غزال سرخ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring up: ناگهان به وجود آمدن

جدید ١٢ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do someone good: be beneficial to someone, especiall ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: نقل از فرهنگ هزاره: come to do sth: ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail down: تکلیف چیزی را یکسره کردن تکلیفِ چیز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to life: به نقل از هزاره: به هوش آمدن حال کس ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and all: به نقل از هزاره: و هرچیزِ دیگر

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certain age: "a certain age" is a phrase "used t ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nicely: هزاره: ۱ - خوب، به خوبی، خیلی خوب ۲ ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be forced to: ناچار بودن به مجبور بودن به

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move on to sth: سراغ چیزی رفتن چیزی [تازه] را امتحا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hominem: [حمله] شخصی [نقد] شخصی [نقد] غرض ور ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get in the way: به نقل از کالینز دیکشنری: . To get ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsolete: از رده خارج منسوخ منقضی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicated: به نقل از هزاره: 1. متعهد، دلسوز، پ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

massively: فوق العاده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affluence: ثروت مادی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seniority: به نقل از هزاره: 1. سن بیشتر 2. مقا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the jury is out: به نقل از میریام - وبستر: used to s ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach out to something: به نقل از هزاره: ( مجازی ) به سراغ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coo: [مخفف] مدیر اجرایی ارشد

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do a stretch: به نقل از هزاره: 1. ( عامیانه ) سرب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remain true: to be faithful, to stay loyal متعهد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caregiver: مراقب مسئول مراقبت کسی که [از کودکا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

additionally: به علاوه، علاوه بر این، مضاف بر ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw in: به نقل از هزاره: 1 - [قطار، اتوبوس، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goose bump: به نقل از هزاره: ( از ترس یا سرما ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i would argue: به نقل از Stack Exchange Network: ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: به نقل از هزاره: اول اولاً نخست آنک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invite over: to ask somebody to come to your hom ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

veteran: به نقل از هزاره: 1. ( نیز صفت گونه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be in touch with: ارتباط داشتن با تماس داشتن با رابطه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good to go: به نقل از میریام وبستر: US, informa ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

voyeurism: نظربازی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deciding factor: عامل تعیین کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the turn of the century: the time around the end of one cent ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gooseflesh: به نقل از هزاره: ( از ترس یا سرما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fascination: به نقل از هزاره: 1. افسون، سحر، جاد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upper east side: به نقل از ویکیپدیای فارسی: آپر ایست ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at a premium: ارزشمند کمیاب نادر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nice looking: به نقل از هزاره: [شخص] قشنگ، خوشگل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be meant to be something: معروف به. . . بودن مشهور بودن که __ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyond words: The phrase beyond words is an idiom ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to date: مدل تازه مدل جدید مدلِ به روز نسخه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suspension: ( خودرو ) سیستم تعلیق زیربندی فنربن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivating: پرورش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opt out: به نقل از هزاره: ( محاوره ) بیرون ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet the criteria: ّبرآورده کردن شرایط حائز معیارها بو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

track record: 1 - the best recorded performance i ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incentivise: انگیزه بخشیدن تشویق کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

million dollar question: A question that is very important a ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peacemaker: آشتی دهنده آشتی جو

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state of affairs: حال و روز اوضاع و احوال شرایط وضع م ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cement: به نقل از هزاره: 1. سیمان، سمنت، سا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: بُراده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steady flow: حرکت دائمی جریان دائمی جریان لاینقط ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opt for: به نقل از هزاره: انتخاب کردن اختیار ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demon: به نقل از هزاره: 1 - دیو، عفریت، جن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ethos: مشخصه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stroke of genius: فکر بکر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in favour of: به نقل از هزاره: 1. طرفدار، حامی، پ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in cash: نقدی پول نقد نقداً

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grave danger: خطر جدی خطر اساسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occupied with: مشغولِ درگیرِ

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

may well: If you say that something may well ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automotive industry: صنعت خودروسازی صنعت اتومبیل سازی صن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live on: به نقل از هزاره: 1 - [میوه، شیر و غ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a call: به نقل از urbandictionary: Decide, ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of touch: lacking up - to - date knowledge or ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tender age: خردسالی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glory days: هزاره: روزگار خوش گذشته روزهای خوب

