نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
من دراز کشیدم: I've stretched out
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مهمان نواز: Hospitable Accommodating
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
مهمان نواز: Hospitable Accommodating
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sanatorium: مرکز توانبخشی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ساعت هشدار: Alarm clock
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
حواس پرت: Distracted
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عصیانگری: Rebellion
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
casement: پنجره ی لولا دار که باز و بسته می ش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay in your land: سر جات بشین و تو کار بقیه دخالت نکن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ور رفتن با چیزی: Fiddle
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
screw up: گند زدن معنای تحت اللفظی : بستن پی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
matchless: بی همتا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
یشمی: Jade green
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
وقف کردن: bequeath
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
foredoomed: محکوم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plume: انبوه دود که به بالا میره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disgrace: بدنام کردن. بی آبرو کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چیزی داره تموم میشه: Sth is running short
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
solicitude: نگرانی و اهمیت دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rock the boat: دردسر درست کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
burn one: پل های پشت سر را خراب کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
heath: خلنگ خلنگ زار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
electioneering: فعالیت انتخاباتی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جلو جلو: Beforehand
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snub: بی محلی کردن بی محلی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
از سر باز کردن: Shake off
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تسلیت گفتن: Condole
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درخواست اثبات ادعا: Call one's bluff
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sniffish: افاده ای
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جر و بحث کردن: Squabble
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نخ: Thread
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
snip off: پاره کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ولادت: nativity
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در سر پروردن: Entertain
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به راه راست هدایت کردن: Reclaim
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خدا کنه: With any luck
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
انشالله که: With any luck
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laddered: در رفته ( جوراب )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ پهن: Snub nose
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the bum: بی هدف پرسه زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by fits and starts: با وقفه و شروع زیاد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ingenue: دختر معصوم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
وانمود کردن: Let on
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unglazed: مات
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گرم کردن: Heat up
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
razzle: Go on the razzle بیرون رفتن و خوش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
leave in the lurch: رها کردن در شرایط سخت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blowsy: چاق و نامرتب ( زن )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مسافرخانه: Lodging house
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
محتویات دماغ: Nasal mucus Snot
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lettre de cachet: حکم جلب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
astrakhan: یه نوع خز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ensemble: مجموعه . گروه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get one down: ناراحت کردن دلسرد کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bradawl: تو ترکی بهش میگن "بیز"
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bradawl: تو ترکی بهش میگن "بیز"
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mingy: خسیس
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
susceptible: تاثیرپذیر. مستعد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
گروه سرود: Choir Chorus
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a chip on shoulder: کینه به دل داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هر جور راحتی: Please yourself
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
perisher: فرد نفرت انگیز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
apply to: مراجعه کردن به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فرار از خانه: Elopement
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
knock on the head: در نطفه خفه کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knock on the head: در نطفه خفه کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
portfolio: پوشه ی کار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سود خالص: Clear profit
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
olla podrida: یخ نوع خورشت پر ادویه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قیمت تقریبی: ballpark figure
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get someone to do something: ترغیب کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lie through one: آشکارا دروغ گفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دورخیز کردن: Take a run up
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it didn: صحیح نبود ،
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ورای تحمل: Past bearing
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
congenial: مطابق سلیقه ، مطبوع ، دوست داشتنی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bleak: سوز دار دلگیر، غم افزا سرد و ناخوشا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فراتر رفتن از: Transcend
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرق گذاشتن نسبت به: Discriminate against
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
street gangs: اراذل و اوباش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drift away: دور شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come home to sth: فهمیدن چیزی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
handedness: راست دست یا چپ دست بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
only if: تنها در صورتی که
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reasoned: معقول
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make money off of: پول در آوردن از
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
audibly: به صورتی که قابل شنیدن باشه بلند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چرخ کردن: Grind up
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
beneficence: فواید
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
corpora: مجموعه ای از متون جمع آوری شده برای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take refuge in: پناه بردن به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hearsay: شنیده ها
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
interlocutor: گفت و شنود کننده طرفین صحبت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concerns: موارد مرتبط
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
urged: ملزم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ensure: اطمینان حاصل کردن مطمئن شدن Make ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
شاهکار: Feat
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
شاهکار: Feat
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پیچوندن: Ditch sb پیچوندن کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
پیچوندن: پیچوندن یه مکان مثل مدرسه Play tru ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
negator: منفی کننده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strand: زیرمجموعه Subset Subcategory
