optimist

/ˈɑːptəˌmɪst//ˈɒptɪmɪst/

معنی: خوش بین
معانی دیگر: خوش بین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who usually or in a specific instance expects a good outcome. (Cf. pessimist.)
متضاد: pessimist

- How can you be such an optimist with all these troubles in the world?
[ترجمه arya] چطور می توانی با این همه دردسرهای دنیا اینقدر خوشبین باشی؟
|
[ترجمه گوگل] چطور می توانی با این همه دردسرهای دنیا انقدر خوشبین باشی؟
[ترجمه ترگمان] تو چطور می تونی تو این همه مشکلات تو دنیا خوشبین باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I had given up all hope, but she remained an optimist.
[ترجمه سجاد] من همه ی امیدم را از دست داده بودم، اما او خوشبین بود
|
[ترجمه گوگل] من تمام امیدم را از دست داده بودم، اما او همچنان خوشبین بود
[ترجمه ترگمان] من همه امید را از دست داده بودم، اما او خوشبین باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who holds the belief that good is the dominant force in the universe or that this universe is the best possible one. (Cf. pessimist.)
متضاد: pessimist

جمله های نمونه

1. she remains an optimist
او هنوز خوشبین است.

2. he is a born optimist
او ذاتا خوش بین است.

3. An optimist sees an opportunity in every calamity; a pessimist sees a calamity in every opportunity.
[ترجمه گوگل]انسان خوش بین در هر مصیبتی فرصتی می بیند یک بدبین در هر فرصتی یک فاجعه می بیند
[ترجمه ترگمان]یک فرد خوش بین در هر فاجعه ای فرصت می بیند؛ نسبت به هر فرصتی، یک بدبین، یک فاجعه می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To an optimist every change is a change for the better.
[ترجمه گوگل]برای یک خوش بین، هر تغییری تغییری برای بهتر شدن است
[ترجمه ترگمان]برای خوش بینی هر تغییر یک تغییر برای بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An optimist sees the rose; a pessimist the thorn.
[ترجمه مهدیار] خوشبین گل رز را میبیند ، بدبین خار را
|
[ترجمه گوگل]یک خوشبین گل رز را می بیند یک بدبین خار
[ترجمه ترگمان]خوش بین، گل رز را می بیند، آدم بدبینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pete, ever the optimist, said things were bound to improve.
[ترجمه گوگل]پیت که همیشه خوش بین بود، گفت که همه چیز باید بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]پت که همیشه خوش بین بود گفت که همه چیز باید بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's such an optimist that he's sure he'll soon find a job.
[ترجمه گوگل]او آنقدر خوشبین است که مطمئن است به زودی شغلی پیدا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشبین هست که مطمئن است به زودی شغلی پیدا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Outwardly, at least, he was an optimist.
[ترجمه گوگل]حداقل از نظر ظاهری خوشبین بود
[ترجمه ترگمان]به ظاهر ظاهر خوش بین بود او همیشه خوشبین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Paul, ever the optimist, agreed to try again.
[ترجمه گوگل]پل که همیشه خوشبین بود، پذیرفت دوباره تلاش کند
[ترجمه ترگمان]پل که همیشه خوش بین بود، قبول کرد که دوباره امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An optimist may see a light where there is none, but why must the pessimist always run to blow it out? Rene Descartes
[ترجمه گوگل]یک خوشبین ممکن است نوری را در جایی ببیند که هیچ نوری وجود ندارد، اما چرا یک بدبین باید همیشه برای خاموش کردن آن بدود؟ رنه دکارت
[ترجمه ترگمان]آدم خوش بین ممکن است نوری را ببیند که در آن وجود ندارد، اما چرا همیشه بدبین به نظر می رسد که آن را منفجر کند؟ رنه دکارت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I’m an optimist in the sense that I believe humans are noble and honorable, and some of them are really smart. I have a very optimistic view of individuals. Steve Jobs
[ترجمه گوگل]من خوشبین هستم به این معنا که معتقدم انسان ها نجیب و شریف هستند و برخی از آنها واقعاً باهوش هستند من دیدگاه بسیار خوش بینانه ای نسبت به افراد دارم استیو جابز
[ترجمه ترگمان]من در این حس خوشبین هستم که اعتقاد دارم انسان ها شریف و شریف هستند و برخی از آن ها واقعا باهوش هستند من دیدگاه بسیار خوش بینانه ای از افراد دارم استیو جابز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am fundamentally an optimist. Whether that comes from nature or nurture, I cannot say. Part of being optimistic is keeping one's head pointed toward the sun, one's feet moving forward. There were many dark moments when my faith in humanity was sorely tested, but I would not and could not give myself up to despair. That way lays defeat and death. Nelson Mandela
[ترجمه گوگل]من اساساً یک خوش بین هستم نمی توانم بگویم که آیا این از طبیعت است یا از پرورش بخشی از خوش بین بودن این است که سر خود را به سمت خورشید قرار دهید، پاهای خود را به سمت جلو حرکت دهید لحظات تاریک زیادی وجود داشت که ایمان من به انسانیت به سختی مورد آزمایش قرار گرفت، اما نخواستم و نتوانستم خود را تسلیم ناامیدی کنم این راه شکست و مرگ را به همراه دارد نلسون ماندلا
[ترجمه ترگمان]من اساسا خوش بینی هستم نمی دانم این موضوع از طبیعت یا تربیت ناشی می شود یا نه بخشی از خوشبین بودن، نگاه داشتن به خورشید است که یک قدم به جلو حرکت می کند لحظاتی تیره و تاریک وجود داشت که ایمان من به انسانیت به شدت مورد آزمایش قرار گرفته بود، اما من نمی خواستم و نمی توانستم خودم را تسلیم نومیدی کنم این روش، شکست و مرگ است نلسون ماندلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's an eternal optimist .
[ترجمه گوگل]او یک خوش بین ابدی است
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم خوشبین ابدی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pessimist sees difficulty in every opportunity; the optimist sees the opportunity in every difficulty. Winston Churchill
[ترجمه گوگل]بدبین در هر فرصتی سختی می بیند خوشبین در هر سختی فرصت را می بیند وینستون چرچیل
[ترجمه ترگمان]همیشه در هر فرصتی مشکل را می بیند؛ خوشبین در هر دشواری این فرصت را می بیند و ین ستون چرچیل …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش بین (اسم)
optimist

انگلیسی به انگلیسی

• one who views life optimistically and maintains positive expectations in life

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : optimism / optimist
✅️ صفت ( adjective ) : optimistic
✅️ قید ( adverb ) : optimistically
optimist ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: خوش بین
تعریف: فرد دارای نگرش خوش بینی
a person who see the positive points
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎
A person who has a positive outlook
خوشدل و خوش نیت
( اسم ) :خوش بین

مثبت اندیش
مثبت گرا

بپرس