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

try and do something: به نقل از دیکشنری دات کام https://w ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have mercy: رحم کردن مرحمت داشتن ترحم داشتن to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have mercy: رحم کردن مرحمت داشتن ترحم داشتن to ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosecutor: دادستان بازپرس

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

may as well: 1. used to make an unenthusiastic ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spring to one's feet: از جای خویش برجهیدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be about to: نزدیک بود که چیزی نمانده بود که نزد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

worrit: نگران شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

escapade: شلوغ بازی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whatnot: خرت وپرت خریده ریز

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond words: The phrase beyond words is an idiom ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

darn: used to emphasize what you are sayi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

set out to: دست به کار شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

funeral parlor: خدمات کفن و دفن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloody: به شدت خیلی حسابی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonsensically: به طرز بی معنایی به طرز احمقانه ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperately: از سر استیصال نومیدانه از روی ناچار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

size: ابعاد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nicely: هزاره: ۱ - خوب، به خوبی، خیلی خوب ۲ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brinksmanship: سیاست لبه پرتگاه سیاست بازی با آتش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set right: به نقل از هزاره: [اتاق و غیره] مرتب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in the dead of: در میانه ی. . در میانِ

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the wake of: به دنبالِ درپیِ متعاقبِ بر اثرِ پس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off and on: گهگاه گاه و بی گاه هرازگاهی هرازچند ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to: نقل از فرهنگ هزاره: come to do sth: ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grown ups: افراد بالغ بزرگسالان آدم بزرگ ها

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

denotative: دلالتگر دلالت کننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hollowness: تهیگی تهیا میان تهیگی توخالی بودگی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stated differently: به عبارتی دیگر، به بیانی متفاوت، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

early on: ابتدا به ساکن در ابتدا در اوائل

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e g: مثلاً برای مثال برای نمونه به عنوان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wittgenstein: ویتگنشتاین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tertiary: [آموزشِ] عالی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

level a criticism at: if you level a criticism or accusat ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

level a accusation at: if you level a criticism or accusat ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

level a accusation against: if you level a criticism or accusat ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

level a criticism against: if you level a criticism or accusat ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

writerliness: مؤلفانگی نویسندگانگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foucault: فوکو

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrtiterly: نویسنده طور نویسندگانه مؤلف طور مؤل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tight embrace: آغوش تنگ آغوش محکم آغوش سفت و محکم

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feverish: تب آلود تب زده پرتب و تاب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decolonize: استعمارزدایی کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arrive at a conclusion: به نتیجه رسیدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive at a decision: تصمیم اتخاذ کردن تصمیم گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aggregation of claims: [حقوق] تجمیع دعاوی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that being said: با این همه، با این حال، با وجود ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as said before: همچنانکه پیشتر گفته شد

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as aforementioned: همچنانکه پیشتر ذکر شد

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wording: سیاق عبارت نحوه بیان سیاق بیان نوع ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conformant: سازگار همساز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selflessness: ازخودگذشتگی فداکاری ایثار

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recurring: تکرارشونده مکرر متناوب ت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stylized: سبْک مند سبْک پردازی شده دارای سبْک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciprocator: تلافی کننده مقابله کننده

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciprocatory: تلافی مقابله به مثل تقابل

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in opposition: برعکس در مخالفت با مخالفِ برعکسِ

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

من بنده: تلفظِ درستْ منْ بنده است و نه منِ ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exolingual: ( Pertaining to a series of utteran ...

٦ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch: پلیس سرانجام قاتل را دستگیر کرد.

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lend a hand: همسایگان همیشه مایل به کمک کردن هست ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lend a hand: رفتم ببینم می توانم کمک کنم یا نه.

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the bag: مطمئنیم که برنده می شویم. مسابقه در ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in operation: بخشی از این کارخانه در حال حاضر فعا ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw in: روزها کوتاه تر می شوند و صبح ها تار ...

