غزال سرخ - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live for: به نقل از هزاره: به امید. . . زندگی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mostly because: به نقل از مک میلیان: . used for em ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

challenging: پرچالش چالش برانگیز چالشی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

who knows: کسی چه می دونه؟ از کجا معلوم؟ کی می ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damaging: مخرب

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outshine: به نقل از هزاره: بهتر درخشیدن از تح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outshine: به نقل از هزاره: بهتر درخشیدن از تح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

track record: 1 - the best recorded performance i ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day job: a person’s regular job and main sou ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a clue: به نقل از: Oxford Languages know a ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a clue: به نقل از: Oxford Languages know a ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surprisingly: نقل از هزارهک 1 - با کمال تعجب 2 - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not surprisingly: جای تعجب ندارد که جای شگفتی نیست که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tether: به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افسار 2 - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tether: به نقل از هزاره: 1 - افسار، طناب، ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drum: به نقل از فرهنگ پویا: 1 - طبل، کوس، ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drum one's fingers on the table: به نقل از فرهنگ پویا: با انگشتان خو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drum something into someone: به نقل از فرهنگ پویا: چیزی را توی ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drum someone out of something: به نقل از فرهنگ پویا: کسی را ( از ج ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drum up: به نقل از فرهنگ پویا: جلب کردن، کسب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat the drum for sb sth: به نقل از فرهنگ پویا: با حرارت از ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big picture: به نقل از فرهنگ پویا: اوضاع و احوال ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in operation: در عمل

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life threatening: تهدیدکننده ی حیات تهدیدکننده ی زندگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soon after: بلافاصله کمی بعد اندکی بعد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

never ending story: داستان تمام نشدنی داستان بی پایان د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply oneself: به نقل از هزاره: خود را وقفِ چیزی/ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apply one's mind to something to doing something: به نقل از هزاره: خود را وقف کاری/چی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move on to sth: سراغ چیزی رفتن چیزی [تازه] را امتحا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretty much: from Oxford Languages: very nearly

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overkill: به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افراط، زی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

senario: املای درست کلمه این است: scenario

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be crowned with success: موفقیت به همراه داشتن به نقل از هز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

night shift: شیفت شب نوبت شب [کارگر یا کارمندِ] ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maniac: به نقل از هزاره: 1 - مجنون، دیوانه؛ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw in: به نقل از هزاره: 1 - [قطار، اتوبوس، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relieved: خاطرجمع به نقل از فرهنگ پویا: آسو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

green light: چراغ سبز اجازه مجوز [به کسی] چراغ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

green light: چراغ سبز اجازه مجوز [به کسی] چراغ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the green light: ( محاوره ) اجازه ی کاری را گرفتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a green light: به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone the green light: به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approval: تاییدیه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in safe hands: به نقل از هزاره: در جای امن پیش آدم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is safe to say: منطقی است که بگوییم معقول است که بگ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is safe to assume that: می توان با اطمینان فرض کرد که. . . ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is safe to assume that: می توان با اطمینان فرض کرد که. . . ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is safe bet that: مسلم است که. . . یقیناً

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as safe as houses: به نقل از هزاره: امنِ امن حسابی ام ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as safe as houses: به نقل از هزاره: امنِ امن حسابی ام ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play it safe: به نقل از هزاره: جانب احتیاط را رعا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave something in somebody's safe keeping: به نقل از هزاره نگهداری چیزی را بر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave somebody in somebody's safe keeping: نگهداری کسی را برعهده ی کس دیگری گذ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for safe keeping: به نقل از هزاره: برای نگهداری در ج ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safebreaker: دزد گاوصندوق

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

safe and sound: به نقل از هزاره: صحیح و سالم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safe conduct: به نقل از هزاره: 1 - امنیت عبور؛ اج ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is something: به نقل از The Free Dictionary: . T ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick all the boxes: همه ی شرایطِ [مندرج در تقاضانامه ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst its bank: طغیان کردنِ [رودخانه]

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst into laughter: زدن زیر خنده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burst out: به نقل از فرهنگ پویا: 1. با شتاب ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scan area: به نقل از کالینز دیکشنری: When you ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looks like: ظاهراً گویا انگار مثل اینکه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take chances: ریسک کردن خطر کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take chances: ریسک کردن خطر کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be used to: عادت داشتن به آشنا بودن با

