پیشنهادهای فرتاش (١,٠٦٧)
بر چیزی استوار کردن = مبنا قرار دادن ( در زبان آلمانی zugrunde legen ) برای نمونه : آنها نظریه ی خود را بر فلان چیز استوار کردند.
پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...
پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...
پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...
پیشنهاد واژه: ( زِبَررفتن ) / زِبَررفت /زِبَرراندن ( زِبَررفتن: انتقال یافتن ) در زبان المانی هنگامیکه x به y انتقال می یابد یا تبدیل می شود می گو ...
پیشنهاد واژه: coincidence = هم فِتادگی coincide = هم فِتاده بودن، هم فتاد بودن
هم فِتادگی ( هم فِتادی ) = coincidence
پیشنهاد واژه: برابر پارسی coincide ( هم فِتاد ( ه ) بودن ) می باشد. هم فِتاد با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیسی ) /zusammenfallen m ...
پیشنهاد واژه: برابر پارسی coincide ( هم فِتاد ( ه ) بودن ) می باشد. هم فِتاده با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیسی ) /zusammenfallen ...
پیشنهاد واژه: ( هم فِتاد ) برابر پارسی coincide ( هم فِتاد بودن یا هم فِتادن ) می باشد. هم فِتاد با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیس ...
پیشنهاد واژه: برابر پارسی آن نیز ( هم فِتاد بودن یا هم فِتادن ) می باشد. هم فِتاد با چیزی بودن ( پارسی ) /coincide with sth ( انگلیسی ) /zusammenfal ...
واژه ( آریا، آریان، آرین ) و دگرریختهای آن در زبانهای گوناگون: اوِستایی:ARIIA، ARIYO پارسی باستان:ARIYA پهلوی:ERA، ERANAG، ERAN اوستی:IROE، IRON سانس ...
واژه ( آریا، آریان، آرین ) و دگرریختهای آن در زبانهای گوناگون: اوِستایی:ARIIA، ARIYO پارسی باستان:ARIYA پهلوی:ERA، ERANAG، ERAN اوستی:IROE، IRON سانس ...
برابر ( کتاب ) ، ( نبیگ ) هست. نسک به دیسه ی ( نسخ، نسخه ) درآمده است.
( آخشیج گونه ) برابر پارسی واژه ( بسیط ) می باشد.
پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...
پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...
پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...
پارسی /انگلیسی /پارسی درنهشت، جایگزینی / Ersetzung /replacement ، substitution در نهشتن، برجای گزیدن/ersetzen/ to replace، to substitute بهتر است برا ...
به هیچ روی
( آخشیج گویی ) برابرِ پارسی واژه ( تناقض، تناقض گویی ) می باشد. منبع:بنیادهای منطق نگریک
فِتاد: مورد نمونه: در این مورد = در این فتاد
پارسی / آلمانی / انگلیسی دیسه نما / schema /Schema
پارسی / آلمانی / انگلیسی: چندی نما /quantifier/ Quantor چندی نما همان ( سور ) می باشد که در منطق و مزداهیک ( ریاضیات ) نیز بکار می رود. برای نمونه: ...
برابر پارسی واژه ( اهمیت ) ، واژه ( مایه وَری ) است. در رویه 107 نبیگ بنیادهای منطق نگریک: بی از مایه وری = بدون اهمیت بدون:بی از، بی
واژه ( برخه ) به معنای ( کسر ) با واژگان ( برخ، برخی ) از کارواژه ( بَرخیدن=جزء جزء کردن، بخش بخش کردن، پاره پاره کردن ) همخانواده می باشد و از واژگا ...
آلمانی/ انگلیسی / پارسی : conceptualization / Begriffsbildung / چم سازی ( چم پردازی، چم سازَند ) در زبان آلمانی نیز Begriffsbildung از دو واژه زیر س ...
