پیشنهادهای اسم منو فقط خدا میدونه (٣٦٦)
🔹 کلمه: recognise ( در انگلیسی آمریکایی: recognize ) 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: تشخیص دادن، شناختن، به رسمیت شناختن 🟨 کاربرد: وقتی کسی ی ...
🔹 عبارت: rather than 🟦 نوع: حرف ربط ( conjunction / preposition ) 🟧 معنی فارسی: به جای اینکه، به جایِ، نه اینکه 🟨 کاربرد: برای مقایسه دو انتخاب ...
🔹 کلمه: film school 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: مدرسه فیلم سازی 🟨 کاربرد: جایی برای آموزش مهارت های فیلم سازی مثل کارگردانی، فیلم نامه نوی ...
🔹 عبارت: dog walker 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: فردی که سگ ها را برای گردش و پیاده روی بیرون می برد ( سگ گردان ) 🟨 کاربرد: ...
🔹 عبارت: Instagram influencer 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: اینفلوئنسر اینستاگرام ( شخصی که در اینستاگرام شهرت دارد و توانایی ت ...
🔹 عبارت: chocolate taster 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: چشنده شکلات ( شخصی که برای ارزیابی طعم، بافت، کیفیت و سایر ویژگی های شک ...
🔹 عبارت: film tagger 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: برچسب زن فیلم ( شخصی که محتواهای یک فیلم را بررسی و دسته بندی می کند با استف ...
🔹 عبارت: costume designer 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: طراح لباس صحنه ( شخصی که لباس های مناسب برای بازیگران در فیلم، تئاتر، س ...
🔹 عبارت: Lego sculptor 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: مجسمه ساز لگو ( فردی که با استفاده از قطعات لگو مجسمه یا آثار هنری می سازد ...
🔹 عبارت: duvet tester 🟦 نوع: اسم مرکب ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: تست کننده ی لحاف ( کسی که لحاف یا پتو را از نظر کیفیت، راحتی و کارایی آزمای ...
🔹 کلمه: applicant 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: درخواست دهنده، متقاضی 🟨 کاربرد: فردی که برای چیزی ( مانند شغل، پذیرش در دانشگاه، وام و غیره ...
🔹 کلمه: select 🟦 نوع: فعل ( verb ) / صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: انتخاب کردن / برگزیده 🟨 کاربرد: به عنوان فعل: به معنای انتخاب کردن یا برگز ...
🔹 کلمه: flew 🟦 نوع: فعل ( verb ) – گذشته fly 🟧 معنی فارسی: پرواز کرد، پراند 🟨 کاربرد: زمان گذشته فعل fly به معنای پرواز کردن، جابجا شدن در هوا با ...
🔹 کلمه: oven 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: فر 🟨 کاربرد: دستگاهی برای پخت و پز غذا که معمولاً در آشپزخانه استفاده می شود. 🧠 نکات گرامری و ...
🔹 کلمه: seven 🟦 نوع: اسم ( noun ) – عدد 🟧 معنی فارسی: هفت 🟨 کاربرد: عددی است که به تعداد ۷ اشاره دارد. 🧠 نکات گرامری و کاربردی: ✔️ seven عدد ...
🔹 کلمه: undervalue 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: کمتر از حد واقعی یا درست ارزش گذاری کردن، دست کم گرفتن 🟨 کاربرد: زمانی که چیزی یا کسی کمتر ...
🔹 کلمه: underachieved 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته underachieve 🟧 معنی فارسی: کمتر از حد انتظار عمل کرده، به نتایج مطلوب نرسیدن 🟨 کاربرد: زمان ...
کلمه: underpaid 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: دستمزد پایین دریافت کردن، کمتر از حد لازم پرداخت شده 🟨 کاربرد: به شخصی اطلاق می شود که باب ...
کلمه: underperformed 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته underperform 🟧 معنی فارسی: عملکرد ضعیف تری داشته، نتواسته به انتظارات برسد 🟨 کاربرد: زمانی که ...
🔹 کلمه: semi - retired 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: نیمه بازنشسته 🟨 کاربرد: به شخصی اطلاق می شود که به طور کامل از کار بازنشسته نشده ا ...
🔹 کلمه: semicircle 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: نیم دایره 🟨 کاربرد: شکل هندسی که نیمه ای از یک دایره کامل است. 🧠 نکات گرامری و کاربردی: ...
کلمه: resold 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته resell 🟧 معنی فارسی: دوباره فروختن 🟨 کاربرد: زمانی که چیزی که قبلاً خریداری شده، دوباره به فروش می رس ...
کلمه: re - advertise 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: دوباره تبلیغ کردن، تبلیغ مجدد 🟨 کاربرد: زمانی که یک محصول یا خدمات دوباره برای جذب توجه مش ...
🔹 کلمه: reheat 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: دوباره گرم کردن 🟨 کاربرد: برای گرم کردن مجدد چیزی که قبلاً گرم شده بود، به خصوص غذا یا نوشیدنی. ...
ChatGPT said: 🔹 کلمه: overheat 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: بیش از حد گرم شدن / بیش از حد داغ کردن 🟨 کاربرد: برای توصیف حالتی استفاده می شو ...
🔹 کلمه: overcoming 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل مصدر فعل overcome 🟧 معنی فارسی: غلبه کردن، فائق آمدن بر چیزی 🟨 کاربرد: برای اشاره به مقابله با مشکلا ...