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calculated risk: به نقل از فرهنگ پویا: ریسک حساب شده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

press on: به نقل از فرهنگ پویا: ( به چیزی ) ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

without warning: به نقل از فرهنگ پویا: بی خبر ناگهان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without warning: به نقل از فرهنگ پویا: بی خبر ناگهان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relight: دوباره روشن کردن باز روشن کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no avail: به نقل از فرهنگ پویا: بی نتیجه بی ف ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frantically: به نقل از فرهنگ پویا: 1. دیوانه وار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have in mind: به نقل از فرهنگ پویا و فرهنگ هزاره: ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come full circle: به نقل از فرهنگ پویا: سرجای اول برگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handful of people: تعدادی از افراد اشخاص معدودی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not be someone's business: به کسی مربوط نبودن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on one's side: از طرف کسی از جانب کسی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ground level: سطح زمین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ground level: سطح زمین

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward thinking: thinking about and planning for the ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urbanization: به نقل از هزاره: 1 - تبدیل به شهر ش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

time bomb: 1 - بمب ساعتی 2 - ( مجازی ) بمب، وض ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i would say: used for giving your opinion even t ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be upon someone: To be looming or have recently begu ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scale fish: پاک کردن ماهی تمیز کردن ماهی درآورد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

again and again: به نقل از فرهنگ پویا: بارها، صد دفع ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to: به نقل از فرهنگ پویا: 1 - تا 2 - نز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

social problem: مشکل اجتماعی مسئله ی اجتماعی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on steroids: to a greater degree, exaggerating t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on steroids: to a greater degree, exaggerating t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do well: به نقل از هزاره: 1 - موفق بودن، خوب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrest: به نقل از فرهنگ پویا: ناآرامی، آشوب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crime wave: a sudden increase in the number of ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crime wave: a sudden increase in the number of ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as we know: used when you are talking about som ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

health care: خدمات درمانی مراقبت های پزشکی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

melanoma: ملانوما ( نوع بسیار خطرناکی از سرطا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a vision of: به نقل از هزاره: مظهرِ، تجلیِ، نمون ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live on: به نقل از هزاره: 1 - [میوه، شیر و غ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

increasingly: به نقل از هزاره: به طور فزاینده ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bridge a gap: به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stop a gap: به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill a gap: به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simply: به نقل از هزاره: 1 - به آسانی، آسان ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's simply that: به نقل از هزاره: خلاصه اینکه. . . ، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

estimated: حدودِ تقریباً نزدیک به

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hopeless: به نقل از هزاره: 1. ناامید، مأیوس، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

do a sum: به نقل از هزاره: ( ریاضی ) مسئله ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death levels all men: به نقل از هزاره: مرگ برای همه یکسان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vintage: به نقل از هزاره: 1. انگورچینی، فصلِ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collective intelligence: خرد جمعی هوش جمعی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liveable: مناسب برای زندگی قابل زندگی زندگی ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at a premium: ارزشمند کمیاب نادر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

addition: به نقل از هزاره: 1. جمع، افزایش، اض ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raise questions: [درباره ی موضوعی] سوال هایی برانگیخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reclaimed: به نقل از هزاره: [زمین] احیاشده، با ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in effect: به نقل از هزاره: 1. درواقع، عملاً 2 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quarter: 1. ربع، یک چهارم، چهار یک 2. پانزده ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic staff: 1. household servants 2. staff enga ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the wrong end of the stick: به نقل از هزاره: ( محاوره ) اشتباه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lend oneself to: به نقل از free dictionary: To give ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

managing editor: دبیر تحریریه به نقل از ویکیپدیای ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast growing: پررشد به سرعت در حال رشد سریعاً در ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

held back: به نقل از کمبریج: to stop someone d ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fair shot: A chance. An opportunity مثال: . ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as well as: به نقل از هزاره: هم. . . هم. . . ن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

committee: کارگروه به نقل از هزاره: کمیته، هی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in committee: به نقل از هزاره: به عنوان عضو کیمته ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a committee of inquiry: به نقل از هزاره: کمیسیون تحقیق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a parliamentary committee: کمیته ی پارلمانی ______به نقل از هز ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on a committee: عضو کمیته ای بودن در کمیسیونی شرکت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corporate governance: راهبری شرکتی این اصطلاح در متون تخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the question is: می توان پرسید پرسیدنی است که باید پ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the question is: می توان پرسید پرسیدنی است که باید پ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