این پیشوندِ فعلی در زبان پارسی نیاز به واکاوی دارد. نخست به دیدگاه هایِ تارنماهای گوناگون می پردازیم، سپس با نام بردن برخی کارواژه ( فعل ) ها به نابس ...
سیستم=راژمان سیستماتیک=راژمند ( راژ/مند ) ( راژ ) همان ( رَج ) می باشد. سیستماتیک کردن= راژیدن ( رَجیدن )
سیستم=راژمان سیستماتیک=راژمند ( راژ/مند ) ( راژ ) همان ( رَج ) می باشد. سیستماتیک کردن= راژیدن ( رَجیدن )
سیستم=راژمان ( راژ ( یا رَج ) /مان )
صرفا= ایواز
واژه ( رامین ) در زبان پارسی میانه از کارواژه ( رامینیتَن ) بوده است که برابر با واژه ( راماندن:آرام کردن ) در پارسی کنونی می باشد. بُن آینده رامینیت ...
برابر پارسی نظارت، ( ( بَرنگری ) ) هم می شود. oversight
بازار از دو تکواژ کهن پارسی می باشد: ( بار ) و پسوند ( زار ) تکواژ ( بار ) که نیاز به ویچارش ( توضیح ) ندارد. پسوند ( زار ) پسوند کهن پارسی ( همچون ...
استنتاج کردن= فروهاختن
برابر پارسی واژه ( استنتاج ) ، واژه ( فروهازش ) می باشد. استقراء= فراهازش بررسی تکواژهای فروهازش= فرو، بُن آینده کارواژه هاختن ( =هاز ) به چم ( پیش ...
افزون بر واژگان گفته شده، برابر پارسی واژه ( استقراء ) ، واژه ( فراهازش ) می باشد. استنتاج= فروهازش بررسی تکواژهای فراهازش= فرا، بن آینده کارواژه ها ...
پروسه= فرارَوند= فرآیند
برابر پارسی واژگان پراگماتیست و پراگماتیسم: کارکردگرا = پراگماتیست کارکردگرایی= پراگماتیسم
برابر پارسی ( تحلیل کردن ) ، ( واکاویدن ) می باشد. تحلیل= واکاوی تحلیلی= واکاویک
افزون بر واژگان یادشده، برابرنهاد پارسی واژه ( متعالی ) ، واژه ( تراگذرنده ) نیز می باشد. خاستگاه:برگرفته از ترگویه سنجش خرد ناب کانت ترگویه ای از ا ...
برابر پارسی واژه ( بدون ) ، تکواژ ( بی ) می باشد. در کتاب بنیادهای منطق نگریک ترگویه ای از شمس الدین ادیب سلطانی، به جای واژه ( بدون ) ، از واژگان ( ...
برابر پارسی واژه ( استعلا ) ، واژه ( تَرافرازَندگی ) می باشد.
استعلا= تَرافرازَندگی استعلایی= تَرافرازنده
برابر پارسی واژه ( عنوان ) ، ( وَرنام ) نیز می باشد.
برابر پارسی واژه کامل، واژه زیبای ( اُسپُریک ) یا ( اُسپُریگ ) می باشد.
برابر پارسی واژه ( سوبژکتیو ) ، واژه ( درون آختی ) می باشد و برابر پارسی واژه ( ابژکتیو ) ، واژه ( برون آختی ) می باشد. ابژه= برون آخته سوژه= درون آ ...
برابر پارسی واژه ( ابژکتیو ) ، واژه ( برون آختی ) می باشد و برابر پارسی واژه ( سوبژکتیو ) ، واژه ( درون آختی ) می باشد. ابژه= برون آخته سوژه= درون آ ...
افزون بر واژگان پیشنهاد شده از سوی دوستان، برابرنهاد پارسی واژه ( ( ایده ) ) ، واژه ( ( مینو ) ) نیز می باشد. ( بویژه در اندیشه های منطقی و فلسفوی ) ...