غزال سرخ - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pissed out of one's mind: به نقل از The Free Dictionary: rud ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paparazzi: به نقل از هزاره: خبرنگار جنجالی عکا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entertaining: به نقل از هزاره: 1. سرگرم کننده مشغ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entertainment: به نقل از هزاره: 1. سرگرمی، تفریح، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be meant to do sth: به نقل از هزاره: مقدر بودن ( که )

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be meant to be something: معروف به. . . بودن مشهور بودن که __ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be called to do something: به نقل از هزاره: خود را موظف به انج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be called to do something: به نقل از هزاره: خود را موظف به انج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel called to do something: به نقل از هزاره: خود را موظف به انج ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for two pins: به نقل از هزاره: ( محاوره ) شیطون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not care a pin for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give a pin for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give two pins for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not care two pins for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay current: به نقل از Merriam - Webster. com Di ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay current: به نقل از Merriam - Webster. com Di ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go down the toilet: به نقل از The Free Dictionary: To f ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teleprompter: به نقل از هزاره: ( تلویزیون ) متن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

storm off: به نقل از The Free Dictionary: To l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storm out: به نقل از هزاره: با داد و هوار بیرو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there goes: به نقل از www. macmillandictionary. ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last gasp: به نقل از آکسفورد: done at the last ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exorcism: به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exorcism: به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at bottom: به نقل از هزاره: در اصل اساساً به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inexplicable: به نقل از هزاره: غیرقابل توضیح توضی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be driven by: به نقل از هزاره: [دستگاه و غیره] کا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push to the limit: When you "push something to the lim ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push to the limit: When you "push something to the lim ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to the limit to do something: به نقل از هزاره: حداکثر کوشش خود را ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hell of a: 1 —used to make a statement more fo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a hell of a: 1 —used to make a statement more fo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the state of the art: هنگام ویرایش، بارها با عبارت the st ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the state of art: هنگام ویرایش، بارها با عبارت the st ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's that simple: به نقل از:https://hinative. com It' ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's that simple: به نقل از:https://hinative. com It' ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in that: به نقل از هزاره: به این معنی که از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to say the least: به نقل از هزاره: بی اغراق حداقل چیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hot rod: به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

milk float: ماشین های توزیع شیر به نقل از هزا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all the way: به نقل از هزاره: 1. تمام راه، تمام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nice looking: به نقل از هزاره: [شخص] قشنگ، خوشگل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basically: به نقل از هزاره: اساساً از بنیاد عل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vast majority: به نقل از لانگمن: used when you wan ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

effectively: به نقل از هزاره: 1. به طور مؤثری، ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready to go: به نقل از هزاره: در آستانه ی در شُر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pit stop: توقفگاه توقف کوتاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to life: به نقل از هزاره: به هوش آمدن حال کس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspect: به نقل از هزاره: [مدارک، چیزها و غی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspection: به نقل از هزاره: بازرسی وارسی بازدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by hand: به نقل از هزاره: 1. با دست، دستی 2. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obviously: به نقل از هزاره: آشکارا مسلماً مع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go for it: به نقل از هزاره: بگیرش! برو! بزنش! ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go too far: exceed the limits of what is reason ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have bearing on: به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have bearing on: به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twat: به نقل از هزاره: ( عامیانه ) 1. کس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twat: به نقل از هزاره: ( عامیانه ) 1. کس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slice through something: به نقل از هزاره: چیزی را شکافتن چیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slice through something: به نقل از هزاره: چیزی را شکافتن چیز ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slice into something: به نقل از هزاره: چیزی را شکافتن چیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cleanly: adv به نقل از هزاره: به آسانی به را ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a difference: به نقل از هزاره: اهمیتی داشتن فرقی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flat out: به نقل از هزاره: 1. با تمام قدرت، ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

masking level difference: اختلاف تراز پوشش واژه های مصوّب فر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: به نقل از هزاره: [نگاه، لبخند، شخصی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspension: ( خودرو ) سیستم تعلیق زیربندی فنربن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear and tear: به نقل از هزاره: استهلاک فرسودگی فر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conceivable: به نقل از هزاره: قابل تصور تصورپذیر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a world away from: به نقل از میریام وبستر: ( complete ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yesteryear: به نقل از هزاره: گذشته ها ایام گذشت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yesteryear: به نقل از هزاره: گذشته ها ایام گذشت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

