پیشنهاد‌های سید عباس حسینی (٢٥٩)

بازدید
٤٦١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جدا از معنی درستی که دوستان اشاره کردند : کنایه از پول خرج کردن برای چیزهایی که ضروری نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• توجه تمام و کمال • تمام توجه • توجه صد در صد • توجه بی کم و کاست Full attention

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

این عبارت و عبارت stay on target به نظر من هر دو به میک معنی هستند و معانی زیر رو می دند: • چسبیدن به کار • تمرکز روی کار یا هدف

پیشنهاد
١

• هوش فضایی بصری • تفکر فضایی بصری ( توانایی درک اطلاعات بصری در محیط، بازنمایی درونی آن، ادغام آن با سایر حواس و تجربیات، استخراج معنا و درک و انج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• یه پسری بود. ☆ به جای boy هر چیز دیگه ای می تونه باشه. There was this game یه بازی ای بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• جور در آمدن با چیزی مثال : Then maybe engineering would be a good fit. - پس شاید رشته ی مهندسی ( با خواسته و توانایی های تو ) جور در بیاد. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

• خوش صحبت بودن • قدرت بیان خوب داشتن

پیشنهاد
٠

• مستعد بودن در درک مکانیزم ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• صفت : تنگنا هراسی، تنگنا هراسانه • اسم : ( شخص ) تنگنا هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( شخص ) تنگنا هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• ( شخص ) پرواز هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( شخص ) عنکبوتیه هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• برون هراسانه • ( شخص ) برون هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• فردی که از فضاهای باز و عمومی ( شلوغ ) می ترسد. • فرد منزوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• نتوانستن دیدن یا روبرو شدن ( با حقیقت تلخ ماجرا ) • قابل قبول نبودن • سخت بودن تحمل یا هضم کردن ماجرا • باور نکردن • تو کت نرفتن ☆ نکته : بعد از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

توجه کنید که مثال ۳ اشتباهه. باید does میاورد، نه dose.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

• واکنش منفی ( به دارو، روش درمانی یا به طور کلی هر محرکی دیگر ) فرق " واکنش منفی " با " عوارض جانبی ( side effects ) " اینه که عوارض جانبی قابل پی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• یک ماده ( دارو نما ) یا درمان بی ضرر که ممکن است باعث ایجاد عوارض جانبی مضر یا بدتر شدن علائم بیماری شود زیرا بیمار فکر می کند یا معتقد است ممکن اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• از قضا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• یه خبرایی هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• سوء تفاهم نشه • منظورمو بد برداشت نکنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( نسبت به یک موضوع ) : • احساس خاص ( روشن ) • تصور واضح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی آمدهمعنی زیر رو هم می خواستم اضافه کنم: • بدون بازرسی یا ارزیابی قبلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• مسئول یا پاسخگو شناختن مثال: The union council hold accountable executive officers. مشاوران اتحادیه مسئولان اجرایی را پاسخگو ( مسئول ) می دانند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• حواله چمدان ها • قبض چمدان ها • رسید چمدان ها • چک چمدان ها • چک حمل و نقل ( رسیدی که در فرودگاه برای اطمینان از عدم وجود هیچ چیز خطرناک یا غیر ق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• توصیف کننده ی اسمی • تعریف کننده ی اسمی ( اسمی که به صورت نسبتی و به منظور توصیف اسم دیگر یا تعیین کیفیت آن و به شیوه ای متفاوت با صفت استفاده می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

املای درستش suspicious هستش. به این کلمه در این دیکشنری با املای یاد شده مراجعه کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

۲ تا معنی می ده: ۱. تخم مرغی که به هنگام پخت، زرده و سفیدش قاطی شده باشه. ۲. تخم مرغی که ( در ترکیب با شیر ) به صورت خاگینه پخته باشند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• هشداری است که با قرار گرفتن در گزارش اعتباری فرد به کمپانی کارت اعتباری و فرد اعلام می کند که ممکن است قربانی کلاهبرداری از جمله سرقت هویت شده باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

