پیشنهاد‌های علی علیشاهی (٢٠٩)

بازدید
١٧٤
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پشت پرده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در دست ساخت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به عواقب کار اندیشیدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. قیمت ۲. مالک Scottish

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف موافق حرفی برای دفاع از کسی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تجملاتی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از قرار معلوم، علی الظاهر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اظهار نظر کردن راجع به چیزی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خوش می یاید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحاً سَر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I mean to say منظورم اینه که

پیشنهاد
٠

جمله ی درست این اصطلاح: You've got another think coming.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تموم شد رفت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زدی تو خال

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرشار از نفرت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبوس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر کیف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیتش با خودت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به آسانی، به راحتی If you can do something standing on your head, you can do it very easily

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اجلش رسیده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Sheltered housing

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خانه سالمندان یا معلولین

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رتبه بندی حقوق

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تو گونی کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دور از حقیقت، دور از واقعیت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واهی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شرافت حرفه ای

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

صلاحیت داشتن، توانایی داشتن Up to ( doing ) something

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لوس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ارتباط بودن Mixed up with

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم آوردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای تاکید بر جمله ی بعدی که می خواهیم بگوییم به کار می رود. معادل = باورت نمیشه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای مدتی طولانی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چشم های شهلا، چشم های معصومانه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

You need to even out باید خودت رو جمع و جور کنی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

مفنگی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تقویت شده مخفف augment

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از تیررس خارج شو

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تیررس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه شده ی دید visual I have no viz دید ندارم، در تیررسم نیست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زمین گیر شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محاصره شدن، قیچی شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلجویانه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تقریباً

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Spin out something توصیف جزئیات چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فسقلی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Haul somebody up کسی را بُردن برای استنطاق ( بازجویی، اخذ پاره ای از توضیحات ) یا مجازات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. I was scared spitless از ترس دهنم خشک شده بود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرپیچی کردن از قانون ( و گیر افتادن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفر قندهار