happy with sth: راضی [بودن] از چیزی رضایت [داشتن] ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lowest point: پایین ترین نقطه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lowest point: بدترین حالت پست ترین نقطه پایین تری ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to mind: به فکر ِ ( کسی یا چیزی ) افتادن به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common belief: باور عمومی اعتقاد عمومی باور رایج ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in one's heart: به نقل از هزاره: در عمق وجود خود در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

body search: بازرسی بدنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gear toward: به نقل از هزاره: تطبیق دادن با هماه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foolproof: به نقل از هزاره: [طرح، برنامه، دستگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prearranged: به نقل از هزاره: از پیش تعیین شده ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the very least: حداقل کم کم لااقل ___________به نقل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: به نقل از هزاره: مفصل مشروح پر از ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blanket statement: به نقل از ell. stackexchange. com : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granular: به نقل از هزاره: 1. دانه دانه 2. زب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep an eye on: به نقل از هزاره: ( محاوره ) مواظبت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sneakily: به نقل از هزاره: دزدکی مخفیانه یواش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watch out for: به نقل از هزاره: حواسِ ( کسی ) به. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get ahold: به نقل از میریام وبستر: informal. : ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

somewhat: به نقل از هزاره: تا حدودی نسبتاً تا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counterintuitive: به نقل از هزاره: برخلاف انتظار دور ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under the hood: under the hood. ( figurative ) Bene ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep dive: به نقل از میریان وبستر a thorough e ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the record: به نقل از هزاره: 1. غیررسمی، خصوصی، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deciding factor: عامل تعیین کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deciding factor: عامل تعیین کننده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

word list: واژه نامه فهرست لغات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word list: واژه نامه فهرست لغات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

explainer: توضیح دهنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fictional: به نقل از هزاره: داستانی خیالی تخیل ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opt: به نقل از هزاره: تصمیم گرفتن ( که )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opt for: به نقل از هزاره: انتخاب کردن اختیار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

optical art: به نقل از هزاره: هنر بصری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optical illusion: به نقل از هزاره: خطای باصره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimize: به نقل از هزاره: ( رسمی ) بهینه سا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optimise: به نقل از هزاره: ( رسمی ) بهینه سا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optimum: به نقل از هزاره: 1. بهترین، مناسب ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optimistic: به نقل از هزاره: [شخص] خوشبین [نظر] ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optimistically: به نقل از هزاره: خوشبینانه با خوشبی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call log: سابقه تماس ها پیشینه تماس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call log: سابقه تماس ها پیشینه تماس

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in an emergency: در موقعیت اضطراری در شرایط اضطراری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in an emergency: در موقعیت اضطراری در شرایط اضطراری

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failed attempt: تلاش ناکام تلاش ناموفق تلاش شکست خو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

failed attempt: تلاش ناکام تلاش ناموفق تلاش شکست خو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purposefully: تعمداً عامدانه از روی غرض و مرض

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calender program: برنامه گاهشمار برنامه روزشمار برنام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corresponding: به نقل از هزاره: مطابق موافق مساوی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsupportive: به نقل از آکسفورد: not providing e ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwarranted: به نقل از هزاره: غیرموجه نالازم نام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invisible: نامرئی رؤیت ناپذیر مشاهده ناپذیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undelete: برگرداندن فایل حذف شده ( در کامپیوت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undelete: برگرداندن فایل حذف شده ( در کامپیوت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preset: پیش تنظیمات

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the idea: به نقل از میریام وبستر: to understa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the idea: به نقل از میریام وبستر: to understa ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

additionally: به علاوه، علاوه بر این، مضاف بر ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chock full: مملو لبریز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chock full: مملو لبریز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chew up: خرد و خاکشیر کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gibberish: ناخوانا