توضیح: فقط معانی و مثال های واقعا درست رو مرتب کردم که وقت کمتری برای جمع بندی بزارید . ۱. افراشتن، بلند کردن ۲. مطرح کردن ( موضوع، مسئله، ایده و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

• کسی که با استفاده از هویت شخصی دیگر اقدام به فریب و کلاهبرداری از دیگران می کند. • سوء استفاده گر ( هویتی ) • فریبکار، دغل باز ( هویتی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

• احساس کاذب امنیت مثال Wearing helmets gave cyclists a false sense of security and encouraged them to take risks. استفاده از کلاه ایمنی به دوچرخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

•احساس کاذب • خیال باطل • حس توهمی • تصویر ذهنی اشتباه

پیشنهاد
٢

• فریب کسی با امنیت کذایی • القاء کردن حس امنیت در کسی با حیله، اغواگری و عدم صداقت • وارد کردن کسی به شرایط بد بدون اینکه بداند مثال : His friendl ...

پیشنهاد
٠

• چیزی را از جایی برداشتن ( با شتاب ) مثال : Would you mind grabbing that bag off the carousel? می شه لطف کنید اون کیفو از روی نقاله ی فرودگاه بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. به زور / با عجله یا با صراحت گرفتن یا تصاحب کردن ، قاپیدن مثال : two Swiss mountaineers … had�grabbed off�the honors for the first ascent. دو ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• پاییدن . . . ( با چشم ) • مواظب . . . بودن • مطلع و آگاه بودن از . . . • کسی را دور از دردسر و خطر نگه داشتن مثال برای مورد آخر: Keep an eye on ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای گفتن اینکه از اینکه اتفاقی افتاده خوشحال هستید استفاده می شود زیرا از اتفاق بدی جلوگیری می کند. It's a good thing you called – Mom was startin ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هر یک از خروجی های شماره گذاری شده منتهی به فرودگاه یا هواپیما.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• بدهکار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• موفق شدن • به چیزی رسیدن مثال: We wont make the play. به نمایش نمی رسیم. You can be back in time to make the four o'clock. تو می تونی قبل از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• رعایتِ قوانین • اطاعت از قوانین

پیشنهاد
٧

• برای این منظور استفاده می شود که بگوییم واضح است که احتمالا به زودی اتفاق بدی رخ خواهد داد. به قول بچه ها توی همین صفحه، معادل های زیر رو براش می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تابلو اطلاعات یا اعلانات پرواز هواپیماها • تابلو اطلاعات یا اعلانات حرکت اتوبوس، قطار و . . . تعریف انگلیسیش : a board in an airport, bus termi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرایطی که در آن مسافری که از قبل بلیط رزو نکرده است ( و یا رزرو کرده است ) ، به امید اینکه پروازی زودتر از زمان رزرو شده و ارزانتر ( چون بلیطش لحظه ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

که در اصل • پرواز دم دستی • پرواز در دسترس • پرواز لحظه ی آخری • بلیط لحظه ی آخری به آن گفته می شود. ۲ تا توضیح در موردش تو سایت های انگلیسی زبان ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

چیزایی که نوشتم مجموع سرچ از نت و خلاصه ای از نوشته ی بچه های دیگه تو همین صفحست. این عبارت به طور کلی سه معنی زیر را می دهد : ۱. مقدار کم از چیزی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۲ تا معنی داره: ۱. ( همونطور که دوستان گفتند ) مخفف لیموزین هستش؛ ماشین گران، لاکچری و مجلل. ۲. یک وسیله ی نقلیه برای جابجایی مسافران از/به فرودگا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

• اینکه ماشین یدک کش بیادو وسیله ی نقلیه ای رو به خاطر پارک غیر مجاز ببره پارکینگ که راننده برای گرفتن ماشینش مجبور به پرداخت مبلغی باشه. • یدک کش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

• غربالگری امنیتی ( فرودگاه ) ( به منظور بررسی مدارک معتبر فرد، جلوگیری از ورود اقلام ممنوعه و سایر تهدیدات امنیتی به منطقه ی استریل فرودگاه )