🔹 کلمه: overconfident 🟦 نوع: صفت ( adjective ) 🟧 معنی فارسی: خود را بیش از حد مطمئن دانستن، اعتماد به نفس بیش از حد 🟨 کاربرد: برای توصیف شخصی که ...
🔹 کلمه: overreact 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: بیش از حد واکنش نشان دادن، واکنش شدید نشان دادن به چیزی 🟨 کاربرد: وقتی کسی به یک موقعیت یا ا ...
🔹 کلمه: overvalued 🟦 نوع: صفت ( adjective ) / شکل گذشته فعل overvalue 🟧 معنی فارسی: بیش ازحد ارزش گذاری شده، دست بالا گرفته شده 🟨 کاربرد: برای چی ...
🔹 کلمه: overpaid 🟦 نوع: صفت ( adjective ) و همچنین شکل گذشته فعل overpay 🟧 معنی فارسی: بیش ازحد پرداخت شده / کسی که بیش از چیزی که ارزش دارد، پول ...
🔹 کلمه: overslept 🟦 نوع: فعل ( verb ) – شکل گذشته فعل oversleep 🟧 معنی فارسی: خواب موندن – بیشتر از زمان موردنظر خوابیدن 🟨 کاربرد: وقتی شخصی بیش ...
🔹 کلمه: overestimate 🟦 نوع: فعل ( verb ) – همچنین به صورت اسم هم به کار می رود 🟧 معنی فارسی: بیش از حد برآورد کردن، دست بالا گرفتن 🟨 کاربرد: وقتی ...
🔹 کلمه: multimillionaire 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: چندمیلیونر – فردی که چندین میلیون ( دلار، یورو و. . . ) ثروت دارد 🟨 کاربرد: برای توصی ...
🔹 کلمه: multivitamin 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: مولتی ویتامین – مکملی که حاوی چند نوع ویتامین مختلف است 🟨 کاربرد: برای اشاره به قرص ها یا ...
🔹 کلمه: multicoffee 🟦 نوع: ساختگی / ترکیبی ( ترکیب پیشوند اسم ) 🟧 معنی فارسی ( غیررسمی ) : چندقهوه ای – می تونه اشاره داشته باشه به چیزی که شامل ...
🔹 کلمه: multiplayer 🟦 نوع: اسم / صفت ( noun / adjective ) 🟧 معنی فارسی: چندنفره – حالتی در بازی یا فعالیت که بیش از یک نفر در آن شرکت دارند 🟨 کا ...
🔹 کلمه: mistyped 🟦 نوع: فعل ( past participle ) 🟧 معنی فارسی: اشتباه تایپ شده – به اشتباه تایپ کردن یک کلمه یا عبارت 🟨 کاربرد: زمانی که در حین ت ...
🔹 کلمه: mismanagement 🟦 نوع: اسم ( noun ) 🟧 معنی فارسی: سوءمدیریت – مدیریت نادرست یا بی کفایتانه، که منجر به مشکلات یا نتایج منفی می شود 🟨 کاربر ...
🔹 کلمه: misspelled 🟦 نوع: فعل ( past participle ) 🟧 معنی فارسی: اشتباه نوشته شده – به اشتباه نوشته شدن یا نادرست نوشتن کلمه 🟨 کاربرد: زمانی که ی ...
🔹 کلمه: micromanage 🟦 نوع: فعل ( verb ) 🟧 معنی فارسی: ریزمدیریت کردن – کنترل و نظارت بیش ازحد بر جزئیات کار دیگران 🟨 کاربرد: برای توصیف رفتاری ک ...
🔹 کلمه: mini - break 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: سفر یا استراحت کوتاه – معمولاً تعطیلاتی ۱ تا ۳ روزه برای استراحت 🟨 کاربرد ...
🔹 کلمه: miniuniverse ( غیررسمی – ساختار خلاقانه ) 🟦 نوع: اسم ترکیبی 🟧 معنی فارسی: جهان کوچک – نسخه ای کوچک یا ساده شده از یک جهان بزرگ 🟨 کاربرد: ...
🔹 کلمه: mininutella ( غیررسمی – ساختار پیشنهادی ) 🟦 نوع: اسم ترکیبی غیررسمی 🟧 معنی فارسی: نوتلا کوچک – اشاره به بسته ی کوچک نوتلا یا مقدار کم از ...
🔹 کلمه: minifood ( غیررایج – ساختار پیشنهادی ) 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: غذای کوچک یا خوراکی بسیار کم حجم 🟨 کاربرد: به ...
🔹 کلمه: ex - colleagues 🟦 نوع: اسم ترکیبی جمع ( compound plural noun ) 🟧 معنی فارسی: همکاران سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به افرادی که قبلاً با آن ...
🔹 کلمه: ex - colleagues 🟦 نوع: اسم ترکیبی جمع ( compound plural noun ) 🟧 معنی فارسی: همکاران سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به افرادی که قبلاً با آن ...
دوست پسر سابق/ قبلی
🔹 کلمه: ex - girlfriend 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: دوست دختر سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به دختری که قبلاً در رابطه عاشقانه ...
🔹 کلمه: ex - student 🟦 نوع: اسم ترکیبی ( compound noun ) 🟧 معنی فارسی: دانش آموز یا دانشجوی سابق 🟨 کاربرد: برای اشاره به کسی که قبلاً در یک مدرس ...