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidential information: اطلاعات محرمانه اطلاعات سِرّی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidential information: اطلاعات محرمانه اطلاعات سِرّی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with that said: With this said is a way of saying I ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with that said: With this said is a way of saying I ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fraction of a second: کسری از ثانیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraction of a second: کسری از ثانیه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fraction of a price: قیمت ارزان تر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraction of a price: قیمت ارزان تر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsurprisingly: هزاره: بی هیچ تعجبی بدون هیچ تعجبی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lockdown: منع عبور و مرور منع رفت و آمد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misconception: بدفهمی سوء فهم سوء برداشت به نقل ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thanks to: به لطفِ به پشتوانه ی به مددِ به یار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incoming mail: ایمیل ورودی ایمیل وارده نامه ورودی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in power: صاحب قدرت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

protective equipments: equipment جمع بسته نمی شود و s نمی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

veteran: به نقل از هزاره: 1. ( نیز صفت گونه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

most commonly: often; frequently: commonly used wo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get around the problem: To get around a problem or difficul ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmodified: دست نخورده اصلاح نشده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmodified: دست نخورده اصلاح نشده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bundle of nerves: عصبی عصبانی نگران

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have something to offer: چیزی برای عرضه کردن داشتن چیزی عرضه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have something to offer: چیزی برای عرضه کردن داشتن چیزی عرضه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare change: به نقل از میریام وبستر a small amo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on one's part: از جانب کسی از سوی کسی به دستِ کسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticipate the future: پیش بینی کردن آینده پیشگویی کردن آی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear cut: قاطع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consternate: fill ( someone ) with anxiety . he ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erg: واحد انرژی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elderberry: آقطی ( سرده ) از ویکی پدیا آرایه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gandy dancer: INFORMAL•NORTH AMERICAN a track mai ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chain gang: گروه زندانیان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junk heap: تل زباله

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beatrice: بئاتریس بئاتریچه "بیچه" دی فولکو پو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

of no consequence: phrase. Something or someone of con ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wash of something: DEFINITIONS1. a sudden strong feeli ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cement: به نقل از هزاره: 1. سیمان، سمنت، سا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intriguing: به نقل از هزاره: جالب توجه چشمگیر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well said: به نقل از هزاره: خوب گفتی! کاملاً م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what i say is: منظورم این است که به نظرم یعنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump on the bandwagon: به نقل از هزاره: فرصت طلبی کردن رنگ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're made: به نقل از هزاره: ( محاوره ) نانت ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: [مخفف] مدیر اجرایی ارشد

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push oneself forward: خود را به رخ کشیدن ________________ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the problem lies deeper: مسئله عمیق تر است. مشکل عمیق تر اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traditionally: سنتاً به حکم سنت طبق سنت مطابق سنت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breadwinner: . a person who earns money to suppo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prime age workers: نیروی کار فعال Working people betw ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raise children: تربیت کردن بچه ها بزرگ کردن بچه ها ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise children: تربیت کردن بچه ها بزرگ کردن بچه ها ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead by example: to act in a way that shows others h ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representation: بازنمایی بازنمود

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

post apartheid era: دوران پسا آپارتاید دورانِ مابعدِ آپ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

world famous: دارای شهرت جهانی . . . که در جهان م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half marathon: نیمه ماراتن به نقل از ویکیپدیای فا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

half marathon: نیمه ماراتن به نقل از ویکیپدیای فا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whilst: در حالی که در هنگامی که وقتی که همز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work hard: سخت کار کردن به شدت کار کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: take - up به نقل از هزاره: استقبال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jespersen: یسپرسن ( اسم خانوادگی اسکاندیناویا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reporting: خبری گزارشی گزارشگری خبررسانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reporting: خبری گزارشی گزارشگری خبررسانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet spot: بهترین و گویاترین معادل: نقطه مطلوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jamie: جیمی ( اسم کوچک مردانه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jamie: جیمی ( اسم کوچک مردانه )

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murray: ماری ( اسم خاص مردانه ) نمونه: And ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bluntly: بدون تعارف، رک و پوست کنده، صریحا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

club together: to combine the money of the individ ...

١١ ماه پیش

مدال‌های غزال سرخ