پیشنهاد‌های سید عباس حسینی (٢٥٩)

بازدید
٤٦٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تیم اثاث کشی منزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Customer Service • پشتیبانی مشتری کمک و مشاوره ارائه شده توسط یک شرکت به افرادی که محصولات یا خدمات آن را خریداری یا استفاده می کنند. ۲ عبارت مشاب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Customer Service • پشتیبانی مشتری کمک و مشاوره ارائه شده توسط یک شرکت به افرادی که محصولات یا خدمات آن را خریداری یا استفاده می کنند. ۲ عبارت مشاب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Customer Service • پشتیبانی مشتری مجموعه ای از خدمات برای کمک به مشتریان در استفاده مقرون به صرفه و صحیح از یک محصول است. این شامل کمک در برنامه ریزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ممنون دوست عزیز که معنیش رو با ما به اشتراک گذاشتی ولی املای درستش on هستش نه one. عبارت on second thoughts رو سرچ کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• صورت سوال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• شرایط تخفیف ( شرایطی که تحت آن به مشتری تخفیف تعلق می گیرد. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• حق ورود تخفیف یافته / خورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• فرم رزرو ( فرمی که برای رزرو تعطیلات، اقامتگاه و غیره استفاده می شود. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• تا جایی که یادم میاد، . . . • اگه درست یادم باشه، . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی دوستان معانی زیر رو هم می تونه برسونه: • باید سوخت و ساخت • باید با شرایط کنار اومد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• دستِ بد ( تو بازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Climb out of my ass یا get off my ass هم می گویند معنیشم همونیه که دوستان گفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• تا سه نشه بازی نشه توضیح: از این عبارت زمانی استفاده می شه که در یک بازی طرفین بخوان یک بازی رو ۳ مرتبه انجام بدن و برنده نهایی کسیه که ۲ مرتبه از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• موسیقی سنتی از کشورهای در حال توسعه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• داروی فوق العاده موثر • داروی معجزه آسا ( دارویی که معمولاً به تازگی کشف شده است که قادر به ایجاد بهبود قابل توجه و مطلوب در وضعیت بیمار است. ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

• با تشکر از دوستان در مشارکتشون برای پیشنهاد معانی، باید بگم معانی پیشنهادی اشتباهه. دوستان به معانی انگلیسی پیشنهادی خود این دیکشنری توجه نکردند. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• دشت وسیع / باز • زمین پهناور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• در نقاط اطراف پراکنده بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

• بسیار کمتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• روند معکوس در پیش گرفتن ( این که یه فرایندی، بر خلاف روند های مشابه روندی معکوس داشته باشه؛ مثلا اگه بقیه افزایشی بودند، این کاهشی باشه یا بر عکس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• عرق آور ( هر ماده ای که باعث تعریق شود. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• دلیلی برای ( چیزی ) چیزی داشتن They still have cause for complaint. آنها هنوز دلیلی برای شکایت داشتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

• املای درستش fulfill هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• plait بافتن مو به صورت تک رشته می شه ولی pigtails بافتن مو به صورت دو رشته می شه که هر کدوم یه طرف سره و braids بیشتر به بافتن اشاره داره و می تونه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• کاشی فرش ( که به عنوان فرش های ماژولار یا فرش های مربعی نیز شناخته می شوند، مربع هایی هستند که می توانند برای تشکیل فرش با سایز و طرح دلخواه به هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• موجود در انبار ( عبارت ex - stock به کالاهایی اطلاق می شود که بلافاصله از انبار عرضه کننده در دسترس هستند و بنابراین، می توانند با زمان کم یا بدون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• املای درستش elsewhere هستش. به معنی این کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• قیمت معقول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• خاکی که حاوی کود گیاهی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( فرآیند یا عمل ) حالت دادن مو ( با هر روش و هر ماده ای )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• لوسیون حالت دهنده مو ( ژل، واکس یا هر چیز دیگری که برای حالت دادن به مو می مالند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• عمل رنگ زدن یا سایه دار کردن ( هایلایت کردن ) موها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• ( کلی ) موهای مربوط به صورت مرد در ناحیه ی چانه، گونه ها یا لب بالایی • ( عامیانه ) ریش و سبیل men with lots of facial hair مردانی با ریش و سبیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر دو معنی و مدل موی زیر رو شامل می شه: • مدل موی ماشین تراش ( مدل موی سربازی ) یا • مدل موی مردانه خیلی کوتاه ( که اطراف سر تا ته ماشین می شود و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• تیپ کچلی • داشتن ظاهر کچل فرم ( یعنی کچل یا طاس بودن انتخاب شخصه و تیپ انتخابیشه نه اینکه طبیعی و به ناچار کچل باشه. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( آدم ) بد غذا ( کسی که در خوردن غذا سخت پسند و بهانه گیر است. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباس رسمی محل کار اداری یا آکادمیک که برای مردان متشکل از کت و شلوار و برای زنان، کت و دامن و گاهی جلیقه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

• آیین نامه ی پوشش و لباس ( برای یک محل خاص مثل محل کار، باشگاه و . . . ) • لباس / پوشش رسمی ( یک محل خاص )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

? what's with the hat به نظر من معنی جمله ی بالا می شه: کلاه چطوره ؟ ( یعنی کلاه گذاشتن یا پوشیدن برای فلان موقعیت، مهمانی و یا فلان منظور مناسبه؟ ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• بدون کمک ( منبعی که ممکن است از آن کمک انتظار می رفت ) . • برای بیان این موضوع استفاده می شود که کسی نتوانسته در یک نتیجه موفقیت آمیز مشارکت داشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دقت کنید اگر بین no و thanks کاما نیاد یعنی به صورت no thanks نوشته بشه معنی " نیازی به تشکر نیست ( کاری نکردم ) " هستش. ولی اگر بینشون کاما بیاد ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر ۵ معنی آورده شده معنی زیر رو هم می دهد: • ( دادگاه، مقننه، یا سایر نهادها ) چیزی را که به آن ارائه شده است، ردکند یا غیر وارد یا مختومه اعل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیحات Sims خیلی خوب بود، ترجمشو می زارم: • مقایسه های دوگانه توضیح: عباراتی هستند که معمولاً در انگلیسی برای بیان افزایش یا کاهش متناسب استفاده م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• شروع کردن / شدن چیزی ( کاری یا فرآیندی ) • ( عامیانه ) روی غلطک / دور افتادن یا انداختن چیزی ( کار یا فرآیند ) E. g: at the meeting, she tried t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

• فعل مرکب ( فعل حرف اضافه یا قید یا هردو ) a verb and another element, typically either an adverb, as in break down, or a preposition, for example ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

• همون" به فنا رفتن " یا " به گای سگ رفتن " خودمونه 🤣

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای درست: Immigration

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جراحی از راه دور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عبارات take a crap و have a crap به ترتیب به عمل ریدن و عَن داشتن اشاره داره و معنی می ده. می بخشید به خاطر صراحت بیان.