٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٥٨ بازدید

کوزهٔ سربسته اندر آب زفت از دل پر باد فوق آب رفت مولانا

٢ ماه پیش
١ رأی

کوزه سربسته اندر آب زفت از دل پرباد فوق آب رفت بادِ درویشی چو‌ در باطن بود بر سر آب جهان ساکن بود مقصود از کوزه سربسته باطن و دل درویش است به شرطی که دهانِ دل را بسته نگاه دارد « پس دهان دل ببند و ...

٢ ماه پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
٨٧ بازدید

در بیت "تو را با غیر می‌بینم، صدایم در نمی‌آید"، شاعر چه نوع احساسی را بیان می‌کند و چرا صدایش در نمی‌آید؟ تو را با غیر می‌بینم، صدایم در نمی‌آید دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید

٠ رأی

شاعر نوعی احساس سرخوردگی و ناامیدی رو بیان می‌کنه، غیر در اینجا به نوعی رقبای عشقی محسوب می‌شن و وقتی شاعر می‌بینه که معشوق به رقیب بیشتر تمایل داره دیگه شکایت چه حاصلی داره؟ همین می‌شه که شاعر ناامیدانه سکوت پیشه می‌کنه

٢ ماه پیش
١ رأی
٦ پاسخ
١٠٠ بازدید

بیت عاقبت بینست عقل از خاصیت نفس باشد کو نبیند عاقبت  چگونه تضاد بین عقل و نفس را توضیح می‌دهد و مولانا چگونه عقل را به عنوان وسیله‌ای برای دیدن عاقبت معرفی می‌کند؟  

٢ ماه پیش
٠ رأی

بدون اینکه تعریف مولانا از عقل ر‌و بررسی و شرح کنیم پاسخ این سوال امکان پذیر نیست، مولانا عقل رو دارای مراتبی جداگانه می‌دونه، عقلِ کل که خاص انبیا و اولیاست و عقل معاش یا عقل جزئی یا عقل تحصیلی که تع ...

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٣٩ بازدید

ضرب‌المثل  'خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج'  کنایه از چیه ؟

٢ ماه پیش
١ رأی

کنایه از اهمیت گامهای ابتدایی در آغازِ کارهاست. اگر کاری بدون فکر و مقدمه صحیح آغاز بشه در ادامه هم مداوم غلط اندر غلط خواهد شد. همون اصطلاح معروف که تو خیاطی می‌گن اول اندازه بگیر بعدش ببر. 

٢ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٨٨ بازدید

در بیت  "آن دو زلف کافر خود را بگو / کای یگانه اهل ایمان را مکش"  چرا شاعر زلف معشوق را به "کافر" و مخاطب را به "اهل ایمان" تشبیه کرده است؟  

٢ ماه پیش
٠ رأی

کافر یعنی کافر به مذهب و آیین عشق، یعنی مراعات عاشقان رو نمی‌کنی و هیچ آداب و ترتیبی برای تو مهم نیست و بی‌محابا دل می‌بری، چرا؟ چون نسبت به آیین عشق کافری، اگر به عشق ایمان داشتی مردمی و دلداری می‌کردی دلهای عاشقان رو.  عاشقان هم طبعا اهل ایمانند، اگر به عشق کافر بودند که اصلا عاشق نمی‌شدند…

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٧٦ بازدید

مفهوم کنایی  "گفتا تو بندگی کن /او بنده پرور آید " چیست ؟

٢ ماه پیش
٤ رأی

ابتدا ذکر این نکته مهمه که در بعضی از نسخه‌ها به جای -او-، -کو- ضبط شده،  گفتا تو بندگی کن-کو بنده‌پرور آید(که او بنده‌پرور خواهد آمد) الزامی نداره چندان الهی و آسمانی معنی کنیم بیت رو، کنایه ا ...

