ترجمههای reihaneh (١١٥)
چطور میتونی با وجود این همه مشکلات دنیا باز هم خوشبین باشی
پدربزرگم موقع مرگش با اینکه هشتاد سال را رد کرده بود اما سلامتی خوبی داشت
تو یک ساعت گذشته، سه تا اتوبوس آمده و رفته
او رهبری عملیات موفق نظامی بر علیه مهاجمین را به عهده داشت
چون از تقاطع خیلی دور شده بود مجبور شد دنده عقب بگیره
اسبی که روش شرط بسته بود، دوباره امروز به جمع برنده ها برگشت
رییس جمهور قول داد که در انتخابات آتی از استاندار حمایت کند
آرام و با احتیاط ماشین و از گاراژ بیرون آورد
با این دوربین میتونید مسافت دورتری رو ببینید
نامزد ما توانست اکثریت آرا را از آن خود کند
مجازات اون پسر در مقایسه با خطاش، سخت و غیرمنصفانه بود
چون خواب مونده بود، داشت با عجله لباس میپوشید
بلدی با اجاق کار کنی؟ یا میدونی این اجاق چطور کار میکنه؟
انتشاراتی متوجه ارزش واقعی این نویسنده شد
یکی از چیزهای که ارزش تماشای فیلم را بالا میبرد، فیلمبرداری هنرمندانه است
ماشین انقد داغون بود که ارزش تعمیر کردن نداشت
تلاش هایش برای متقاعد کردن او بالاخره جواب داد
شاهد در حالیکه دست راستش را روی انجیل گذاشته بود، قسم خورد که حقیقت را بگوید
طرفین ذینفع برای قرائت وصیت نامه یکجا جمع شدند
فردا آخرین مهلت ثبت نام دانش آموزانی است که میخواهند داوطلبانه تدریس کنند
الزامی نمیبیند که در حین نگارش نشانه گذاری دقیقی داشته باشد
سعی دارد تا در مورد مشکلاتش با او صحبت کند، اما او علاقه چندانی نشان نمی دهد
علاقه به ستاره شناسی همیشه در من وجود داشته
شانس آوردیم که پروازهایمان دقیقا همزمان رسیدند
چند سال بعد، یک روز بر حسب اتفاق او را در مترو دیدم
قرار گرفتن این رستوران کنار دریاچه باعث شده نسبت به بقیه رستوران های منطقه موقعیت بهتری داشته باشد
آمادگی قبلی باعث شد که در بحث، موضع قوی تری داشته باشد.
مخاطب بیشتر از شنیدن آهنگ های آشنا لذت میبرد
نباید در مراجعه به دکتر برای این مسیله تعلل کنی
رییس تصمیم گرفت که جلسه تا روز جمعه به تعویق بیفته
به خاطر مریضی شدید داماد، عروسی عقب افتاد
ببخشید، ذهنم سرجاش نبود و نشنیدم که شما چی گفتید
تا زمانی که سگش خواب بود تو همون وضعیت موند
وقتی که داره تصمیم مهمی میگیره، به هیج وجه عجله نمیکنه