٦ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hence: با این پیشنهاد مؤافق نیستم و به همی ...

٦ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in demand: به نقل از مک میلان دیکشنری: to be w ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one off: تکرارنشدنی منحصر به فرد [در متون اد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push at the edge of possible: به نقل از wordreference: try to go ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as such: به نقل از هزاره: به معنای دقیق کلمه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more or less: به نقل از هزاره: 1. تقریباً، کمابیش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is more to something than meets the eye: به نقل از: Macmillan used for sayi ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

salisbury: سالزبری

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

salisbury cathedral: کلیسای جامع سالزبری به نقل از ویکیپ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stretch a point: به نقل از هزاره: قانون را نادیده گر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do a stretch: به نقل از هزاره: 1. ( عامیانه ) سرب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at a stretch: به نقل از هزاره: یک بند یکریز یکسره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretched: به نقل از Collins dictionary : un ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be vocal about something: به نقل ازHiNative: to be vocal abou ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reach out to someone: به نقل از هزاره: ( مجازی ) به سراغ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reach out to someone: به نقل از هزاره: ( مجازی ) به سراغ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reach out to something: به نقل از هزاره: ( مجازی ) به سراغ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manoeuvre: به نقل از هزاره: 1. ( نظامی، در جمع ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crew member: عضو گروه کارکنان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feat: به نقل از هزاره: کار بزرگ عمل برجست ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mean no harm: به نقل از هزاره: قصدی نداشتن منظور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be meant for: به نقل از هزاره: به درد. . . خوردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be meant for: به نقل از هزاره: به درد. . . خوردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mean well: به نقل از هزاره: حسن نیت داشتن نظر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be no mean feat: کار آسانی نبودن ___________________ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the meanest intelligence: بی شعورترین افراد کم هوش ترین افراد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean thing: ( محاوره، در خطاب به بچه ) پدرسوخت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

esprit: به نقل از هزاره: سرزندگی شاداب روحی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incarnation: به نقل از هزاره: 1. تجسد، جسدپذیری، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go the extra mile: به نقل از آکسفورد: . make a specia ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flagship: به نقل از هزاره: 1. ناو سرفرماندهی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a shot: به نقل از تزاروس: take a picture wi ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your money or your life: به نقل از dictionary. babylon - sof ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a stroke of brilliance: به نقل از مک میلان: an idea that sh ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stroke of brilliance: به نقل از مک میلان: an idea that sh ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as high as a kite: intoxicated with drugs or alcohol ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsatisfying: به نقل از هزاره: نامطلوب ناخوشایند ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be unsatisfying: به نقل از هزاره: رضایتبخش نبودن ارض ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give it a shot: به نقل از YourDictionary ( idiomat ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piss out of: به نقل از میریام وبستر: ( British, ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pissed out of one's mind: به نقل از The Free Dictionary: rud ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paparazzi: به نقل از هزاره: خبرنگار جنجالی عکا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entertaining: به نقل از هزاره: 1. سرگرم کننده مشغ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entertainment: به نقل از هزاره: 1. سرگرمی، تفریح، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be meant to do sth: به نقل از هزاره: مقدر بودن ( که )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be meant to be something: معروف به. . . بودن مشهور بودن که __ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be called to do something: به نقل از هزاره: خود را موظف به انج ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be called to do something: به نقل از هزاره: خود را موظف به انج ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel called to do something: به نقل از هزاره: خود را موظف به انج ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for two pins: به نقل از هزاره: ( محاوره ) شیطون ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not care a pin for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give a pin for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give two pins for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not care two pins for: به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay current: به نقل از Merriam - Webster. com Di ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay current: به نقل از Merriam - Webster. com Di ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go down the toilet: به نقل از The Free Dictionary: To f ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teleprompter: به نقل از هزاره: ( تلویزیون ) متن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

storm off: به نقل از The Free Dictionary: To l ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storm out: به نقل از هزاره: با داد و هوار بیرو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there goes: به نقل از www. macmillandictionary. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last gasp: به نقل از آکسفورد: done at the last ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exorcism: به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم ...

٦ ماه پیش

مدال‌های غزال سرخ