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٥٣ بازدید

مفهوم  "صورتی بر نیاید ز دست / که نقشش معلم ز بالا نبست"  در ابیات مرا صورتی بر نیاید ز دست که نقشش معلم ز بالا نبست  گرت صورت حال بد یا نکوست نگارندهٔ دست تقدیر، اوست  به چه چیزی اشاره دارد؟

٢ ماه پیش
٠ رأی

هر آفریده‌ای که امروز می‌بینیم پیش از آن که ما به‌وجود بیاییم در علم خدا موجود بوده،  یا به تعبیر کلامی اعیان ثابته، با عالم الست هم ارتباط دارد. و هر نقشی، چه خوب و چه بد، در تقدیر ما اینطور بو ...

٢ ماه پیش
٣ رأی
٤ پاسخ
١٨٨ بازدید

در بیت  جهان آفرینت گشایش دهاد که گر وی ببندد که داند گشاد  شاعر به چه نکته‌ای درباره "جهان آفرین" و مفهوم گشایش و بسته شدن اشاره می‌کند؟

٢ ماه پیش
٣ رأی

خداوندِ جهان آفرین تنها کسی است که می‌تواند گشایش و آسانی‌ای در کار تو پدید آورد یا درهای بسته را به روی تو بگشاید مصرع دوم: اگر خداوند دری را ببندد یا نخواهد باز کند هیچ کس دیگر هم نمی‌تواند سبب گشایش آن شود گشایش و تمام امور جهان تنها در دست قدرت جهان آفرین است و قادر متعال اوست

٢ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٤٧ بازدید

این شعر  هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی کنایه از چیه ؟منظور شاعر  چی بوده ؟

٢ ماه پیش
١ رأی

عارف یا فرد صاحبدل اگر کشف و شهودش پیوسته و بهم نزدیک بشه دیگه تنها شب قدر نیست که خودش رو به ملکوت نزدیک‌تر می‌بینه و اگر چشم دلش باز بشه اون زمان هر شبی براش به منزله شب قدر خواهد بود از نظر ادراکات غیبی و شهودات باطنی

٢ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٣٨ بازدید

 در بیت زیر ، چگونه "رخ تازه صبح" به "روی مزار" تشبیه شده و این تشبیه چه پیامی دارد؟ پیش چشمی که دل زنده شب را دریافت چون گل روی مزارست رخ تازه صبح

٢ ماه پیش
١ رأی

شاید بشه گفت چشم و دلی که متوجه بشه شب برای راز و نیاز و کشف و مکاشفه چقدر ضروری و مهمه(مثل شبهای قدر)  با صبح شدن ناراحت می‌شه که چرا اون وصالِ حقیقت و راز ‌و نیاز ادامه پیدا نکرده و شب تموم شده و  مثل دیدن گل روی سنگ قبر ناراحت می‌شه از رسیدن صبح و تمام شدن شب

٢ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٣٩ بازدید

خواجه‌تاشانیم اما تیشه‌ات می‌شکافد شاخ را در بیشه‌ات ✏ «مولوی»  

٢ ماه پیش
١ رأی

تاش در حقیقت پسوندی برای اشتراک در چیزی هست، خواجه‌تاش یعنی دو خدمتگزاری که سرور و خواجه اونها یک نفر باشه، مثل خیلتاش که در تاریخ بیهقی اومده، یعنی دو سربازی که متعلق به یک خیل یا قوم و گروه باشند تاش در حقیقت همون -تا- و -لنگه- و -مثل- هست

٢ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١١٥ بازدید

منظور از "اَغیار " چه کسانی هستند ؟   تو با اَغیار پیش چشم من مِی در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم

٢ ماه پیش
٣ رأی

اغیار جمع واژهٔ غیر هست، یعنی افراد بیگانه و ناآشنا. درینجا منظور شهریار اینه که خوشی و شادی خودت رو با افراد بیگانه(غیر از من)شریک شدی ولی من رو غریبه دونستی و به حساب نیاوردی

