پیشنهادهای علی علیشاهی (٢٠٩)
پشت پرده
در دست ساخت
به عواقب کار اندیشیدن
۱. قیمت ۲. مالک Scottish
حرف موافق حرفی برای دفاع از کسی
تجملاتی
از قرار معلوم، علی الظاهر
اظهار نظر کردن راجع به چیزی
خیلی خوش می یاید
اصطلاحاً سَر
I mean to say منظورم اینه که
جمله ی درست این اصطلاح: You've got another think coming.
تموم شد رفت
زدی تو خال
سرشار از نفرت
عبوس
سر کیف
مسئولیتش با خودت
به آسانی، به راحتی If you can do something standing on your head, you can do it very easily
اجلش رسیده
Sheltered housing
خانه سالمندان یا معلولین
رتبه بندی حقوق
تو گونی کردن
دور از حقیقت، دور از واقعیت
واهی
شرافت حرفه ای
صلاحیت داشتن، توانایی داشتن Up to ( doing ) something
لوس
در ارتباط بودن Mixed up with
کم آوردن
برای تاکید بر جمله ی بعدی که می خواهیم بگوییم به کار می رود. معادل = باورت نمیشه
برای مدتی طولانی
چشم های شهلا، چشم های معصومانه
You need to even out باید خودت رو جمع و جور کنی
مفنگی
تقویت شده مخفف augment
از تیررس خارج شو
تیررس
کوتاه شده ی دید visual I have no viz دید ندارم، در تیررسم نیست
زمین گیر شدن
محاصره شدن، قیچی شدن
دلجویانه
تقریباً
Spin out something توصیف جزئیات چیزی
فسقلی
Haul somebody up کسی را بُردن برای استنطاق ( بازجویی، اخذ پاره ای از توضیحات ) یا مجازات
. I was scared spitless از ترس دهنم خشک شده بود.
سرپیچی کردن از قانون ( و گیر افتادن )
سفر قندهار