پیشنهادهای عبدالرضا انصاری (٣٠)
Devouring Mother اشاره به کسی که دوستیش دوستی خاله خرسه هست.
ارزیابی
در زیر یا تحت چیزی قرار داشتن. پوشیده شدن با چیزی. to lie or be placed under or beneath ( Collins ) A coast underlain by soft clay. ساحل پوشیده شد ...
نظر "Shahla" از نظر مبحث هیدرولوژی درست است. در حقیقت دبی به معنی حجم آبی است که در واحد زمان از مقطع مشخصی از رودخانه ، کانال، دریچه یا لوله تخلیه م ...
در پردازش تصویر به معنی "گسسته" ( رقومی ) استفاده شده است. در مقابل پیوسته ( Continuous ) . Categorical Data=داده های گسسته
سرسختانه ( به شدت )
نظر چندان خوشی نداشتن ( در مورد چیزی ) I took a dim view of him. من نظر چندان خوشی درباره ی او ندارم.
در مدیریت ریسک مخاطرات دو معنی دارد . هم به "نفس مخاطره" اطلاق می گردد. مثلا زلزله و خشکسالی و غیره همگی Hazard هستند. چون در واقع به شکل پتانسیلی می ...
یه عالمه She has a whole host of questions. یه عالمه سوال داره.
آچار کلاغی ( شلاقی ) . oxford photo dic
اسکاچ ( ابر اسکاچ ) . به نقل از oxford photo dictionary.
خرخونی کردن ( معادل اصطلاح hit the books )
تحریکات مانند: The intrigues of Ottoman agents تحریکات عوامل دولت عثمانی
( فیزیک ) نسبت انرژی دریافت شده از یک سطح به انرژی تابیده شده به آن سطح را گویند.
به قصد گرفتن مشورت، موضوعی را با کسی مطرح کردن. I have to take it up with my manager. باید با مدیرم در این مورد مشورت کنم.
به معنی عمل گرا ( بخصوص در فلسفه )
مقایسه ی اجزاء یا بخش های متناظر دو چیز.
برآورد و تخمین . بخصوص در تصویر برداری ماهواره ای به معنی "برآورد یا بازیابی غیر مستقیم" پارامترهای سطح زمین مانند رطوبت خاک می باشد.
اقتباس از ( بویژه در هنگام استفاده از مطالب یا عکس سایر منابع در مقاله ی خود )
در نجوم به معنی خطی که بخش تیره و روشن یک سیاره را که تحت تابش یک ستاره قرار دارد جدا می نماید.
داده گواری
کسب اطلاعات از طریق انبوهی از مردم که دارای سه ویژگی مشخص هستند: داوطلب هستند ، ناشناس هستند و بالاخره غیر متخصص هستند. بکارگیری این روش امروزه در مد ...
تجمیع کننده
تجمیع کردن
غبار جوّ
[پردازش تصویر ماهواره ای] اِعمال تصحیحات هندسی به تصاویر رقومی ( دیجیتالی ) بدست آمده از طریق ماهواره ها به منظور تطابق تصویر با نقشه های استاندارد س ...
ارسال ( از طریق آژانس حمل و نقل هوایی ) . Please airfright the following items
چرا اونوقت؟
آخه چرا؟
سرم ( Serum ) مثال: Doctor gave the baby a formula. دکتر به بچه سرم داد.