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
demographic: مربوط به مشخصات فردی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
prosodic: Prosodic features ویژگی هایی مثل p ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prosodic: Prosodic features ویژگی هایی مثل p ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intuition: درک مستقیم بدون تعقل یا یادگیری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سبکی: Ease
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سبکی: Ease
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feed through: رسیدن به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
feed through: رسیدن به
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry over: انتقال یافتن انتقال دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
logistics: آماده سازی عملی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rise: Rise فعل ناگذر به معنای: بالا آم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prototypical: نمونه رایج
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
arithmetic: حساب . حسابی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
resident domain: ماهر در آن زمینه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
resident domain: ماهر در آن زمینه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نقطه ی عطف: Turning point
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
نقطه ی عطف: Turning point
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put forward: اول مطرح کردن . مثلا یه حرفی میخوا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حجم مطالب زیاده: There's a vast quantity of informat ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
حجم مطالب زیاده: There's a vast quantity of informat ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
landmark: چیز برجسته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
particulars: جزئیات
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
تمیز کردن: Purge
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bliss: خوشبختی، خوشحالی، سعادت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mortification: شرمنده کردن . تحقیر کردن . n
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
honest mistake: اشتباه سهوی . اشتباه غیر عمدی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tell sb on sb: چغلی کسی را به کسی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suggest: گفتن بیان کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
abidance: سکنی گزیدن ( n ) تسلیم رضا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دچار تهوع: Nauseated
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good grace: لطف
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
whittle away: کندن و بردن .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
find a way around sth: راهی برای چیزی پیدا کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
superimpose: تحمیل کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
meister: استاد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sit a spell: نشستن و صحبت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sit a spell: نشستن و صحبت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
camel kick: لگد محکم و سریع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slushy: آبکی ( معمولا برف و گِل و . . . )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slosh: پاشیدن ( آب و . . ) شالاپ شولوپ کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
morphodite: hermaphrodite
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sinking spell: حملات ناخوشی حملات ناشی از بیماری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
running a still: قاچاق کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uncompromising: بی چون و چرا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صاف کردن مو: Slick Slick back
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone hell: روزگار کسی را سیاه کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
red hot minute: دقایق جهنمی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fool with someone: سر به سر کسی گذاشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
remorseful: دارای عذاب وجدان
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raving mad: دیوانه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bout: مبارزه، کشمکش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تزئین کردن: Bedeck ornament
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تاپ زنانه: Camisole
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
antagonize: دشمن کردن . مخالفت کردن عصبانی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دعوای لفظی: Altercation
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوش یمن بودن: Bode well
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brick hard clay: آجر سفالی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
asafoetida: صمغی با بوی سیر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
از قبل: From way back
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unlighted: خاموش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
line for line: خط به خط
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
تجاوز کردن: Rape
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
حوصله سر بر: Tedious
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
سبک: flighty ( از لحاظ رفتار )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have another thing coming: کور خوندن ( وقتی جمله به دوم شخص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
invoke the rule: اعمال قانون
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اعمال قانون: Invoke the rule
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرصت کاری را پیدا کردن: Get around to
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shinny: : to move oneself up or down someth ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
any more than an effort was required: همانطور که هیچ تلاشی لازم نبود . . ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rattle around: زندگی در اتاق یا خانه ای بزرگ تلق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plead justification: توجیه کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flash on: روشن کردن روشن شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn over: زیر و رو شدن ، زیر و رو کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اشتها نداشتن: One's appetite is delicate
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hitching rail: حصار مانع
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
concession: ارفاق، تخفیف، امتیاز حق استفاده ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slop jar: ظرفی که برای ادرار کردن استفاده می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خاشاکی که با ان اتش بیافروزند: Kindling
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
on one's feet: سرپا ، ایستاده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lean across: خم شدن به سوی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اوردن سر خودکار: Unclip
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run off: فرار کردن فراری دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جلو زدن فیلم: Fast forward
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
عقب زدن فیلم: Rewind
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the proof is in the pudding: نتیجه ی خوب کاری خودش گواهه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb the back of one's hand: تحقیر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the heat got to you: گرمازده شدی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thin hided: حساس
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
settle one's stomach: آرام کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i caught myself: جلوی خودمو گرفتم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the hell with them: گور باباشون
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
right enough: Definitely
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
integrity: یکپارچگی و درستی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sb to do sth: Get sb to do sth ترغیب کردن کسی Ge ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get sb to do sth: Get sb to do sth ترغیب کردن کسی Ge ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اعتراض کردن به: Take exception to
١٠ ماه پیش