غزال سرخ

حتی المقدور می کوشم منبعِ معادل های پیشنهادی را چه از فرهنگ های انگلیسی به فارسی و از چه از فرهنگ های انگلیسی به انگلیسی ذکر کنم تا هم حقوق مؤلفان و ناشران پاس داشته شود، هم مخاطبان از جهت صحت و درستی معادل ها مطمئن باشند. در مواردی که هیچ منبعی قید شده، صرفاً از دانش و ذوق و طبعِ شخصی خود استفاده کرده ام.
نیم نگاهی هم به ضبطِ فارسیِ اسامی خاص انگلیسی دارم تا به این ترتیب، دیکشنری آنلاین کم و کسری نداشته باشد و بیش از پیش دستیار و کمک حالِ مترجمان باشد.
رویایم این است که مترجمان کاردرست و کارکشته هم به آبادیس بپیوندند و معادل های پیشنهادی خود را اینجا به اشتراک بگذارند.
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
have something to offer٢١:٤٩ - ١٣٩٩/١٢/١٢چیزی برای عرضه کردن داشتن چیزی عرضه کردن چیزی داشتن __________به نقل از هزارهگزارش
16 | 0
get around the problem١٠:٣٧ - ١٣٩٩/١٢/٠٨To get around a problem or difficulty means to overcome it فائق آمدن بر مسأله غلبه کردن بر مسألهگزارش
12 | 0
most commonly٠٧:٠٧ - ١٣٩٩/١٢/٠٨often; frequently: commonly used words. usually; generally; ordinarily. in a common manner در بیشتر مواقع در اغلب مواقع معمولاًگزارش
16 | 0
veteran٠١:٤٧ - ١٣٩٩/١٢/٠٧به نقل از هزاره: 1. ( نیز صفت گونه ) پیش کسوت، قدیمی، کهنه کار، کارکشته، کارآزموده؛ ( نظامی ) سربازِ قدیمی 2. ( در آمریکا ) سرباز قدیمی، کهنه سربازگزارش
21 | 0
protective equipments٠٤:٠٦ - ١٣٩٩/١٢/٠٦equipment جمع بسته نمی شود و s نمی گیرد، بنابراین equipments غلط است. protective equipment را هم بهتر است به تجهیزات ایمنی برگرداندگزارش
7 | 0
misconception٠٩:٥٧ - ١٣٩٩/١٠/٢٨بدفهمی سوء فهم سوء برداشت به نقل از هزاره: تصویر غلط فکر غلط پندار نادرست برداشت غلط اشتباهگزارش
28 | 0
unsurprisingly١٠:١٣ - ١٣٩٩/١٠/٢٦هزاره: بی هیچ تعجبی بدون هیچ تعجبی همان طور که انتظارش می رفت تعجب ندارد کهگزارش
23 | 0
with that said٠٥:٣٣ - ١٣٩٩/١٠/٢٦With this said is a way of saying In the light of what has been said what I have said what you have said what he/she has said and then something ev ... گزارش
30 | 0
get the idea٠٣:١١ - ١٣٩٩/١٠/١٧به نقل از میریام وبستر: to understand مثال: "Yes we're late, but it was raining, then we got a flat tire …" "All right, I get the idea" فهمیدن متوج ... گزارش
21 | 1
unwarranted١٨:٤٢ - ١٣٩٩/٠٩/١٩به نقل از هزاره: غیرموجه نالازم ناموجه بی دلیل غیرضروری غیرلازم غیرمجازگزارش
21 | 0
unsupportive١٥:٤٨ - ١٣٩٩/٠٩/١٩به نقل از آکسفورد: not providing encouragement or emotional help مثال: "the family environment is unsupportive" ناپشتیبان غیرحامیگزارش
28 | 1
corresponding١٦:٣٣ - ١٣٩٩/٠٩/١٨به نقل از هزاره: مطابق موافق مساوی برابر همانند نظیر شبیه مشابه ( ریاضی ) متناظر، متقابلگزارش
62 | 1
optimum٠٤:٠٥ - ١٣٩٩/٠٩/١٤به نقل از هزاره: 1. بهترین، مناسب ترین، مطلوب، مناسب 2. حد مطلوب، بهترین حدگزارش
23 | 0
off the record٢٣:٣٣ - ١٣٩٩/٠٩/١٢به نقل از هزاره: 1. غیررسمی، خصوصی، محرمانه 2. به طور غیررسمی، به طور خصوصی، به طور محرمانهگزارش
14 | 1