٢ ماه پیش
٠ رأی
١ پاسخ
٤١ بازدید

حافظ چه نالی گر وصل خواهی خون بایدت خورد درگاه و بیگاه  لطفاً معنی این بیت ؟ درگاه و بیگاه؟ 

٢ ماه پیش
١ رأی

درگاه و بی‌گاه، گاه پسوندیه که برای زمان و هم مکان استفاده می‌شه، دانشگاه:محل دانش و صبح‌گاه: زمان صبح بی‌گاه منظور زمانِ دیر یا دیروقت هست، در معنی این بیت می‌شه گفت باید وقت و بی‌وقت خون دل خورد، روز و شب فرقی نمی‌کنه، در تمام احوال عاشق باید خون دل بخوره و متوجه معشوق باشه اگر تمنای وصال داره «در غم ما روزها بی‌گاه شد» مولانا

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
٤٩ بازدید

"حکمت متعالیه"   مکتب چه کسی است ؟

٢ ماه پیش
٠ رأی

صدر المتالهین، ملاصدرا

٢ ماه پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
٤٣ بازدید

معنی واژه ی رایج  در سخنرانی و ....  "علی العموم"  چیه ؟

٢ ماه پیش
٠ رأی

به صورت عمومی، عموما

٢ ماه پیش
١ رأی
٢ پاسخ
٥١ بازدید

"محرمی خود دیگرست" در این بیت یعنی چی؟   پس زبان محرمی خود دیگرست همدلی از همزبانی بهترست

٢ ماه پیش
١ رأی

خالی از لطف نیست اگر کاملِ قصه رو در مثنوی بخونید ولی درینجا مولانا می‌خواد بگه صرفِ هم زبان بودن یا خویش و پیوندی داشتن باعث همدل بودن و احساس نزدیکی نمی‌شه، به عبارت دیگه دل و یکی بودن دلها برای نزدیکی رو خیلی مهمتر می‌دونه تا نسبتهای خویشاوندی یا اجتماعی و … نزدیک بودن دلهاست که مهمه

٢ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٤ پاسخ
٣,٧١٩ بازدید
٢ رأی

گُل در خاک کاشته می‌شه و وقتی آبیاری بشه زمین حالت گل آلود پیدا می‌کنه ولی گُل آب مورد نیاز برای رشد رو از همین طریق تامین می‌کنه و خب به اصطلاح شاعر می‌خواد بگه گلی به این زیبایی و لطافت و سربلندی به ناچار برای چاره‌گشایی و بقا سر و کارش به گِل می‌افته همونطور که افراد عاقل هم کارشون بعضی از اوقات به دیوانگان و بی‌خردان می‌افته و به ناچار گرفتار اونها می‌شن و به چاره جویی می‌افتن 

٢ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٥ پاسخ
٧٧ بازدید

"کهترست" در این بیت یعنی چی؟   گفت ای شه یک هنر کان کهترست باز گویم گفتِ کوته بهترست

٢ ماه پیش
٠ رأی

باید بدانیم که هنر در متون ادب فارسی به معنای امروزی «art» نبوده و مقصود از هنر ، فضل و برتری‌ست، و هنرمند در متون کهن اغلب فردِ فاضل و خردمند است، اینجا هم «کهتر» یعنی کمترین ، خردترین ، کوچکترین، در ...

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١٢ پاسخ
٢٥٨ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

بیت نکشیدیم شرابی به رخ تازه صبح سینه ای چاک نکردیم به اندازه صبح  به چه نکته‌ای اشاره دارد و چه ارتباطی با مفهوم صبح دارد؟    

٢ ماه پیش
١ رأی

شراب نوشی به هنگام طلوع آفتاب و ابتدای صبح، یا در اصطلاح -صبوحی نوشیدن- رسمی متداول و دیرآشنا بوده،   حضرت سعدی:«تا خلوتیان سحر از خواب درآیند مستان صبوحی به مناجات برآرید» حضرت حافظ:«تا کی می ...

٢ ماه پیش