پیشنهادهای علی سیریزی (٧,٣١٠)
ایما: این است ، اینها می باشد. اشاره، رمز،
نام باستانی رودخانه ی آبدیز در زمان ایلامیان
پسر هووخشتر و آخرین شاه ماد ( 550 پیش از میلاد )
وَهیَ : در زبان پارسی از این و اوستای آن اوهی است.
منزل : سرا ، خانه ، جایگاه ، مقام ، هدف ، کاشانه ، مرحله محل توقف در سفر واحد اندازه گیری طول هر منزل حدود چهار الی پنج فرسخ راه پیمایی به صورت پی ...
پَرثَنگا: پرسنگ، فرسنگ، فرسخ ( شش کیلومتر ) پرثنگا یا پرثنها برابر ۳۱ اَسپَرسا ( هر اسپرسا ۱۹۳ سانتیمتر ) و هر اسپَرسا ۳۶۰ آرشن ( هر آرشن حدود ۵۳۷ می ...
داده ـ اعطا ـ بخشیده شده ( پارسی باستان ) ( اوستایی: پَئیتی یَئِشَ )
پارسوماش یا پارسواشَ ( parsuvasha ) نام سرزمینی در خاور شوشتر ( در خوزستان ) پیش از مادها
پارسواشَ ( parsuvasha ) نام سرزمینی در خاور شوشتر ( در خوزستان ) پیش از مادها به آن پارسوماش هم می گویند.
پاسارگاد ، اردو گای پارسیان
نام پادشاهی که پیش از مادها بر آذربایجان فرمانروایی می کرد
کسی که از سوی خسرو گماشته می شد سِپوریک بود و در دروه اسلامی فاذوسبان نامیده شد.
کسی که از سوی خسرو گماشته می شد سِپوریک بود و در دروه اسلامی فاذوسبان نامیده شد.
در زمان هخامنشی به دوره گفته می شد.
اُستان دار ، فرمان دار، فرمانروایی پادگوس یا ایالت
اختیار
پادگُس : ایالت ، استان ، پادگوس
مراقب ، محافظ
نام پایتخت ایلام
بنده، برده، گوش به فرمان، فرمانبر، خادم، خدمتکار، نوکر
زمین
بَغ بوخشَ نام رهبر یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای دروغین با داریوش همدست شده بود.
بَغ یَدیش= ماه ستایش خدا
اومان مینانو: نام پادشاه ایلام
اورتاکو : نام برادر خوم بان کالداش پادشاه ایلام ( 674 پیش از میلاد )
اَ وَ در زبان اوستایی خواستن
اوه یا اَوَ : خواستن
آرشن واحد اندازه گیری طول و برابر با بیست انگستَ یعنی حدود ۵۴ سانتیمتر . ( هر شش یَوَه یک انگست و هر 20 انگستَ یک آرشن بوده و هر 360 آرشن، یک اسپرس ...
یَوَه : واحد اندازه گیری در طول بود و برابر با یک ششم انگست تقریباً ۴. ۵ میلیمتر ( هر شش یَوَه یک انگست و هر 20 انگستَ یک آرشن بوده و هر 360 آرشن، ...
اَنگست : واحد اندازه گیری طول بوده که برابر 27 میلیمتر ( هر انگستَ شش یَوَه و هر 20 انگستَ یک آرشن بوده و هر 360 آرشن، یک اسپرسا و هر 31 اسپرسا یک ...
اَنام : اعلی، معظم، اعلم
اَمهی : در زبان باستانی بودیم
اَماخَم تَئوما در زبان باستانی هم نژاد، دودمانمان ، تبار مان
نام یکی از سرداران داریوش است.
بِسوس نام فرماندار دامغان در زمان داریوش سوم که با شنیدن تازش اسکندر به ایران، با همدستی کسی به نام بَرَزانتیس داریوش را که به آن جا گریخته بود دستگی ...
بَرَزانتیس ؛ نام فرماندار رُخَج ( سرزمین جنوب افغانستان ) در زمان داریوش سوم که با شنیدن تازش اسکندر به ایران، با همدستی کسی به نام بسوس، داریوش سوم ...
بَردیا نام دومین پسر کوروش
بَر : ناحیه، محله، ملک، سرزمین
بَراَرتَخشیر: سرزمین اردشیر. ( بَر: ناحیه، محله، ملک، سرزمین ارتخشیر ) نام باستانی بَردَشیر که بردسیر، گواشیر، کواشیر، وِه اردشیر، به اردشیر نیز خوان ...
کسی که به اردشیر سوم زهر داد و او را کشت
باژیم ، باژ ، مالیات ، باج ، عوارض، واژ
باژیم ، باژ ، مالیات ، باج ، عوارض، واژ ، گزیتک
باژیم ، گزیتک، مالیات ، باج
باژیم، گزیتک ، باج ، عوارض
باژیم : مالیات ، باج ، عوارض
باغَیادیش : نخستین ماه پاییز در تقویم هخامنشی برابر با مهر
بابیروس : بابل
باختریس : بلخ
اَسماکَم واژه سنسکریت اَماخَم به معنای از ما می باشد ، همچون ما می باشد ، با ما هست و آن اوستایی اِهماکِم می باشد.
اِهماکِم واژه اوستایی برابر اَماخَم : از ما می باشد ، همچون ما می باشد ، با ما هست و سنسکریت آن اَسْماکَم است