افشین گلچین - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all alone: کاملا تنها . . . . . . . . . . . . ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worsening: ناگواری، سختی، بدفرجامی. . . وخامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seem like: شبیه به نظررسیدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basically: از پایه و اساس. . . . . . در پایه و ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it just so happens that: فقط همین جوری ( شانسی ) اتفاقی شد

٧ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disturbed: به هم ریخته. . . . مختل شده. . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on: 1 - انجام دادن. . . . . . . . 2 - ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iffy: ناجور. . . . . . نا معلوم. . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brilliant: فوق العاده. . . . . . . . خیره کنند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invigorated: . . نیرومند و تقویت شده . . . . . س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blessed with: خوش شانس داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inspired: برگیری، برداشت، برگرفتن از، برگرفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as much as: آنقدر که. . . . . . به اندازه ای که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disproven: نادرست اثبات شده. . . . . نادرست نش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mami: مامانی. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

should: There is no gerund after "should"

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be sure of oneself: از خود مطمئن باش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

albeit: البته. . . . . . . . . همان البته خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taken care of: مورد رسیدگی قرارگرفته. . . . . . مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

getting: ۱ـ درنقش. . . . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indicated: نشان داده شده ، اشاره شده است ؛ نشا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight off: عقب راندن ، دفع کردن ،

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: او با یک لوله فلزی ضربه ای سنگین به ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead of time: من باید کار را زودتر از موعد به پای ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not really: واقعا نه. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annoyed: دلخور - آزرده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

he who: کسی که. . . . . اونی که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at a time: یکی یکی. . . . . . . one by one

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choose: عبدالخلیل قوطوری مگه اینجا کلاس زبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

last: در بسیاری موارد به عنوان قید معنی . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freaking: 1 ) در اصل: داشتن یک تجربه بد توهم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redo: انجام مجدد ، بازسازی ، اصلاح. . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meet with: برخورد. . . . . . مواجهه. . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet with: برخورد. . . . . . مواجهه. . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Make: ۱ - وادار کردن . . . مجبور کردن ۲ - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

failure: خطا. . . . اشتباه. . . . شکست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reward: عبدالخلیل قوطوری این سایت جامع وزیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find: ۱ - یافتن. . . . پیدا کردن ۲ - دریا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at some point: در یک مقطع زمانی. . . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level: رتبه، درجه ، سطح، فاز، مرحله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and: حرف ربط. . . . . . . دو معنی دارد. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be used to: استفاده می شود برای. . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take a load off one's mind: بار خود را زمین گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a bunch of: بسیاری از. . . . . مقدارزیادی از. . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift: Noun راندگی drift, expulsion جسم شن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

really and truly: بخدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likely: به احتمال زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

very: ۱ـ کاملا . . درست این را تماشا کن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a couple of time: یکی دوبار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear: از عهده چیزی ( کاری ) برآمدن. . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at no time: در هیچ زمان. . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at no time: در هیچ زمان. . . . . . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

being: بودن, ماندن, شدن, زیستن, وجود داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

context: زمینه ۱. سطح و روی چیزی. ۲. طرح، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so much as: به حدی که. . . . . . ان قدر که. . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

without so much as: انقدرکه حتی بدون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and so on: و به همین ترتیب الی اخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

only so much: فقط تا حدی. . . . . . . . . . یا . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as much: آنقدر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affair: کسب و کار. تجارت ، . . . . امور. . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into something: علاقه مند شدن به فعالیت یا موضوعی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so as to: به طوری که. . . . . . . . طوری که. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trap: گیر انداختن یا افتادن، . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

such: مترادف چنین: این سان، این گونه، این ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick: انتخاب/Noun انتخاب کردن/ verb You j ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OF: متعلق به؛. . . . . بومی به؛. . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OF: ۱ - of. . با. . . دارای. . . . . مح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intent: intent on تمرکز کامل بر. . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that: اینکه، آنکه تا اینکه، تا آنکه از ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OF: از جهتِ؛ از حیث؛ از لحاظِ؛ از نظرِ: ...

١ سال پیش

مدال‌های افشین گلچین