بعیده: It's unlike you

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از تو بعیده: It's unlike you

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خواباندن در چیزی: Marinate

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیست: Speedway

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرد متهم: The accused

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشکک زانو: kneecap

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثار هنرمندان: Artworks

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عمل کردن به قول: Keep the promise Fulfill the promi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عمل کردن به قول: Keep the promise Fulfill the promi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در حال افول: On the wane

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لوله ی فاضلاب: sewer pipe

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر زدن به کسی: Drop by Drop in on sb

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boghole: باتلاق

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غرق در اب شدن: waterlog

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر از اب شدن: waterlog

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقت کمه: Be short of time

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چندشنبه: What day of the week?

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قابل بیان: Expressable Utterable

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنگ فرش: flagstone

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر از گرد و خاک: Dusty

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قهر بودن: Not be on speaking terms

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قهر کردن: Not be on speaking terms with sb با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murk: تاریکی ، تیرگی n

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کله ش داغه: He is hot headed

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخ و برگ: leafage

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افراط کار: Extravagant

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میانبر زدن: cut across

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impactive: تاثیرگذاشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نخ کش شدن: There is a run in it

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکورد جدید زدن: Set a new record

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالا کشیدن دماغ: sniffle

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراموش نشدنی: haunting

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دچار عذاب وجدان: conscience stricken

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیز مچاله: Wad

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی محلی کردن: snub

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلال دندان: toothpick

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوب اب: Street gutter

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خود اختصاص دادن: dominate

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واکس: shoe polish

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جو پرک: oat

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twin six: دو تا شیش ( در تاس )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grand scale: مقیاس بزرگ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

routed out: شکست خورده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در فکر: abstracted

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلیط چی ترن و اتوبوس: conductor

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wheel off: راه افتادن ( مثلا با دوچرخه )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطع شدن و وصل شدن: Go off and on

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rumania: رومانی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

مدال‌های عاطفه موسوی