staggered election: به نقل از: Dictionary of Business T ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simple: به نقل از هزاره: 1. آسان، راحت، سا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at some point: در برهه ای در مقطعی یک دوره ای [به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ring true: to sound true مثال: . Her explanat ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underperform: کم کاری کردن عملکرد ضعیف داشتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given name: به نقل از هزاره: ( در آمریکا و اسک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to: به نقل از هزاره: 1. [اصول، مذهب] طب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to its reputation: فراخورِ شهرتش بودن مثال از فرهنگ ه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

live up to one's principles: بر اساس اصولِ [کسی: مثلاً خودم/خودت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

live up to other people's expectations: بر اساس توقعات دیگران رفتار کردن/زن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live up to other people's expectations: بر اساس توقعات دیگران رفتار کردن/زن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alastair: آلیستر ( اسم مردانه )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: ناگهان اتفاق افتادن ناگهان روی دادن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

build a reputation: کسب شهرت کردن کسب اعتبار کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heathrow: فرودگاه هیترو ( در لندن )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airways: خطوط هوایی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immaculate: هزاره: 1 - پاک، پاکیزه، تمیز 2 - بی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immaculate: هزاره: 1 - پاک، پاکیزه، تمیز 2 - بی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cachet: به نقل از هزاره: نشان اصالت نشان مر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

economy class: به نقل از هزاره: [بلیت هواپیما، قطا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invincible: هزاره: شکست ناپذیر، شکست نخوردنی، م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glory days: هزاره: روزگار خوش گذشته روزهای خوب

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lavishly: گشاده دستانه دست و دلبازانه با گشاد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extravagant: بی حساب و کتاب دست ودلباز بیش از حد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divest: واگذار کردن ( در مورد شرکت ها در هن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: وجه المصالحه قرار دادن به خطر انداخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

net worth: ارزش خالص

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw someone up: cause someone to be emotionally or ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: پیشاپیش از قبل همین طوری هم تا همین ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

follow the rules: از قوانین پیروی کن از قوانین اطاعت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

follow the rules: از قوانین پیروی کن از قوانین اطاعت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicate: اطلاع رسانی کردن خبررسانی کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set the agenda: . draw up a list of items to be dis ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flanagan: . The Gaelic name was derived from ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole story: به نقل از میریام ـ وبستر all the f ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole story: به نقل از میریام ـ وبستر all the f ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

news bureau: A news bureau is an office for gath ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

news bureau chief: . The person in charge of a news bu ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncaring: بی اعتنا به نقل از هزاره: بی عاطفه، ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come from the top: make by the most important managers ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go from bad to worse: If a situation goes from bad to wor ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of the norm: It can mean "unusual" or "not norma ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be down to: 1. . ( be attributable to ( a part ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in cash: نقدی پول نقد نقداً

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in cash: نقدی پول نقد نقداً

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the decline: به نقل از میریام وبستر: : becoming ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the decline: به نقل از میریام وبستر: : becoming ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a call: To make the call means to make a de ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

try and do something: به نقل از دیکشنری دات کام https://w ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the front foot: پیشدستی [کردن] پیشقدم [شدن] outman ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not have to: . If you do not have to do somethin ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

battle creek: بتل کریک توضیح در ویکیپدیای فارسی: ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trigger a crisis: عامل بحران شدن موجب بحران شدن مایه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crises: بحران ها جمعِ crisis

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by training: When you say that you are a lawyer, ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by training: When you say that you are a lawyer, ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the spotlight: Someone or something that is in the ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the spotlight: Someone or something that is in the ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coin a phrase: ضرب کردن یک اصطلاح ( ترجمه به نظر ت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the ground: in a place where real, practical wo ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of ordinary: unusual, different, or strange : no ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of ordinary: unusual, different, or strange : no ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be into: Be interested in or involved with. ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give an interview: [با خبرنگاران] مصاحبه انجام دادن مص ...

٦ ماه پیش

مدال‌های غزال سرخ